میهن پست – در حاشیه بحث اقناع باید متذکر شد که عموم محققان با توجه به اختلافاتشان در خصوصاهداف پیام های اقناعی متفق القول بر این باورند که میان “عقیده” و “نگرش” رابطه ای تنگاتنگ وجود دارد. آنان می گویند “عقیده” بیان و توضیح کلامی نگرش است.
گاهی با التماس و گاهی خواهش و تمنا! اما حرفش همان «نه» است. مرغش یه پا دارد و هیچ جور هم راضی بشو نیست. با این تیپ آدمها چه میشه کرد. وقتی همه زورمان را میزنیم تا به آنها بقبولانیم برای یک لحظه هم شده خودشان را جای ما بگذارند. ناامید نباشید همیشه برای غیرممکنها هم راهحلی هست. نمونه بارز آن مجازاتها است که بعد از رفت و آمدها و حرفهای معتمدین تبدیل به بخشش میشوند و زندگی دوبارهای را به کسی برمیگرداند.
آخرین نمونهاش ریحانه جباری است که خانوادهاش نتوانستند رضایت اولیای دم را جلب کنند. در مجموع اگر در هر شرایطی به مشکلی برخوردهاید که طرفتان به هیچ صراطی مستقیم نبود، بهتر است به توصیههای روانشناسان برای این برهه توجه کنید. اندرو یانگ، یکی از سیاستمداران معروف دنیا میگوید: «تاثیرگذاری مثل حساب پسانداز است. هرچه کمتر از آن بردارید، سود بیشتری رویش میآید.»
از تملق و دروغگویی پرهزی کنید
بهتر است بین فواصل ارائه درخواستتان برای متقاعد کردن هر کسی حداقل چند روز فاصله بیندازید چون برای اینکه بتوانید افکار و ایدهآلهای خود را به خورد ذهن او بدهید، نیاز به زمان دارید. زمان برای طبقهبندی دلایلی است که نشان میدهد چرا فرد مقابل شما باید حرفتان را قبول کند و تصمیمش را با گفتههای شما تغییر دهد. بعد از پیدا کردن دلایل و پاسخهای خود حالا سراغ نکات مثبت و منفی قضیه مورد بحث بروید. برای مثال تنها دختر شما قصد طلاق گرفتن از همسرش را دارد پس برای اینکه بتوانید با دلایل خود او را از تصمیمش منصرف کنید، باید به نکات مثبت و منفی آن تصمیم اشاره کنید تا درخواست شما برای منصرف کردن او از هر دوجنبه مورد بررسی قرار گیرد.
بنابراین اگر قصد شما به متقاعد کردن او برای جدا نشدن است، باید روی نکات مثبت طلاق نگرفتن تاکید و به نکات منفی آن اشاره کنید اما در این قسمت حواستان باشد که هیچگاه نباید دروغ بگویید و وعده وعیدهای واهی بدهید چون یک بار خراب شدن کار برای همیشه شانس اعتماد دوباره او به شما را میگیرد. تنها به نقاط قوت و جنبههای مثبت تصمیمتان تاکید کنید و با جملات مثبت به او ثابت کنید که چقدر این تصمیم در زندگی خود او و فرد متاثر از ماجرا تاثیرگذار است. درست است که در این ماجرا تنهایی عمل کردن کار سادهای نیست پس اگر افراد دیگری را هم میشناسید که در تغییر تصمیم او موثر هستند از کمک آنها حتما استفاده کنید.
همدردی را فراموش نکنید
باید دانست که همه چیز از یک داستان و پیشامد شروع میشود؛ زمانی که همه چیز به یک نفر بستگی دارد تا اتفاقی در زندگی شما رقم بخورد؛ زمانی که شما قدرت این را ندارید که با دستور و خواسته از دیگران بخواهید که برای شما کاری بکند. اینجاست که باید دست روی نقاط قوت خود و شاید نقاط ضعف دیگران بگذارید. کار نشدنی نیست اما برای ثمربخش بودن تلاشهایتان این کارها باید زیرکانه و کاملا روانشناسانه صورت گیرید. در اولین قدم باید به کسی که میخواهید او را متقاعد کنید، بفهمانید که رفتارتان کاملا صادقانه و بیریاست چون او حتما به اندازه کافی خودش را برای ممارست و سماجت شما روی درخواستتان آماده کرده است و هر حیله و زیرآبی رفتن شما را به خوبی میفهمد.
فراموش نکنید که نظرات خود را با آگاهی کامل جمعآوری کنید و مانند سخنوری قهار آماده ارائه افکارتان باشید. تسلط شما روی حرفهایی که میخواهید بزنید برای قدم اول یکی از مهمترین اقدامات است. اقدامی که اگر درست به آن بپردازید در نهایت منجر به جلب اعتماد طرف مقابلتان میشود اما برای قدم بعدی سمت و سوی صحبتها و رفتارهایتان را به سمت همدردی و ابراز احساسات با او ببرید تا او نیز بفهمد که شما درد او را درک میکنید یا موقعیتی که در حال حاضر برای او پیش آمده برای شما هم به همان اندازه با اهمیت و حیاتی است.
خودتان را طرف مقابلتان ثابت کنید
لازم به یادآوری است که چند سالی است که بخشش اعدامیها و گذشت اولیای دم از قاتل بسیار مورد توجه مردم و رسانهها قرار گرفته تا جایی که همایشها و گردهماییهای زیادی هم در این زمینه در سطح شهر برگزار میشود. همایشهایی که نیت آنها تحسین خانوادههایی است که از خون عزیزانشان گذشتهاند و حرکتی به یادماندنی را رقم زدهاند. پس یکی دیگر از راههای متقاعد کردن دیگران تشویق و تحسین آنهاست به کاری که قرار است انجام دهند. فردی که با تعریف و تمجید شما مواجه باشد، رغبت بیشتری به شنیدن سخنانتان پیدا میکند تا جایی که در لابهلای حرفهای شما دلایلی هم برای تغییر نظر و تصمیمات جدید مییابد و آن را به ندرت در ذهن خود تحلیل میکند و بعد از پخته شدن احتمالا مسیرش را تغییر میدهد.
باید این موضوع را مد نظر قرار داد که تحسین کردن کار دیگران به منظور متقاعدکردنشان نه چاپلوسی است و نه تملق؛ پس برای این کار هم همیشه پیشقدم شوید. نکته مهمتر اینکه صحبتهای شما باید حساب شده و کارشناسانه باشد نه از روی احساس و مبتنی بر منافع شخصی. پس برای این کار تمام خوب و بدهای تصمیم و قواعد و قانونهای آن را با یک کارشناس، حقوقدان یا هر فرد مجرب مربوطه درمیان بگذارید و مستندترین دلایل را برای متقاعد کردن طرف مقابل ارائه دهید. فراموش نکنید که باید طوری رفتار کنید که نشان دهید افراد بسیاری حرفتان را قبول دارند. مثالهایی بزنید که چطور نظرات و ایدههایتان در موقعیتهای دیگر کاربرد خوبی داشته است.
منطقی و منصفانه دیگران را ترغیب کنید
استفاده از اصل تداعی معانی برای ترغیب مخاطبان برای متقاعد سازی در زمینه های سادهو نه چندان پیچیده موثر است، ولی در زمینه های پیشرفته این روش چندان کارساز نیست وباید از روش افزایش آگاهی مخاطبان و دادن اطلاعات بسیار و گوناگون در آن زمینه خاصو توسل جستن به ارزش منطقی بودن مخاطبان بهره گرفت. این روش بر اساس این ایدهاستوار است که چنانچه به مخاطب اطلاعات درست، موثر و قابل فهم ارایه شود آنها هم بهنتیجه گیری درست دست خواهند یافت. مردم دوست دارند که فکر کنند منطقی و منصف هستندو چنانچه در زمینه ای استدلال منطقی و قابل قبول ارایه شود، آن را می پذیرند. ازاین تصور مخاطبان نسبت به سازمان، کارشناسان روابط عمومی باید بهره برداری لازم رابه عمل آورند.
میختان را محکم بکوبید
به این نکته توجه کنید که اگر برای بار چندم هست که شما را برای متقاعد کردن کسی انتخاب کردهاند حتما با فوت و فن جلب اعتماد افراد برای تاثیرپذیری آنها آشنایی کامل دارید اما اگر برای بار اول است که این کار را انجام میدهید بعد از اقدامات و قدمهایی که در قسمتهای قبل ذکر شده است، حالا باید به خود و صحبتها و دلایلی که قرار است ارائه دهید، ایمان داشته باشید. اعتماد به نفس شما برای قبولاندن نظراتتان معجزه میکند. افراد دوست دارند منطقی و معقول به نظر برسند پس با آنها همانطور برخورد کنید که از نظر شما هم منطقی است. برای مثال هیچ وقت به آنها این حس را منتقل نکنید که شما بیشتر از آنها میفهمید، پس داناترید.
شما قرار است تنها با آنها بحثی منطقی داشته باشید آن هم با احترام و بدون داد و بیداد. حتی اگر فکر میکنید تصمیم شما بهترین است و دیگران اشتباه میکنند دلیلی ندارید در این موقعیت حساس چیزی را به آنها ثابت کنید. همیشه باید این احتمال را بدهید که کوچکترین حرف و رفتار نسنجیده شما به طرف مقابل بر میخورد و او دیگر به حرفهایتان گوش نخواهد داد پس در این قدم آخر که باید میختان را محکم کنید، مراقب برخورد خود باشید.
در عوض با سوالات و حرفهایتان او را طوری درگیر ماجرا کنید که برای تغییر تصمیمش تحریک شود. زمانی که شما طرحی پیش رویش قرار دادید، ایمان پیدا کرده و آن را در ذهن خود مجسم کند چون تنها با این روش میتوانید او را از حالت بیاعتنایی و مقاومت خارج کرده و به حرفهای شما به عنوان طرحی عملی بنگرد.