زوج 70 سالهای که تازه یک هفته بود با هم ازدواج کرده بودند، پس از دزدیده شدن سکههای خانه به دادگاه خانواده رفتند و از هم جدا شدند.
به گزارش فرهیختگان، چندی پیش پیرمرد و پیرزن 70 سالهای به دادگاه خانواده مراجعه و تقاضای طلاق کردند. وقتی قاضی عموزادی رئیس شعبه 268 دادگاه خانواده، علت درخواست طلاق توافقی این زوج را پرسید زن مسن گفت: جلال به دختر من تهمت دزدی زده و با این کارش انگار من را متهم کرده است. برای همین دیگر نمیخواهم با او زندگی کنم.
این زن در تشریح ماجرای زندگیاش گفت: یک هفته است که با جلال ازدواج کردهام. چند سال پیش شوهر اولم بر اثر بیماری سرطان فوت کرد. پس از آن چند سال به تنهایی زندگی میکردم، چون هر سه دختر و یک پسرم ازدواج کردهاند. در این مدت بچههایم گاهی اوقات به من سر میزدند و از من مراقبت میکردند، تا اینکه با جلال آشنا شدم. جلال پدرشوهر یکی از دوستان دخترم بود و وضع مالی خوبی داشت و به دنبال یک همسر برای خودش میگشت. دوست دخترم نیز من را به او معرفی کرد تا با هم ازدواج کنیم. جلال هم از من تقاضای ازدواج کرد و من نیز پذیرفتم.
این زن ادامه داد: دو دختر و پسرم مخالف این ازدواج بودند، اما من که از تنهایی خسته شده بودم تصمیم گرفتم با جلال ازدواج کنم. به همین دلیل روز عقد چند نفر از بستگان جلال و بستگان من به محضر آمدند و با مهریه 30 سکهای با هم ازدواج کردیم. همان روز عقد، جلال میهمانان را به خانهمان دعوت کرد. پس از رفتن میهمانان متوجه شدیم که 10 تا از سکههای طلا و یک مقدار پول که در خانه ما بوده دزدیده شده است.
همان زمان در کمال ناباوری جلال داد زد و دختران من را متهم به دزدی کرد. او گفت که یکی از دختران من این سکهها را دزدیده و بسیار عصبانی بود. جلال آنقدر مطمئن بود که حتی میخواست شبانه به خانه دخترانم برود و سکهها را پس بگیرد.
من نیز عصبانی شدم و به او گفتم که حق ندارد به دخترهای من تهمت دزدی بزند، اما شوهرم از همان روز تا الان رفتارش با من تغییر کرده و همیشه من را هم متهم به دزدی میکند. او میگوید اگر دخترانم این سکهها را ندزدیده باشند پس حتما کار پسرم یا خودم است.
دیگر خونم به جوش آمد و نتوانستم رفتارهایش را تحمل کنم. این درگیری بین ما ادامه داشت تا اینکه از من خواست به دادگاه بیاییم و از یکدیگر جدا شویم. جلال میگوید دیگر نمیخواهد با من زندگی کند. من نیز میخواهم از شوهرم جدا شوم، دیگر تحمل تهمتهای او را ندارم. ما با یکدیگر تفاهم نداریم.
پس از اظهارات این زن 70 ساله، شوهرش رشته کلام را به دست گرفت و به قاضی گفت: من مطمئن هستم که سکههای خانه را دخترهای همسرم دزدیدهاند. من و این زن نمیتوانیم کنار هم خوشبخت شویم و با این تصویر بدی که ایجاد شده در آینده همیشه با هم دعوا خواهیم کرد. به همین دلیل میخواهم از او جدا شوم.
با اعلام تقاضای این زوج 70 ساله، قاضی عموزادی به بررسی پرونده پرداخت. تلاش او برای ادامه زندگی این زوج فایدهای نداشت.
قاضی عموزادی درباره این پرونده به خبرنگار ما گفت: تلاش ما برای ادامه زندگی این زوج فایدهای نداشت و درنهایت حکم طلاق برای آنها صادر شد.