گوناگون

پيروزي ملت سوريه در نبود استراتژيها

انتخابات 3 ژوئن 2014 (13 خرداد 1393) رياست جمهوري سوريه، فصل نويني در تاريخ سياسي كشور سوريه را رقم زد اين انتخابات از چند منظر قابل ارزيابي  است:

1- كشور سوريه به عبارتي ديگر منطقه شامات، بعنوان خط مقدم جبهه مقاومت، در اين چند سال اخير مورد تهاجمات مختلف قرار گرفته است ريشه اين تهديدات و تهاجمات اخير را مي توان در ناكامي امريكائيها در تأمين اهداف راهبردي درخاورميانه جستجو كرد. شكست پروژه صلح خاور ميانه بزرگ كه براساس نظريه يكجانبه گرايي آنان و هم پيمانشان در اين منطقه استراتژيك دنبال مي شد و نتيجه اي جز  فدا كردن منافع ملت هاي منطقه در پاي حفظ رژيم اشغالگر قدس  و صهيونيستي به دنبال نداشت. محور غربي-عربي را بر آن واداشت كه ژئو پلتيك اين منطقه حساس را دچار تغييراتي نمايند و اقدامات عملي اي را در زمينه شكستن جبهه مقاومت طراحي نمايند.

2- در كنارهمه تحولات جهاني، موج بيداري اسلامي در كشورهاي منطقه كه منجر به سقوط ديكتاتوريهاي مورد حمايت امريكا در منطقه گرديد، همچنين ناكامي اسرائيليها در جنگ 33 روزه، 22 روزه و هشت روزه كه هيبت دروغين آنان را بر ملا نمود و از سوي ديگر افسانه شكست ناپذيري آن را فروريخت و موجي از اعتماد به نفس و خود باوري را در ملت هاي منطقه هويدا ساخت و ساختار نظام سياسي برخي از هم پيمانان آمريكا را به چالش كشيد و امنيت پوشالي اسرائيل  را بعنوان راهبردي ترين سياست امريكا به مخاطره انداخت.

3- موج بيداري اسلامي، بازي دموكراسي خواهي غرب كه از قضاء خاستگاه دولت هاي غربي براي شبيه سازي در فرآيند جهاني سازي قلمداد مي گردد و با همين حربه و ترفند مجوز دخالت در كشورهاي ديگر را با طراحي جنگ نرم و انقلاب هاي رنگين به خود و هم پيمانان را مي دادند را از مسير مورد انتظار آنان خارج ساخت و ملت هاي منطقه با ظهور اراده خويش راه جديدي را براي حق تعيين سرنوشت انتخاب نمودند كه منجر به شكل گرفتن ساختار هاي جديدي در عرصه نظامهاي سياسي منطقه شد.

4- جبهه استكبار با همنوايي با برخي از كشورها مثل عربستان و تركيه و شكل دادن به محور غربي- عربي فشار كانوني خود را براي بهم ريختن ثبات و امنيت در سوريه و لبنان به كار بستند.
5- صحنه سياسي لبنان كه با نقش آفريني بازيگر قدرتمند خويش يعني حزب الله به رهبري سيدحسن نصراله، به رغم فشار هاي شكننده امريكا، عربستان و… به خوبي مديريت شده است اما راهبرد اساسي محور غربي- عربي دخالت همه جانبه و سقوط دولت قانوني سوريه و جايگزيني رژيمي هم پيمان با آنان است.

6- ناكامي و شكست امريكائيها در فرايند دولت – ملت سازي در عراق و افغانستان كه به بهانه مبارزه با تروريسم و با هدف شكل دادن به دموكراسي هاي همسو انجام شد، سبك، روش  و سياست جديدي را براي تغيير ساختار سياسي در برخي از كشورها براي ساقط كردن دولت هاي قانوني غير همسو را رقم زدند و آن سازماندهي جريان معارض و القاء فقدان مشروعيت دولت هاي مستقل و برهم زدن ثبات و امنيت آنان و تراشيدن بهانه براي دخالت مستقيم و غير مستقيم در اين گونه كشورها بود.

7- عرصه كشور سوريه يكي از اين عرصه هاست، سازماندهي معارضين تحت عنوان تشكيل كنفرانس با حضور كشورهاي مثلا دوست سوريه و اتخاذ تصميم از طرف ملت سوريه توسط معارضيني كه جايگاه قابل اعتنايي در بين قاطبه مردم سوريه ندارند و حمايت همه جانبه قدرت هاي سلطه، حكايت از دخالت در امور كشورهاي مستقل و نقض حاكميت آنان و در تعارض با حقوق بين الملل تلقي مي گردد.
از سوي ديگر برهم زدن ثبات امنيت داخلي سوريه با حمايت همه جانبه از جريانات تكفيري مثل القاعده ، النصره، داعش و ارتش آزاد گامهاي طراحي شده استراتژي اي است كه محورغربي- عربي براي مديريت اين  پروژه اتخاذ نموده است.

استراتژي كه پس از سه سال ايجاد بحران و كشتار مردم سوريه به دليل عدم توجه به نظرات ملت سوريه با شكست مواجه شده است و در اين جنگ اراده ها، اراده مردم مقاوم سوريه در شكل دادن به دمكراسي نوين، بر اراده بيگانگان غالب شده است و تحميل اراده ديگران را بر نتابيدند.

8- آنچه در اين رويكرد مورد توجه مي باشد، همراهي دوستان واقعي مردم سوريه است كه در اين دوره بحران همواره بر تامين حق مردم سوريه تاكيد و سعي در كاهش  آلام و دردهاي اين مردم داشتند و بر اين نكته تاكيد داشتند كه سرنوشت مردم سوريه را خودشان بايد رقم بزنند و نيازي به تحميل عقيده و نظر ديگران و حتي لشكر كشي نيست!

9- اين انتخابات در شرايطي برگزار شد كه محور غربي – عربي با صرف هزينه هاي زياد و انواع تهديدات و ارعاب و تحقير مردم كه اباعي از طرح آن نيز ندارند، را عملي نمودند. حتي در روز راي گيري نيز از عمليات تروريستي، ايزايي و حملات خمپاره اي دريغ ننمودند!

10- برگزاري اين انتخابات از اين منظر نيز قابل ارزيابي است كه سياستمداران غربي كه خود داعيه جهاني دموكراسي خواهي دارند، اظهاراتي مطرح نمودند كه تعجب همگان را برانگيخت و پنبه ادعاي دمكراسي خواهي خويش با اين رفتار دوگانه زدند.

11- يكي از جلوه هاي زيباي اين انتخابات، حضور و همراهي آگاهانه اقليت هاي ديني در كنار مسلمانان در فرآيند انتخابات سوريه بود و اين حضور نه تنها توطئه هاي دشمنان ملت سوريه كه مترصد ايجاد و تعميق شكاف بين دولت – ملت بودند را خنثي نمود، بلكه وفاق و همبستگي ملي را به نمايش گذاشت.

12- صحنه تحولات سوريه و منطقه شامات، عرصه اي بود كه ظرفيت بالاي ديپلماسي پارلماني را در كنار ديپلماسي رسمي و عمومي را به نمايش گذاشت، حضور هيات هاي پارلماني كشورهاي مختلف كه به ابتكار، مجلس شوراي اسلامي در قالب برگزاري كنفرانس دوستان سوريه عملياتي گرديد، نه تنها حصر سياسي كشور سوريه را شكست، بلكه گشايشي بر سر راه حقوق ملت سوريه ايجاد كرد. همانطور كه مي‌دانيم منطقه شامات عمق استراتژيك امنيت ملي ماست و ايجاد همگرايي بين دوستان سوريه يك ضرورتي اجتناب ناپذير است، تصميمات استراتژيك نظام جمهوري اسلامي در اين زمينه افق روشني را براي منطقه رقم خواهد زد .

13- حضور پرشور مردم در اين انتخابات را بايد به فال نيك گرفت و نشان از آغاز يك جنبش و شور جديد اجتماعي در اين كشور دانست كه مردم را به اين نتيجه رساند براي دفع تهديدات خارجي و حل مشكلات داخلي، بايد از حق تعيين سرنوشت خويش بهره مند گردند.

در پايان به ملت بزرگ سوريه كه در شكل دادن به دمكراسي جديد در زير آتش و خون اهتمام ورزيدند و با حضور در عرصه انتخابات پيام رساي خود را دادند تبريك عرض مي نمايم.

بي شك اين رخداد بزرگ سياسي نه تنها مهر باطلي بر استراتژي محور غربي – عربي زد، بلكه فصل نويني در جهت خواست حقيقي مردم اين كشور را فراهم نمود و مي تواند نقطه عزيمتي در جهت رسيدن به كمال در اين مسير باشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا