جنگ جهانی اول و فروپاشی حکومت عثمانی، باعث پیدایش کشورها و بحرانهایی شد که اکنون در غرب ایران واقع شدهاند. پنج دهه پس از آن و با خروج انگلیس از منطقه خلیج فارس کشورهایی در جنوب خلیج فارس شکل گرفتند. خروج تدریجی آمریکا از منطقه خاورمیانه و توجه این کشور به مسائل شرق آسیا، چه آیندهای را برای خاورمیانه رقم خواهد زد؟
به گزارش «تابناک»، یکی از ویدئوهای منتشره از سوی عناصر تکفیری در مرز عراق و سوریه، شاید یکی از مهمترین شواهد و اسناد موجود برای درک آینده خاورمیانه در ورای تحولاتی باشد که این روزها، خاورمیانه را وارد مرحله تازه ای کرده است.
در این ویدئو پانزده دقیقهای که با نام «پایان سایکس ـ پیکو» منتشر شده است، ابوصفیه از شهروندان نروژ که اصل و نسبی شیلیایی دارد، در مرز عراق و سوریه از بیاعتقادی خود به مفهوم مرز، یکی بودن عراق و سوریه، به رسمیت نشناختن پیمان سایکس ـ پیکو و نیز به عنوان یکی از اعضای گروه تکفیری داعش، از تلاش برای شکستن دیگر مرزهای منطقه در اردن و لبنان و سرزمینهای اشغالی سخن میگوید.
بنا بر این گزارش، اکنون چندین کشور منطقه خاورمیانه با تهدید تجزیه و یا دست کم تلاش برای تجزیه آنها مواجه هستند. عراق در خطر تجزیه به سه منطقه شیعی، سنی و کردی قرار دارد. دولت سوریه در سه سال اخیر برای حفظ تسلط خود بر کشور هزینههای زیادی داده و پس از این نیز باید تلاش بسیاری برای حفظ سوریه واحد انجام دهد. لیبی به تدریج در حال گذار به سوی سه منطقه جدا از هم در شرق و غرب و جنوب است و بار دیگر از راه حل مبتنی بر دو دولت در مسأله سازش اعراب و فلسطین سخن گفته میشود که اگر روزی محقق شود، احتمالا آینده و مرزهای اردن را نیز تغییر خواهد داد.
اما باید گفت، هر یک از این فرضیات و احتمالات که به واقعیت بپیوندد یا اینکه به جایی نرسد، این مسأله را نمیتوان نادیده گرفت که تلاشهای گسترده ای برای تغییر آینده خاورمیانه در جریان است و وجود این تلاشها با یک واقعیت دیگر همراه شده و آن مجبور شدن آمریکا به کاهش تدریجی حضور خود در خاورمیانه است.
مرزها در بخش آسیایی خاورمیانه تا اندازه بسیاری نتیجه شکست و فروپاشی حکومت عثمانی در نتیجه جنگ جهانی اول هستند.
مارک سایکس انگلیسی و فرانسوا ژرژ پیکو در شانزدهم می۱۹۱۶ و در میانه جنگ اول جهانی محرمانه در قاهره به توافق رسیدند تا این منطقه را بین انگلیس و فرانسه و بدون در نظر گرفتن واقعیات نژادی، زبانی و مذهبی منطقه تقسیم کنند. پیمان مکماهون انگلیسی و شریف مکه در اکتبر ۱۹۱۵ و اعلامیه بالفور در نوامبر ۱۹۱۷ که بعدا به تأسیس رژیم اسرائیل منجر شد، پایههای دیگر اوضاعی هستند که در این منطقه از جهان حاکم شده است.
تقریبا پنج دهه بعد، بخش دیگری از خاورمیانه دچار تحول بزرگی شد. فشارهای اقتصادی و نظامی باعث شد که انگلستان تصمیم به خروج نیروهای نظامی خود از منطقه شرق کانال سوئز را در دستور کار قرار دهد. در سایه همین تحول، بحرین در اوت ۱۹۷۱ اعلام استقلال کرد و به فاصله کوتاهی، قطر و امارات متحده عربی نیز کشورهایی مستقل شدند.
چهل سال پس از خروج انگلیس از منطقه، نوبت به خروج تدریجی قوای نظامی امریکا از منطقه خاورمیانه رسیده است. با در دستور کار قرار گرفتن محوریت مسائل شرق آسیا در سیاست خارجی اوباما، تنظیم نظم مورد نظر و پیشگیری از رقم خوردن اوضاع در خلاف جهت منافع غرب، هدف غایی کشورهای غربی خواهد بود.
رسیدن به تفاهم با کشورهای اصلی منطقه یعنی ایران و عربستان برای حفظ ثبات منطقه، گزینهای است که هر چند به طور محدود در آمریکا مطرح شده است. برخی کشورهای دیگر غربی و از جمله انگلیس و فرانسه ترجیح دادهاند برای حفظ وضعیت مورد نظر خود، بازگرداندن نیروهای نظامی و ایجاد پایگاههای نظامی را مورد توجه قرار دهند
گزینه دیگری میتواند به هم ریختن مرزهای صد ساله منطقه و ایجاد وضعیت جدیدی باشد که منافع کشورهای غربی را بهتر تأمین کند. اشاره تکفیریها به نادیده گرفتن مرزها، سخن گفتن از تمایل به ایجاد کشورهای جدید و مواضع دوپهلوی مقامات غربی را میتوان در کنار ایدههای قدیمی ایجاد خاورمیانه جدید قرار داد تا به عمق تحولاتی که ممکن است برای منطقه مد نظر باشد، پی برد.