آلبرت آینشتین دانشمند و فیزیکدان آلمانی بزرگی بود که تا نسل بشر در هستی باشد نامش و بخصوص یافته های علمیاش نیز خواهد بود و تاثیرش نیز در جهش های علمی ماندنی می ماند.به عبارتی دیگر آلبرت آینشتاین که تلفظ صحیح آلمانی نام این دانشمند است در روز ۱۴ مارس سال ۱۸۷۹متولد و او بیشتر به خاطر نظریّه نسبیت و بویژه برای همارزی جرم و انرژی(E=mc۲) (که از معروفترین روابط فیزیک بین غیرفیزیکدانهاست) شهرت یافت.
آینشتین در ۳ سالگی مربوط به سال ۱۸۸۲
این دانشمند علاوه بر این که در بسط تئوری کوانتوم و مکانیک آماری سهم عمدهای داشت. توانست جایزه نوبل فیزیک را در سال ۱۹۲۱ برای خدماتش به فیزیک نظری و به خصوص به خاطر کشف قانون اثر فوتوالکتریک دریافت کند.
آلبرت اینشتین به دلیل تأثیرات چشمگیرش در علم فیزیک توانست به عنوان یکی از بزرگترین فیزیکدانانی شناخته شود که به این جهان پا گذاشته و در فرهنگ عامه نیز نام «اینشتین» مترادف هوش زیاد و نابغه در تمام دنیا معروف شدهاست.
آلبرت اینشتین در ۱۴ مارس ۱۸۷۹ میلادی در ساعت ۱۱:۳۰ صبح به وقت محلی در شهر اولم در ورتمبرگ آلمان، واقع در ۱۰۰ کیلومتری اشتوتگارت و در خانوادهای یهودی بدنیا آمد. پدر آلبرت، هرمان اینشتین یک فروشنده بود که بعدها یک کارخانه الکتروشیمیایی را تأسیس کرد و مادرش، پاولینه کُخ نام داشت. آنها در کنیسه اشتوتگارت-باد با یکدیگر ازدواج کردند.
از ویژگی ها خاص این دانشمند در اوایل تولدش این بود که مادر آلبرت به خاطر اینکه سر او بسیار بزرگ بود و حالتی عجیب داشت بسیار نگران بود. هرچند که با رشد او، کمکم بزرگی سرش کمتر به چشم میآمد، اما از عکسهای او معلوم است که سر او نسبت به بدنش بزرگتر بودهاست. به این ویژگی در افرادی که سرهای بزرگی دارند «سربزرگی خوشخیم» گفته میشود که هیچ ارتباطی با بیماری یا مشکلات ادراکی ندارد.
آینشتین در ۱۴ سالگی مربوط به سال ۱۸۹۳
آلبرت خیلی دیرتر از بچههای معمولی صحبت کردن را آغاز کرد. طبق ادعای خود اینشتین، او تا سن سه سالگی حرف زدن را آغاز نکرده بود و بعد از آن هم حتی تا سنین بالاتر از نه سالگی به سختی صحبت میکرد و به دلیل پیشرفت کند کلامی اینشتین، و گرایش او به بیتوجهی به هر موضوعی که در مدرسه برایش خسته کننده بود و در مقابل توجه صرف او به مواردی که برایش جالب بودند باعث شده بود که برخی همچون خدمه منزل آنها، او را کند ذهن بدانند.
اعضای خانواده آلبرت، همگی یهودیهایی لاقید بودند و از همین رو، او در یک مدرسه ابتدایی کاتولیک درس میخواند. او با اصرار مادرش آموزش ویولون را فراگرفت. اگرچه او از همان ابتدای کار مشق ویولون را دوست نداشت و در نهایت نیز آنرا کنار گذاشت، اما بعدها آرامش عمیق خود را در سونات ویلون موتسارت بدست میآورد.
پرتره رسمی آلبرت انشتین بعد از دریافت جایزه نوبل فیزیک در سال ۱۹۲۱
تغییر مسیر زندگی انیشین زمانی رخ داد که در سال ۱۸۸۹، دانشجویی به نام مکس تالمود (بعدها به نام تالمی)، که به مدت شش سال پنجشنبه شبها به منزل خانواده اینشتین میآمد و اینشتین را با مهمترین متون علمی و فلسفی آشنا کرد، که از جمله آنها میتوان به نقد خرد ناب از کانت اشاره کرد. همچنین در اواخر دوران کودکی و اوایل دوران بزرگسالی، دو عموی او با توصیه و تهیه کتابهایی در زمینه علم، ریاضی و فلسفه، به رشد فکری او کمک میکردند.
در سال ۱۸۹۴، در پی ناموفق ماندن کسب و کار هرمان اینشتین در صنعت الکتروشیمی، خانوادهٔ اینشتین از مونیخ به پیوا- شهری در ایتالیا در نزدیکی میلان – مهاجرت کردند. اینشتین اولین فعالیت علمی خود را با عنوان بررسی وضعیت اتر در زمینههای مربوط به مغناطیس، در همان زمان برای یکی از عموهایش مینوشت.
آلبرت برای تمام کردن درسهایش، در مدرسه شبانهروزی مونیخ ماند و پس از آنکه تنها توانست یک ترم را تمام کند. در بهار سال ۱۸۹۵ دبیرستان را رها کرده و برای پیوستن به خانوادهاش رهسپار پریوا شد. یک سال و نیم پیش از امتحانات نهایی، او بدون اطلاع والدینش و با متقاعد کردن مسئولین مدرسه به اینکه به واسطه یک گواهی پزشکی به او اجازه مرخصی بدهند مدرسه را ترک کرد و این بدان معنا بود که اینشتین هیچگونه گواهی در تحصیلات متوسطه کسب نکرد.
بنابراین در همان سال یعنی در سن ۱۶ سالگی، او آزمایش ذهنی که به آیینه آلبرت اینشتین شهرت دارد را انجام داد. او پس از خیره شدن به آیینه، آزمایش کرد که اگر با سرعت نور حرکت کند چه اتفاقی برای تصویرش خواهد افتاد؛ نتیجهگیری او مبنی بر اینکه سرعت نور مستقل از بینندهاش است، بعدها به یکی از دو فرضیه نسبیت خاص تبدیل شد.
پس از آن اینشتین در ماه اکتبر در مؤسسه فدرال پلی تکنیک ثبت نام کرد و به زوریخ رفت؛ در همین حال ماری نیز برای تدریس به اولسبرگ در سوییس رفت. او در همان سال شهروندی خود در ورتمبرگ را لغو کرد.
اینشتین در کنار و السا (الزا)
در این میان «رالف مورس» عکاس امریکایی مجله “لایف” که به عنوان جوانترین عکاس به جبهه جنگ جهانی دوم فرستاده شده بود گرچه به خاطر شمار بالای عکسهایش از جنگ در آن زمان شناخته شده بود اما عکسهایی که چند سال بعد از دفتر کار نابغه فیزیک جهان پس از مرگ گرفت او را در تاریخ عکاسی ماندگار کرد.
صبح روز ۱۸ آوریل سال ۱۹۵۵ ساعتی پس از اعلام خبر درگذشت فیزیکدان و نابغه مشهور جهان آلبرت اینشتین در بیمارستان “پرینستون” امریکا “رالف مورس” عکاس مجله لایف برای عکاسی از مراسم درگذشت به پریسنیون رفت و این شانس را پیدا کرد که تنها کسی باشد که از دفتر کار و نیز محل زندگی او در روز درگذشتش عکاسی کند. او که به شکل نامحسوسی در اطراف خانه از رفت و آمدها عکاسی میکرد درست در زمان سوزاندن و دفن خاکستر از مراسم جاماند و نتوانست گزارش تصویری خود را کامل کند.
دانشمند آلمانی روز قبل از آن به دنبال پارگی آنوریسم آئورت شکمی دچار خونریزی داخلی شده و به بیمارستان منتقل شده بود. نقل است در حالیکه به تشخیص پزشکان قرار شد عمل جراحی بر روی او صورت گیرد وی مخالفت کرده و گفت: «من میخواهم وقتی که بخواهم، بمیرم. زنده ماندن، به صورت مصنوعی، کجسلیقگی است. من سهمم را انجام دادهام، وقت رفتن است. میخواهم مرگ را با ظرافت، تجربه کنم.»
با هم تصاویری از روز مرگ این دانشمند بزرگ را در میهن پست تماشا می کنیم…
منبع vintag