گوناگون

وقتی گردان بدون فرمانده ماند

2312642 536به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، وبلاگ امدادگر جبهه‌ها نوشت: من علاوه بر امدادگری قبل از آن بی سیم چی
بودم، همزمان با عملیات طریق القدس در بستان قرار بود در دشت عباس عملیات
صورت پذیرد و به دلایلی انجام نشد.

صبح عملیات به دزفول آمدم و ستاد
ذخیره سپاه و عصر همراه تعدادی از برادران ذخیره و بسیجی به فرماندهی
شهیدهودگر به اهواز و سوسنگرد رفتیم و در قالب گردان خرمشهر به فرماندهی
برادر نورانی تابع تیپ کربلا سازماندهی شدیم.

به پل سابله رفتیم و
چون گردان بیسیم‌چی نداشت من بیسیم‌چی گردان خرمشهر شدم و برادر شهید جوان
(از رزمندگان خرمشهری) کمک بیسیم‌چی شدند و ما در زیر پل سیمانی جاده مستقر
شدیم.

جانشین فرمانده گردان بر اثر ترکش خمپاره زخمی شد و من بدون
امکانات و با پاره کردن زیر پوش سفید ایشان را پانسمان کردم و در حین
انتقال به شیراز به شهادت رسیدند.

فرمانده گردان هم که برای بازدید
پل رفته بود بر اثر تیر دشمن از ناحیه ران زخمی و جانباز به عقب منتقل شد و
گردان بدون فرمانده ماند.

درحالیکه هر لحظه احتمال پاتک دشمن می‌رفت و سر و صدای تانک‌ها به وضوح شنیده می‌شد و ما به گردان آماده باش دادیم.

وضعیت
را مرتب پیگیری می‌کردیم و گزارش می‌دادیم و شب به نوبت مسئولیت بی‌سیم را
به عهده داشتیم، در خواب عمیق بودم که کسی من را به زور بیدار کرد و در
اولین نما درحالت خواب آلود در تاریکی زیر پل فردی با ریش‌های سیاه و دراز
دیدم و راستش ترسیدم نکند عراقی باشد.

آن مرد با لهجه غلیظ اصفهانی
مرا سرزنش می‌کرد که چرا به بی‌سیم جواب نمی‌دهی و بعد از آرام گرفتن به
ایشان گفتم که نوبت من نبوده و باید برادر جوان جواب می‌داده که ظاهراً
ایشان نیز خواب رفته بود؛ ما دو نفر جوان کم سن و سال فقط در سنگر فرماندهی
گردان(پل زیر جاده‌ای) بودیم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا