به گزارش میهن پست – این روزها فیلم پر بازیگر «پنج ستاره» روی پرده است و بهنوش بختیاری یکی از متفاوت ترین بازی های خود را به نمایش گذاشته است. این روزها فیلم پر بازیگر «پنج ستاره» روی پرده است و بهنوش بختیاری یکی از متفاوت ترین بازی های خود را به نمایش گذاشته است. به تصویر کشیدن توأمان غم و شادی، چیزی است که به خوبی در عملکرد بختیاری مشهود است؛ البته این موفقیت پس از سال ها تجربه دور از انتظار نیز نبود. با او گفت و گویی داشتیم که پیش روی شماست:
*در «پنج ستاره» واقعاً متفاوت ظاهر شده اید و دو لایه مختلف از شخصیت یک کاراکتر را به نمایش گذاشته اید. درباره این موفقیت صحبت کنید.
– همه چیز بر می گردد به یک متن خوب و شخصیت پردازی درست. من انتظار دارم همه کارگردان ها به گونه ای بازیگر را هدایت کنند که چنین اتفاق هایی شکل بگیرد. اگر یک نوع از بازی را مد نظر دارند، حتماً این موضوع را به بازیگرشان بگویند و او اگر پتانسیل داشته باشد حتماً می تواند این خواسته را اجابت کند. منظورم این است که کارگردان ها به تصورات ذهنی خودشان از بازیگری که در یک قالب خاص شناخته شده، بسنده نکنند.
شخصیت زری یک شخصیت شیرین است که برای خنده دار بودنش تلاشی نکرده و این ویژگی برای او یک خصوصیت ذاتی به حساب می آید.
اگر من در کار آقای مدیری یک بازی اگزجره داشته باشم، این صرفاً به سبک کاری این کارگردان بر می گردد. او از جمله کسانی است که فانتزی کار میکند و بازیگر باید برایش مثل یک شخصیت کارتونی باشد. در «پنج ستاره» کارگردان اساساً از من چیز دیگری می خواست. در این سال ها یک جور بازی تکراری از من خواسته اند.
البته من تلاشم را برای متفاوت بودن به خرج داده ام که در «خوب بد زشت» مشهود است. در «قبرستان غیر انتفاعی» هم لهجه گرفتم و … خلاصه تلاش کردم کاراکترهای کمدی ام هم با هم فرق داشته باشد.
*کار کردن با یک کارگردان فیلم اولی زن چطور بود؟
-جالب است بگویم حضور خانم افشارزاده به عنوان یک کارگردان زن برای من مهم ترین دلیل پذیرش نقش بود. ما خانم ها باید هوای هم را داشته باشیم! از اینکه داشتم با تهیه کننده «دربند» کار می کردم هم خوشحال بودم. کامبوزیا پرتوی نیز به عنوان مشاور فیلمنامه حضور داشت و با توجه به دقت نظری که از ایشان سراغ دارم، آن زمان مطمئن بودم دارم در یک فیلم خوب بازی می کنم.
*«پنج ستاره» فیلم پربازیگری هم هست. برای اینکه نقش تان به درستی دیده شود چه کردید؟
-برخی بازیگرها برای نشان دادن خودشان به فیلمنامه بی وفایی میکنند و … اما وقتی رئال بودن و یکدستی را در همه گروه می بینی می فهمی که حتی یک میمیک اضافه هم اشکال دارد. من هم سابقه منشی گری صحنه دارم و همیشه تأکید داشتم کارگردان نباید حتی یک پلانش را به خاطر اشتباه من دور بریزد. این وجدان کاری در بازیگری ام هم وجود دارد و مراقب بودم در جلوی دوربین و پشت صحنه درست رفتار کنم.
*درباره مهم ترین مشخصه نقش شما یعنی دولایه بودن کاراکتر زری و اینکه غم و شادی را کنار هم داشت بیشتر صحبت کنید.
-چنین چیزی در شخصیت خودم هم وجود دارد. همیشه می خندم و نمی خواهم کسی از غصه من غصه دار باشد. در وجودم اما غم هایی دارم که دوست دارم این قسمت را کارگردان ها بیرون بکشند و بدانند که بهنوش بختیاری می تواند گریه هم بکند و اصلاً چقدر تنهاست. شادی و غم را با هم دارم و بخشی از وجود خودم را در زری می بینم. این کاراکتر ما به ازاهای بیرونی هم دارد. مثلاً جالب است بدانید خیلی به خواهرم شبیه است. ایشان هم مشکلاتی داشت که او را از یک انسان شوخ و شنگ به یک فرد مغموم تبدیل کرد.
من با زنان سرپرست خانوار زیادی هم صحبت کردم و از نزدیک با آنان در ارتباط بودم. کسانی که بیوه هستند و شانس ازدواج دوباره یا کار خوب را ندارند. خیلی از آنان از روی ناچاری به دنبال ازدواج موقت هستند تا بچه هایشان بی خرج نمانند. زری قصه ما رویاهای جوانی اش را بی خیال نشده بود و این جنبه از شخصیت اش را خیلی دوست داشتم. مثلاً هنوز هنرپیشه های محبوب نوجوانی اش برایش مهم بودند.
این خیلی خوب است، در حالی که ما آدم های دارای دغدغه های کوچک را سطحی معرفی می کنیم و این اصلاً درست نیست. کسی که می تواند با رویای خودش زندگی کند اتفاقاً آدم خیلی عمیقی است. او برای همکارانش خیرخواه است و از طرفی چون مثل سایر آدم هاست، ممکن است وقتی به او تهمتی می زنند، پای دیگران را هم وسط بکشد. زری در یک کلام شخصیت پردازی درستی داشت که شبیه به واقعیت ها بود.
*فیلم را با مردم تماشا کرده اید؟
-بله. چندین بار. کسی هنگام ترک سالن ناراضی نبود. می دیدم که تماشاگر زری را دوست دارد و حتی یک بار که خودم در سینما بودم شنیدم که دوستی به بغل دستی اش گفت چقدر خوب دارد بازی میکند! این جمله را وقتی گفت که داشتم گریه می کردم. من همیشه برای ارزیابی خودم به حرف مردم توجه می کنم تا دیگران.
*جالب است که در سکانسی از فیلم خود شما توضیحی درباره عمل شدن بینی تان می دهید. این ریزه کاری ها از اول وجود داشت؟
-با انتخاب من برای این نقش به این چیزها هم فکر شد. البته باید بگویم الان در جنوبی ترین مناطق شهر هم کسی را می بینی که بینی اش را عمل کرده است.
خانمی که برای تمیز کردن خانه من به منزلم تشریف می آورد سه دختر داشت و هر سه آنان بینی شان را عمل کرده بودند. پس می بینید که چندان اتفاق عجیبی هم نیست. ضمن اینکه باید بدانید خدمه هتل حقوق کمی ندارند و شاید به اندازه یک فرد لیسانس یا فوق لیسانس درآمد ماهانه دارند.
*شما از دو دهه قبل به سینما آمدید. درست است؟
-بله سال ۷۶ با «پشت دیوار شب» وارد سینما شدم به کارگردانی مهران تاییدی و با بازی نگار فروزنده و رامبد جوان. در فیلم «ساقی» محمدرضا اعلامی هم نقش کوتاهی داشتم. در «مهمان مامان» منشی صحنه بودم و به پیشنهاد آقای مهرجویی یک نقش کوچک پرستار را هم بازی کردم.
*ورود شما به عرصه بازیگری چطور شکل گرفت؟
-کارم را با تئاتر شروع کردم و بازیگری علاقه ام بود. به دفاتر سینمایی زیادی سر زدم و فرم های زیادی پر کردم. هیچ پشتیبانی نداشتم و می دانستم تنها خودم باید تلاش کنم. کمی که گذشت متوجه شدم سینما به دنبال چهره های خیلی زیباست و من هم این ویژگی را نداشتم. آمدم پشت صحنه و خوب کار می کردم. کارگردان های خوبی از من برای منشی گری صحنه دعوت کردند. دستمزد کمی هم داشتم. خیلی وقت ها از سرویس برای ایاب و ذهاب بهره مند نبودم و … اما خوشحال بودم که دارم سینما یاد می گیرم.
*منشی گری صحنه به بازیگری شما کمک می کرد؟
-بله چون من عادت کرده بودم بازیگر را از توی مونیتور ببینم و یک دید کاملاً تصویری داشتم که به من خیلی کمک کرد. وقتی در سینما زیاد کار کنی می فهمی همه شاخه ها اهمیت دارد و تو هر وظیفه ای داری باید درست انجام بدهی.
*سینما را ترجیح می دهید یا تلویزیون؟ در سال ۹۲ با ۳ فیلم در سینما در این مدیوم پررنگ شدید.
-سینما برای کسانی که در حال رشد هستند ارجحیت دارد. برای من فرقی ندارد. شهاب حسینی دوست عزیز ماست که بازی در فیلمش برای خوشحال کننده بود. آرش معیریان هم کسی است که ۵ فیلم برای او بازی کرده ام و واقعاً تجربه های خوبی را پشت سر گذاشته ام. تنها تصمیمی که گرفته ام این است که در فیلم های شبکه نمایش خانگی بازی نکنم و ازابتدای سال ۹۳ بیست پیشنهاد این چنینی را رد کرده ام.
*این روزها مشغول به چه کاری هستید؟
-داریم با بهاره رهنما یک تئاتر تمرین می کنیم که قرار است مهناز افشار و نسیم ادبی و من بازیگرانش باشیم. به طور کلی تصمیم گرفته ام دنبال دلم بروم و تنها نقش هایی را بازی کنم که دوست شان دارم. دیگر دوستی ها را وارد مسائل حرفه ای نمی کنم.
*بنابراین بازی در سینما یا تلویزیون دیگر برای شما فرقی ندارد؟
-نه الان دیگر فرقی ندارد. گاهی تئاتر از تلویزیون و تلویزیون از سینما قوی تر است. آدم باید به دنبال نقشی برود که دوستش دارد. البته خود بازیگری در مدیوم های مختلف تفاوت دارد. در تئاتر باید غلیظ تر بازی کنی و هنگام بازی در سریال باید بدانی مخاطب عام داری. در سینما هم میمیک های ریز صورت و هر حرکت دست معنایی دارد.
*پس خودتان را بازیگر تلویزیون به حساب می آورید.
-بله به نظرم بازیگر تلویزیون هستم چون سال های زیادی است که در آن کار می کنم و حتی در شبکه نسیم برنامه ای دارم به نام «آبرنگ» که به زودی پخش میشود. دوست دارم به من اعتماد کنند چون خیلی زحمت می کشم و مطالعه زیادی دارم. مهارت و دانش چیزی است که می تواند جبران کننده نواقص کار ما باشد. اغلب اوقات فراغتم به کتاب خواندن می گذرد و سال هاست کمتر در مهمانی و … شرکت می کنم و ترجیح می دهم وقتم را به آموختن بگذارم.
*شنیده ام کارگردانی را هم تجربه کرده اید.
-مستندی ساخته ام به نام «فصل انگور». موضوع خاصی داشت و ترجیح دادم کنارش بگذارم. به سراغ بازیگرانی رفتم که دیگر کم کار شده اند و از بی وفایی که در حق شان صورت گرفت، صحبت کرده ام. این فیلم را برای جشنواره حقیقت ساختم و حاضر به واگذاری آن به شرکتی برای پخش نشدم، چون نمی خواهم از این دوستان برای خودم پولی در بیاورم.
*حرفی مانده که بخواهید عنوان کنید؟
-من کتابی دارم به نام «کلاغ قیطریه» که امیدوارم امسال تجدید چاپ شود و از مردم هم می خواهم کلا سطح مطالعه را بالاتر ببرند تا درک شان از همه چیز و به خصوص سینما بیشتر شود. در پایان از همه گروه سازنده «پنج ستاره» متشکرم و از اینکه بودن در کنارشان را تجربه کردم خوشحالم.
منبع:بانی فیلم