سفر 14 هزار کیلومتر ی زن استرالیایی برای دیدن تارزان واقعی در جنگل از اینجا شروع شد که پس از چهار ماه وقت گذرانی با تماس‌های ویدیویی هر روزه، جردن سرانجام تصمیم گرفت شغل خود را ترک کند و سوار هواپیما شود تا تارزان واقعی خود را ملاقات کند. او سفری به پرو، آرژانتین و برزیل رزرو کرد و برنامه‌ریزی کرد تا نزد پیتیوروک بماند.
جردن هاوئنشیلد، زنی ۲۶ ساله از کوئینزلند استرالیا، زندگی عادی خود را کنار گذاشت و تصمیم گرفت ۱۴,۴۸۴ کیلومتر دورتر از زادگاهش، در جنگل‌های آمازون با پیتیوروک Pitiuruk ، مردی بومی اهل اکوادور، در یک جامعه قبیله‌ای زندگی کند. جردن در دسامبر گذشته، این تارزان واقعی را در صفحه اکسپلور اینستاگرام خود کشف کرد و بلافاصله جذب فرهنگ قبیله او شد.
جردن برای این مرد ۲۴ ساله پیام مستقیمی فرستاد تا درباره خانواده و شیوه زندگی آنها بیشتر بداند. او به پیتیوروک گفت که چقدر «زیبا» به نظر می‌رسد و توضیح داد که می‌خواهد در مورد زندگی او در این سرزمین استوایی بیشتر بداند. برخلاف انتظار جردن، پیتیوروک به پیام او پاسخ داد و آنها تقریبا بلافاصله شروع به گپ زدن کردند. آنها حتی شروع به تماس ویدیویی با یکدیگر کردند و زندگی خود را به هم نشان می‌دادند و درباره فرهنگ‌های یکدیگر آموزش می‌دیدند.
پس از چهار ماه وقت گذرانی با تماس‌های ویدیویی هر روزه، جردن سرانجام تصمیم گرفت شغل خود را ترک کند و سوار هواپیما شود تا تارزان واقعی خود را ملاقات کند. او سفری به پرو، آرژانتین و برزیل رزرو کرد و برنامه‌ریزی کرد تا نزد پیتیوروک بماند.
پس از رسیدن به محل زندگی پیتیوروک در اعماق جنگل‌های بارانی، جردن دو هفته بعدی را صرف یادگیری فرهنگ قبیله‌ای کرد. اگرچه زبان بومی ای که پیتیوروک صحبت می‌کرد را نمی‌فهمید، اما توانست با استفاده از زبان بدن با او ارتباط برقرار کند.
جردن گفت که خانواده پیتیوروک با آغوش باز از او استقبال کردند و او را در جنگل و کوه‌ها گرداندند. او هر روز با صدای طبل‌های قبیله تارزان بیدار می‌شد، از مزارع و بازارهای محلی بازدید می‌کرد و با خانواده جنگلی خود غذاهای سنتی می‌پخت. در طول اقامتش، جردن گفت که با پیتیوروک و فرهنگ او ارتباطی جادویی و انکارناپذیر برقرار کرده است.
اگرچه جردن مجبور شد به خانه برگردد، اما قصد دارد دوباره از پیتیوروک و خانواده‌اش دیدن کند. این داستان شگفت‌انگیز، نشان می‌دهد که گاهی اوقات برای یافتن عشق و ماجراجویی، باید ریسک کرد و از منطقه امن خود خارج شد. جردن با پیروی از قلب خود و سفر به سوی ناشناخته‌ها، توانست تجربه‌ای منحصر به فرد و الهام‌بخش داشته باشد که زندگی او را برای همیشه تغییر داد.
