موزه اعضاء بدن انسان های معروف هم برای خودش تماشاگرانی دارد . توضیح بیشتر این که موزه هایی وجود دارند که اعضاء بدن انسان های معروف را در حالی به نمایش میگذارند که بیشتر این اندام ها و ارگان ها متعلق به افراد معروفی هستند که در تاریخ جاودانه و و به عبارتی اسم و رسمی ماندگار در تاریخ بشر دارند. با میهن پست همراه شوید.شاید برای شما و خیلی ها تصوری از موزه این باشد که افراد بتواند در آن مکان ، اشیا و اقلامی که ارزش تاریخی، فرهنگی و یا علمی دارند را تماشا کنند؛ اما موزه های متفاوتی در دنیا وجود دارد که گاهی برای اولین بار است که به گوشمان می خورد . درست مانند موزه اعضاء بدن انسان های معروف که تماشای آن برای خیلی از افراد جالب و هیجان انگیز و برای بعضی ها هم چندش آور است ولی به هر حال چه بخواهیم و چه نخواهیم این موزه ها عجیب و غریب وجود دارند.
با این حال شاید برای شما هم سوال پیش بیاید چرا اصلا موزه اعضاء بدن انسان های معروف شکل گرفته و یا این که چرا اعضاء بدن انسان های معروف سر از این موزه ها درآوردند؟ بنابراین باید گفت که معمولا داستان های پشت پرده آن ها اتفاقات شگفت انگیزی را روایت میکند که در نهایت باعث به وجود آمدن بخش خاصی در موزهها برای به نمایش گذاشتن این اندامهای انسانی شدهاند.
در ادامه با هم سری می زنیم به موزه اعضاء بدن انسان های معروف ، با ما همراه شوید.
دندان و انگشتان گالیله در موزه : یکی از موزه هایی که موزه اعضاء بدن انسان های معروف را نگهداری می کند، موزه گالیه است. گالیلئو گالیله ستاره شناس مشهور در سال 1642 از دنیا رفت. بدن او در سال 1737 به آرامگاهی در فلورانس ایتالیا منتقل شد؛ در همین حین بود که برخی از طرفداران گالیله فرصت پیدا کردند و یک دندان، سه انگشت و یک مهره ستون فقرات او را دزدیدند. یکی از انگشتان گالیله سر از موزه تاریخ علوم فلورانس در ایتالیا درآورد.
باقی انگشتان، انگشت شست و میانی، و دندان در کلکسیون خصوصی یک خانواده نگهداری میشدند اما در قرن بیست میلادی مفقود شدند. با این حال در سال 2000 به صورت معجزهآسایی دوباره پیدا شدند. موزه تاریخ علوم فلورانس که نمیخواست بقایای گالیله را مجددا از دست بدهد، درخواست نگهداری آنها را کرد. بنابراین در حال حاضر دندان و دو انگشت گالیله در کنار انگشت سوم در موزه به نمایش گذاشته شده است.
این موزه بعدها به موزه گالیله تغییر نام دارد. این موزه نگهدار قسمتهای زیادی از بدن گالیله است. مهره ستون فقرات گالیله در دانشگاه پادوآ نگهداری میشود.
مغز آلبرت اینشتین در موزه : در موزه موزه اعضاء بدن انسان های معروف هرگز جای مغز آلبرت اینشتین خالی نیست . چرا که بخشی از مغز آلبرت اینشتین در موزه «ماتر» در فیلادلفیا قرار دارد. اینشتین هرگز نمیخواست که مغزش در موزه نگهداری شود؛ در واقع این دانشمند وصیت کرده بود که پس از مرگ بدنش سوزانده شود تا جلوی هرگونه سواستفاده گرفته شود. با این حال در آوریل سال 1955 وقتی که اینشتین از دنیا رفت، توماس هاروی، آسیبشناس، مغز و تخم چشمهای او را از بدن اینشتین جدا کرد و دزدید.
بعدها خانواده اینشتین به هاروی اجازه دادند که مغز این دانشمند بزرگ را نگه دارد به شرط این که فقط برای اهداف علمی از آن استفاده کند. هاروی با کمک مارتا کلر، پزشک آزمایشگاه، مغز اینشتین را به هزار بخش تقسیم کرد، آنها روی اسلایدهای شیشهای گذاشت و برای تعدادی آسیبشناس سرشناس فرستاد.
دکتر ویلیام اریک از بیمارستان عمومی فیلادلفیا 46 اسلاید از مغز اینشتین را دریافت کرد. بعد از مرگ اریک، همسرش اسلایدها را به دکتر الن استینبرگ داد. استینبرگ نیز آن ها را به دکتر لوسی روک ادامز داد و در نهایت این دکتر روک ادامز بود که اسلایدها را به موزه اهدا کرد.
حدود 350 اسلاید از مغز اینشتین نیز در موزه بهداشت و پزشکی مریلند به نمایش گذاشته شده است. مغز اینشتین تنها یکی از اندام هایی است که در موزه ماتر نگهداری میشود. در این موزه کبدهای بههم پیوسته چانگ و انگ بانکر، اولین دو قلوهای به هم چسبیده جهان، و روده بزرگی به طول 2/7 متر به همراه 18 کیلوگرم مدفوع به نمایش گذاشته شده است. جای تعجب نیست که به بازدیدکنندگان توصیه میشود که قبل از بازدید از موزه چیزی نخورند.
سر جرمی بنتام : از دیگر موزه اعضاء بدن انسان های معروف ، موزه ای است که سر جرمی بنتام فیلسوف انگلیسی تباری که از 1748 تا 1832 زندگی کرده در /ان نگهداری می شود. این فیلسوف عجیب و غریب وصیت کرده بود که بدنش پس از مرگ حفظ شود تا بتواند در مهمانیهای دوستانش شرکت کند. طبق وصیت بنتام، بدن وی پس از مرگش حفظ شد و در حال حاضر در موزهای در دانشگاه لندن به نمایش گذاشته شده است.
جالب است بدانید که سر واقعی بنتام از بدنش جدا و با یک سر مومی جایگزین شده است. البته بنتام در این امر نقشی نداشته است؛ شاید این فیلسوف انگلیسی عجیب و غریب بود اما نه در اندازهای که وصیت کند سرش را از تنش جدا کنند. جدا شدن سر بنتام از بدنش در حین فرآیند مومیایی کردن جسد اتفاق افتاد.
بنابر درخواست بنتام، بدن وی باید به روش مردم مائوری نیوزلند مومیایی میشد. با این حال دکتر ساوتوود اسمیت، دوست بنتام که عمل مومیایی کردن را انجام داد، با روش مردم مائوری آشنا نبود. به همین دلیل سر فیلسوف عجیب و غریب در شرایط وحشتناکی قرار گرفت و اسمیت مجبور شد که سر را از بدن بنتام جدا کند.
در ابتدا سر بنتام در موزه به نمایش گذاشته شد اما در دهه 1990 بعد از این که چند نفر از دانشجویان آن را دزدیدند به انبار منتقل شد.
سر آنتونیو اسکارپا : آنتونیو اسکارپا متخصص کالبدشناسی و علم اعصاب بود که 31 اکتبر سال 1832 از دنیا رفت. پیش از مرگ در دانشگاه پاویا مشغول به کار بود؛ جایی که بیشتر از دوست برای خودش دشمن درست کرد. اسکارپا مرد متکبری بود که درباره دیگران شایعه میساخت. همچنین فرصتهای شغلی ایجادشده در دانشگاه را تنها به دوستانش پیشنهاد میداد.
کالبدشکافی اسکارپا توسط کارول بئولچین، دستیار سابق وی، انجام شد. بئولچین سر، دستگاه ادراری، انگشت شست و اشاره اسکارپا را از بدنش برداشت؛ هیچ کس دقیقا نمیداند چرا بئولچین این کار را کرد. برخی بر این باورند که وی قسمتهایی از بدن اسکارپا را برای نسلهای بعدی نگه داشت اما برخی دیگر معتقدند بئولچین برای انتقام از رئیس سابقش دست به چنین کاری زده است.
تمامی قسمتهای بدن اسکارپا به جز سرش در موزهای ایتالیایی نگهداری میشود. در ابتدا سر این کالبد شناس معروف مخفی شده بود اما چند سال بعد در موزه دانشگاه پاویا پیدا شد. پس بنابراین موزه ای که سر آنتونیو اسکارپا در آن نگهداری می شود، در لیست موزه اعضاء بدن انسان های معروف قرار گررفته است.
مغز چارلز ببیج : مغز چارلز ببیج هم همانند مغز آلبرت اینیشتین در موزه اعضاء بدن انسان های معروف نگهداری می شود. چارلز ببیج کامپیوترهای امروزی را ابداع کرده است و به عنوان پدر کامپیوتر شناخته میشود. امروزه نیمی از مغز این دانشمند در موزه علوم لندن و نیمی دیگر در موزه هانترین در کالج سلطنتی جراحان در لندن نگهداری میشود. برخلاف اینشتین، ببیج میخواست که مغزش در جایی به جز جمجمهاش سردرآورد. قبل از مرگ ببیج در سال 1871، وی نامهای به پسرش هنری نوشت و توضیح داد که پس از مرگ با مغزش چه کنند.
چارلز در این نامه به پسرش توضیح میدهد که هیچ ترسی ندارد که پس از مرگ مغزش را از بدنش جدا کنند و برای ترویج علم از آن استفاده کنند تا باعث پیشرفت دانش بشر و نژاد انسان شود.
جمجمه فرمانده مک واوا : فرمانده مکواوینیکا مانیگومبا وامیونگا یا فرمانده مکواوا به دلیل مقاومت شدید در برابر حمله و استعمار آلمان ها به قبیله «هههه» در سرزمینهای تانزانیای امروزی معروف است. در سال 1891، او در برابر استعمارگران آلمانی شورش کرد و حتی یکی از مقامات آلمانی را در جنگ کشت. که البته جمجمه ی این فرمانده هم سر از موزه اعضاء بدن انسان های معروف درآورده است.
باوجود این که نیروهای آلمانی درنهایت روستاها و جنگلهای هههه را تسخیر کرد اما نمیتوانست مکواوا را دستگیر کند که از تاکتیک های بزن و فرار کن استفاده میکرد. در سال 1898، نیروهای آلمانی فرمانده مکواوا را محاصره کردند، مکواوا با شلیک به سر، خودش را کشت. آلمانی ها جمجمه مکواوا را از تنش جدا کردند و به برلین فرستادند. طی جنگ جهانی اول، قبیله هههه در کنار بریتانیا در برابر آلمان جنگید. وقتی که بریتانیا جنگ را برد، به نشانه تشکر از کمکهای قبیله هههه در پیمان ورسای بندی را آورد که آلمانها را موظف به برگرداندن جمجمه فرمانده مکواوا به این قبیله میکرد. با این حال آلمان ها نتوانستند جمجمه را پیدا کنند.
پس از جنگ جهانی دوم، سر ادوارد توئینینگ، فرماندار تانگانیکا، مجددا تلاش کرد تا جمجمه فرمانده مکواوا را پیدا کند و توانست آن را در موزه برمن در آلمان پیدا کند.
توئینینگ دو هزار جمجمه در این موزه پیدا کرد که 84 مورد از آن ها متعلق به تانزایا بود. تنها روی یکی از 84 جمجمه تانزانیایی اثر شلیک گلوله دیده شد و توئینینگ اینگونه گمان کرد که این جمجمه متعلق به فرمانده مکواوا است و البته در حال حاضر جمجمه فرمانده مکواوا در موزه یادبود مکواوا در کالنگا در تانزانیا نگهداری میشود.