Mihanpostپیشنهاد سردبیرسینما

۷ فیلم که به خاطر جایزه اسکار محبوبیت خود را از دست دادند

جایزه اسکار یکی از جذاب ترین و بحث برانگیزترین مراسم های فیلم است و همیه بحث های بسیاری بر سر انتخاب بهترین بازیگر زن و مرد وجود دارد.در ادامه با میهن پست همراه می شوید.

نگران نباشید، تصادف (Crash) در این لیست نیست. نودوسومین مراسم جایزه اسکار یکی از بحث‌برانگیزترین مراسم‌ها در تاریخ اسکار بود، اما به‌طور عجیب و غریبی هیچ شکی نبود که چه فیلمی برنده‌ی اسکار بهترین فیلم خواهد شد. در حالی ‌که هیچ‌کس در به‌دست آوردن اسکار بهترین فیلم توسط سرزمین آواره‌ها (Nomadland) کلویی ژائو شک نداشت، بحث‌های زیادی درباره‌ی اینکه چه کسی باید اسکار بهترین بازیگر زن یا بهترین بازیگر مرد را به‌دست آورد، وجود داشت.

سرزمین آواره‌ها یکی از محدود فیلم‌هایی است که با تسلط کامل توانست در تمام جشنواره‌ها در مسیر رسیدن به اسکار تمام جوایز اصلی را به‌دست آورد و در اسکار هم به موفقیت برسد. معمولا خیلی کم پیش می‌آید که رقابت به این اندازه کم‌تنش باشد.

تماشاگران دوست دارند که شاهد رقابت‌های تنگاتنگ باشند و برندگان بهترین فیلم اسکار بیشتر از اینکه با محتوا و بزرگی خودشان اندازه‌گیری شوند، با بزرگی فیلم‌هایی که شکست داده‌اند، اندازه‌گیری می‌شوند.

قطعا تعدای برنده‌ی نالایق جایزه‌ی بهترین فیلم هم وجود دارد، اما بیشتر برندگان این رشته، باقاطعیت جایزه را برده‌اند؛ فیلم‌های خوش‌ساخت که در زمان انتشارشان بسیار محبوب بوده‌اند. هر سال پیش نمی‌آید که یک شاهکار مانند پدرخوانده: قسمت دوم (The Godfather: Part II) یا در بارانداز (On the Waterfront) جایزه‌ی بهترین فیلم اسکار را ببرند، اما این به معنای آن نیست که سایر برندگان اسکار بهترین فیلم همانند تصادف و رانندگی برای خانم دیزی (Driving Miss Daisy) نالایق هستند.

بسیاری از برندگان بهترین فیلم تنها به دنبال برنده‌شدنشان به‌خاطر سپرده می‌شوند و دوباره دیده می‌شوند و این می‌تواند ماندگاری بلند مدت آن‌ها را خدشه‌دار کند.

در ادامه به هفت فیلم بسیار خوب اشاره می‌کنیم که به‌دنبال برنده شدن جایزه اسکار و کنار زدن فیلم‌های دوست‌داشتنی، منفور شدند و همین باعث شد که محبوبیت خود را از دست بدهند.

۱. سخنرانی پادشاه (The King’s Speech)

محصول: ۲۰۱۰
کارگردان: تام هوپر
بازیگران: کالین فرث، جفری راش
امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰
امتیاز متاکریتیک: ۸۸ از ۱۰۰
فیلم‌هایی که شکست داده ‌است: شبکه‌ی اجتماعی (The Social Network)، ۱۲۷ ساعت (۱۲۷Hours)، قوی سیاه (Black Swan)، مشت‌زن (The Fighter)، تلقین (Inception)، بچه‌ها حالشان خوب است (The Kids Are All Right)، داستان اسباب‌بازی ۳ (Toy Story 3)، شهامت واقعی (Toy Story 3)، زمستان استخوان‌سوز (Winter’s Bone)

سخنرانی پادشاه همیشه به‌عنوان فیلمی به یاد آورده می‌شود که شبکه‌ی اجتماعی را شکست داد. یک‌بار دیگر درامی تاریخی که احساس خوبی به مخاطب منتقل می‌کرد بیش از اندازه توجه کسب کرد و یک شاهکار سینمایی که در بسیاری از لیست‌های بهترین‌های قرن بیست و یک قرار دارد را شکست داد. نه‌تنها این پیروزی مناسب نبود، بلکه این جایزه کنایه ‌ای بود از اینکه حالا دیگر اسکار چقدر برای همه در دسترس است.

این واقعه به دنبال دلایل بی‌شماری حزن‌انگیز است؛ چرا که سخنرانی پادشاه واقعا یک فیلم دل‌نشین است، از بسیاری از فیلم‌های تاریخی‌ که اسکار به خودش دیده، سرگرم‌کننده‌تر است و ارتباط بین کالین فرث و جفری راش خیره‌کننده است، اما شهرت آن به‌عنوان فیلمی که باید در مدرسه نمایش داده شود، به‌نظر یک نفرین است که فیلم را از چشم می‌اندازد.

نگاهی محترمانه به خاندان سلطنتی بریتانیا و مشکلات اختلال سخنرانی در جمع، سخنرانی پادشاه را تبدیل به فیلمی محترمانه‌تر از کتاب سبز (Green Book‎) می‌کند. اگر سخنرانی پادشاه با اسکار به‌خانه نمی‌رفت احتمالا به‌عنوان فیلمی خوش ساخت به‌خاطر آورده می‌شد که باب میل تمام تماشاگران بوده است، نه به‌عنوان فیلمی که اسکار دیوید فینچر را دزدیده است.

۲. مردم معمولی (Ordinary People)

محصول: ۱۹۸۰
کارگردان: رابرت ردفورد
بازیگران: دونالد ساترلند، مری تایلر مور
امتیاز راتن تومیتوز: ۸۹ از ۱۰۰
امتیاز متاکریتیک: ۸۶ از ۱۰۰
فیلم‌هایی که شکست داده ‌است: گاو خشمگین (Raging bull)، دختر معدنچی زغال‌سنگ (Coal Miner’s Daughter)، مرد فیل‌نما (The Elephant Man)، تس (Tess)

در خصوص بهترین فیلم برای دریافت جایزه اسکار مردم معمولی یک نمونه‌ی عالی از فیلمی خارق‌العاده است که زیر سایه‌ی رقابت‌ها و جوایزی که به‌دست آورده، رفته است. بله، گاو خشمگین اسکورسیزی یکی از بهترین فیلم‌های تاریخ سینما است، اما این، این حقیقت که مردم معمولی هم یکی از بهترین‌ها است را تغییر نمی‌دهد.

در آن دوره، درام خانوادگی یکی از ژانرهای دلخواه اعضای اعطاکننده‌ی جوایز بود و مردم معمولی یک تعمق ژرف تأثیرگذار و شگفت‌انگیز در اندوه و ایمان است که نگاهی فراتر از ثبت لحظه‌های اسکاری و خلق لحظه‌های گریه‌آور را هدف قرار داده‌ است.

رابرت ردفورد به‌عنوان کارگردانی که نخستین فیلم خود را مقابل دوربین می‌برد، یک شاهکار خلق کرده است و اجازه داده است که تمام بازیگران در زمان مناسب خودشان بدون اینکه اغراق‌آمیز به‌نظر برسند، مقابل دوربین بدرخشند. نقش اصلی، تیموتی هاتون، در کمال ناباوری اسکار بهترین بازیگر مرد نقش مکمل را به خانه برد؛ یک نقص در نظام طبقه‌بندی رشته‌های مختلف که وقتی به کنار گذاشته‌شدن ستاره‌ی هشتاد و پنج‌ساله‌ی نقش مکمل فیلم، دونالد ساترلند، هم انجامید، بسیار ناخوشایندتر شد.

گاوخشمگین فیلمی بود که بلافاصله خودش را به‌عنوان یکی از بهترین‌ها به دنیا معرفی کرد، اما با نگاهی عمیق‌تر به مردم معمولی، درخواهیدیافت که فاصله‌ی بین این دو فیلم شاید به اندازه‌ای که فکر می‌کنید زیاد نیست.

۳. کریمر علیه کریمر (Kramer vs. Kramer)

محصول: ۱۹۷۹
کارگردان: رابرت بنتون
بازیگران: داستین هافمن، مریل استریپ
امتیاز راتن تومیتوز: ۸۸ از ۱۰۰
امتیاز متاکریتیک: ۷۷ از ۱۰۰
فیلم‌هایی که شکست داده‌ است: اینطور چیزها (All That Jazz)، اینک آخرالزمان (Apocalypse Now)، گسستن (Breaking Away)، نورما ری (Norma Rae)

شاید فهمیدن این نکته که کریمر علیه کریمر پرفروش‌ترین فیلم ۱۹۷۹  برای دریافت جایزه اسکار بوده‌است، شما را شوکه کند؛ سالی که در آن یکی از فیلم‌های جنگ ستارگان (Star Wars)، یکی از فیلم‌های ماپت‌ها (The Muppets) ، یکی از قسمت‌های راکی (Rocky) و یکی از فیلم‌های جیمز باند (James Bond) منتشر شد.

آن سال‌ها زمانه‌ی متفاوتی بود؛ تمام فیلم‌های برنده‌ی بهترین فیلم اسکار دهه‌ی هفتاد، یکی از ده فیلم پرفروش سال بودند، اگرچه از کریمر علیه کریمر به‌عنوان فیلمی یاد می‌شود که حماسه‌ی جنگی ویتنام فرانسیس فورد کوپولا، اینک آخرالزمان را شکست داد. هرچند به‌نظر من باید به‌عنوان فیلمی از آن یاد شود که موزیکال روان‌شناختی باب فاسی، این‌طور چیزها، را شکست داد.

کریمر علیه کریمر به اندازه‌ی کافی ماندگار نشد، اما یکی از محدود فیلم‌های طلاق است که در آن بدون سوگیری به هردو طرف پرداخته می‌شود. جوانا که مریل استریپ نقش آن را ایفا می‌کند به‌عنوان یک شخصیت نامعقول انفجاری ساخته نشده است و تد با بازی داستین هافمن یک مرد بی‌مسؤولیت کوته‌بین نیست.

اشتباهات تد به‌خوبی بازتابانده شده‌است و پیروزی نهایی او در به‌دست‌آوردن حق سرپرستی، اشتباهات او را لاپوشانی نمی‌کند. بازی درخشان هافمن و استریپ در مقابل دوربین بیش از هر چیز به میراث فیلم و ماندگاری آن کمک کرده است و کریمر علیه کریمر یک درام خوش‌ساخت است. تنها ایراد فیلم آن است که اینک آخرالزمان نیست.

۴. خارج از آفریقا (Out of Africa)

محصول: ۱۹۸۵
کارگردان: سیدنی پولاک
بازیگران: مریل استریپ، رابرت ردفورد
امتیاز راتن تومیتوز: ۶۲ از ۱۰۰
امتیاز متاکریتیک: ۶۹ از ۱۰۰
فیلم‌هایی که شکست داده است: شاهد (Witness)، بوسه‌ی زن عنکبوتی (Kiss of the Spider Woman)، شرف خانواده‌ی پریتزی (Prizzi’s Honor)، رنگ ارغوانی (The Color Purple)

حتی در سال ۱۹۸۵، خارج از آفریقا یک برنده‌ی اسکار بهترین فیلم عجیب به‌نظر می‌رسید. فیلم به‌اندازه‌ی کافی نظر منتقدان را به خود جلب نکرده بود و اگرچه یکی از بزرگترین فیلم‌های آن سال بود، اما روند کند فیلم و نقطه‌نظر ساده‌ی آن در زمینه‌ی روابط، یک عقب‌نشینی کیفی بود.

همچنین فیلم یک نمونه‌ی دیگر از برنده‌شدن غیرمنتظره‌ و نامناسب در جایزه اسکار یک درام عاشقانه‌ی تاریخی است. تریلر جنایی پیتر ویر، شاهد، می‌توانست انتخاب بسیار بهتری باشد و ۱۹۸۵ می‌توانست سالی باشد که در آن به فروش گیشه توجه شود و شاهکاری مانند بازگشت به آینده (Back to the Future) در آن به موفقیت برسد یا حتی فیلم هنری شاهکاری مانند برزیل (Brazil) در آن دیده شود.

با همه‌ی این‌ها، خارج از آفریقا به اندازه‌ای که همه فکر می‌کنید هم بد نیست. استریپ و ردفورد به‌گونه‌ای فطری باجذبه هستند که حتی به معمولی‌ترین لحظات، کیفیت می‌بخشند و با اینکه به‌سختی می‌‌توان فیلم را حتی بهترین کار سیدنی پولاک نام نهاد، او یک فیلم زیبا که تماشای آن بر پرده‌ی نقره‌ای لذت‌بخش است را ساخت و حتی اگر همه‌ی این‌ها را قبول نکنیم، باز هم موسیقی متن جان بری یک شاهکار است.

۵. ذهن زیبا (A Beautiful Mind)

محصول: ۲۰۰۱
کارگردان: ران هاوارد
بازیگران: راسل کرو، جنیفر کانلی
امتیاز راتن تومیتوز: ۷۴ از ۱۰۰
امتیاز متاکریتیک: ۷۲ از ۱۰۰
فیلم‌هایی که شکست داد: ارباب حلقه‌ها: یاران حلقه (The Lord of the Rings: The Fellowship of the Ring)، گاسفورد پارک (Gosford Park)، در اتاق‌خواب (In the Bedroom)، مولن روژ (Moulin Rouge)،

ذهن زیبا با فاصله‌ی زیاد ضعیف‌ترین فیلم در لیست نامزدهای بهترین فیلم اسکار سال ۲۰۰۱ است؛ لیستی که نام جاده‌ی مالهالند (Mulholland Drive) دیوید لینچ و سقوط شاهین سیاه (Black Hawk Down) ریدلی اسکات در آن به چشم نمی‌خورد. مانند بسیاری از فیلم‌های برنده‌ی بهترین فیلم، ذهن زیبا هم براساس یک داستان واقعی است که به‌هیچ‌وجه دقت تاریخی ندارد. چگونگی نمایش مقوله‌ی سلامت روانی و اسطوره‌سازی از جان نش هم بسیار جای بحث دارد، اما با همه‌ی این‌ها آیا ذهن زیبا فیلم بدی است؟ قطعا نه.

ران هاوارد با نمایش دادن فیلم از زاویه‌ی دید نش یک ریسک بزرگ کرد و توانست یک شوک بزرگ را، جایی که مخاطب درمی‌یابد همه‌ی شخصیت‌ها و مکان‌ها در تصورات نش بوده‌اند، با موفقیت القا کند. بازی راسل کرو در نقش نش بسیار باورپذیرتر و بهتر از بازی سال گذشته‌ی او در گلادیاتور (Gladiator) بود. علاقه‌ی ویژه‌ی اسکار به زندگینامه‌ی چهره‌های تاریخی که سعی می‌کنند بر ناتوانی‌های خود پیروز شوند، غیرقابل انکار است، اما این دلیل نمی‌شود که تمام فیلم‌های این‌چنینی فیلم‌هایی بد تلقی شوند.

۶. چه سرسبز بود دره‌ی من (How Green Was My Valley)

محصول: ۱۹۴۱
کارگردان: جان فورد
بازیگران: والتر پیجین، مورین اوهارا
امتیاز راتن تومیتوز: ۸۹ از ۱۰۰
فیلم‌هایی که شکست داد: همشهری کین (Citizen Kane)، شاهین مالت (The Maltese Falcon)، شکوفه در غبار (Blossoms in the Dust)، آقای جردن وارد می‌شود (Here Comes Mr. Jordan)، جلوی سحر را بگیرید (Hold Back the Dawn)، روباه‌های کوچک (The Little Foxes)، یک پا در بهشت (One Foot in Heaven)، گروهبان یورک (Sergeant York)، سوءظن (Suspicion)

جان فورد با بردن سومین اسکار در رشته‌ی بهترین کارگردانی برای این فیلم توانست خودش را در مسیر رکوردشکنی‌ای خارق‌العاده قرار دهد؛ پیش از این او برای فیلم‌های خبرچین (The Informer) و خوشه‌های خشم (The Grapes of Wrath) این جایزه را به‌دست آورده بود و یازده سال بعد برای مرد آرام (The Quiet Man) توانست برای بار چهارم این جایزه را به‌دست آورد، اما به‌طور اعجاب‌آوری چه سرسبز بود دره‌ی من تنها فیلمی از بین این جهار فیلم بود که توانست اسکار بهترین فیلم را هم به‌دست آورد.

چه سرسبز بود دره‌ی من یکی از بهترین‌های فورد است که جرات‌مندی طبقه‌ی کارگر خبرچین، درام عاشقانه‌ی مرد آرام و تکامل تدریجی نقطه‌نظرهای سیاسی او که در مردی که لیبرتی والانس را کشت (The Man Who Shot Liberty Valance)، آقای لینکلن جوان (Young Mr. Lincoln‎) و سفر دریایی طولانی به خانه (The Long Voyage Home‎) به آن تمرکز داشت را، با هم دارد. فورد یکی از بزرگ‌ترین انسان‌گراهای سینما است و چه سرسبز بود دره‌ی من فیلمی است که شمایلی از زندگی یک خانواده‌ی معدنچی را از نگاه یک بچه به تصویر می‌کشد.

۱۹۴۱ سال همشهری کین بود. چگونه می‌شود با آن رقابت کرد؟ بعضی ادعا می‌کنند که فقط بعضی از برندگان اسکار بهترین فیلم مانند پدرخوانده (The Godfather)، کازابلانکا (Casablanca) یا فهرست شیندلر (Schindler’s List) شابد بتوانند چنین کنند. سخت است که بتوان در مقابل فیلمی که به‌عنوان موثرترین فیلم تاریخ سینما شناخته‌ می‌شود، قد علم کرد.

اگرچه فیلم فورد همچنان درخشان است، با اینکه شاید توانایی رقابت با همشهری کین را نداشته باشد. اما در انتها باید به این نکته اشاره کرد که تسلط همه‌گیر همشهری کین باعث شد این حقیقت که سال ۱۹۴۱ یک سال خیلی خوب برای سینما بود، به‌کلی فراموش شود.

۷. مرد بارانی (Rain Man)

محصول: ۱۹۸۸
کارگردان: بری لوینسون
بازیگران: نام کروز، داستین هافمن
امتیاز راتن تومیتوز: ۸۹ از ۱۰۰
امتیاز متاکریتیک: ۶۵ از ۱۰۰
فیلم‌هایی که شکست داد: جهانگرد اتفاقی (The Accidental Tourist)، دختر شاغل (Working Girl)، روابط خطرناک (Dangerous Liaisons)، میسیسیپی می‌سوزد (Mississippi Burning)

فیلم‌های لیست بالا به‌راستی خیره‌کننده‌اند؛ یکی از بهترین فیلم‌نامه‌های لارنس کاسدان با جهانگرد اتفاقی، یکی از بهترین کمدی رمانتیک‌های دهه‌ی هشتاد با دختر شاغل، یک تریلر جنایی مبتنی بر حقیقت خارق‌العاده با میسیسیپی می‌سوزد و یک برنده‌ی شایسته، فیلمی به‌شدت سرگرم‌کننده به‌نام روابط خطرناک و اسکار می‌رسد به مرد بارانی؟

یکی دیگر از گزینه‌هایی که در آن پرفروش‌ترین فیلم سال توانست جایزه اسکار بهترین فیلم را به‌دست آورد؛ مرد بارانی در سالی که انتخاب‌های بهتری هم ممکن بود، به‌نظر بی‌حاشیه‌ترین انتخاب می‌آمد؛ با در نظر گرفتن اینکه فیلم‌های بزرگ (Big)، ماهی‌ای به‌نام وندا (A Fish Called Wanda‎)، چه‌کسی برای راجر رابیت پاپوش دوخت؟ (Who Framed Roger Rabbit) و آخرین وسوسه‌ی مسیح (The Last Temptation of Christ) فراموش شوند.

مرد بارانی شاید یک برنده‌ی خسته‌کننده به‌نظر برسد و تمام بازتاب‌های آن در جامعه طی این سال‌ها هم نتوانسته باشد شهرت بهتری به آن ببخشد. اسکار بی‌شک دل‌داده‌ی کمدی‌های جاده‌ای‌ای است که به‌نظر می‌رسد حرف‌های بزرگی برای زدن دارند، اما خوشبختانه مرد بارانی از اجبار تلفیق کردن وقایع تاریخی برای مورد محبت اسکار قرار گرفتن مانند کتاب سبز و رانندگی برای خانم دیزی دوری و فقط بر پیوند برادری تمرکز می‌کند.

اینکه ببینید تام کروز از جذابیت خودش استفاده می‌کند تا یک شخصیت ناتوان را فریب بدهد، جذاب است و با وجود برخی لحظه‌های غیرمنطقی، داستین هافمن خیره‌کننده است. تماشای فیلم بری لوینسون در مجموع بسیار خوشایند است و شما را مجبور نمی‌کند که برداشت خاصی داشته باشید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا