ژن باهوشی ، وراثتی است که به همه افراد تعلق ندارد و در این میان و قبل از توضیح در مورد ژن باهوشی در انسان باید گفت که بسیاری از افراد تیزهوش بخشی از نبوغشان را از محیط و اجتماع خود کسب میکنند.هر فردی با میزان هوش مشخصی متولد میشود و هیچگاه نمیتواند توانایی ذهنی فردی دیگر با مجموعه متفاوتی از ژنها را بدست آورد اما آنچه مسلم است در جوامع و محیطهای ضعیف و غیر پویا فرد هرگز قادر نیست همۀ پتانسیل موجود در ژنهای خود را بکار گیرد. در ادامه با میهن پست همراه شوید.
ژن باهوشی اگر چه شاید در همه افراد به صورت نهفته وجود داشته باشد اما لازم است بدانید که گروهی از دانشمندان در جستجوی یک توضیح ژنتیکی برای یک نوع بیماری مغزی بودند که به طور اتفاقی به یک گونه کوچک از ژنها که HMGA2 نامیده می شود، برخورد کردند. این گروه دریافتند که این ژنها در میان افرادی مشاهده شده که از مغز بزرگتری برخوردار بوده و در آزمایشهای هوش بالاتر از سطح استاندارد بوده اند.
توضیح بیشتر در خصوص ژن باهوشی این که تغییراتی اگر در HMGA2 رخ می دهد یک تغییر در تبدیل چهار حرف یک کد ژنتیکی است. DNA یا دزوکسى ریبونوکلئیک اسید از چهار ماده شیمیایی A (آدنین)، C (سیتوزین)، T (تیمین) و G (گوانین) تشکیل شده است.که در این میان افرادی که از دوبرابر میزان C برخوردارند و در یک بخش خاص از ژن HMGA2 برخوردارند، مغز بزرگتری داشته و در نتیجه هوش بیشتری دارند.
بر این اساس گفته میشود که ۷۵ درصد ضریب هوشی انسان، حاصل عوامل ژنتیکی و تنها ۲۵ درصد آنها حاصل شرایط محیطی است. ولی تا حالا کسی به درستی ژنهایی را که باعث ایجاد حافظه، میزان ادراک و توجه بهتر، سرعت پردازش بیشتر یا مهارتهای استدلالی میشوند، به درستی بررسی نکرده بود.
به دنبال این تحقیقات به تازگی پژوهشگران کالج سلطنتی لندن، نتایج تحقیق خود را در یک مجله علمی بنام Nature Neuroscience منتشر کردهاند که مطابق این تحقیق دو شبکه از ژنها وجود دارند که مشخص میکنند یک فرد هوشمند یا غیرهوشمد خواهد بود. ژنهای حاضر در این شبکهها به مانند اعضای یک تیم فوتبال میمانند و فعالیت و تعامل گروهی آنها و بنابراین نه یک ژن منفرد، تعیینگر میزان هوشمندی فرد خواهد بود.
موضوع جالب این است که این شبکههای ژنی توسط سیستمهای تنظیمگر مشترکی مدیریت میشوند و به عبارت دیگر به احتمال زیاد یک شاهکلید باید برای تنظیم این شبکهها وجود داشته باشد. اگر روزی این شاهکلید تنظیمکننده یافت شود، احتمال دارد که بتوان میزان هوشمندی افراد را تغییر داد!
محققان برای انجام تحقیقشان فعالیت هزاران ژن را در افراد دچار صرع، افراد سالم و نیز افرادی که مبتلا به اتیسم یا مشکلات ذهنی بودند با هم مقایسه کردند. دست آخر متوجه شدند که همان ژنهایی که در افراد سالم، میزان هوش را مشخص میکنند، اگر دچار جهش یا موتاسیون شوند، افراد را دچار مشکلات شناختی و صرع میکنند. نام این شبکههای مرتبط با هوشمندی M1 و M3 نهاده شده است.
تاثیر ژنتیک در هوش افراد
به عبارتی دیگر بعضی از محققان عموماً معتقدند که هوش ویژگی است که از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود و در مورد جنبه ژنتیک بودن هوش تحقیقات بسیاری انجام دادهاند. آنها بارها یک ویژگی خاص را در افرادی با زمینه ژنتیکی و محیطی بسیار متفاوت یا مشابه بررسی کردهاند. همچنین دوقلوهای همسانی که در دو محیط متفاوت رشد یافتهاند را مقایسه کردند ذریافتند که بسیاری از ویژگیهای فردی ژنتیک است مانند قد و رنگ چشم ولی بعضی دیگر عمدتاً تحت تأثیر محیط ایجاد میشوند؛ مانند افسردگی در مردان.
این تحقیقات همچنین نشان داد که بهره هوشی تا حد زیادی ژنتیکی است و تفاوت بهره هوشی افراد را میتوان به تفاوت ژنها نسبت داد. ژنهای مربوطه روی آمادگی فرد برای یادگیری و ایجاد و پیشرفت فعالیتهای ذهنی تأثیر میگذارد.
بنابراین محققان بر این باورند که ۷۵ درصد از بهره هوشی افراد بالغ ژنتیکی است و ۲۵ درصد باقیمانده به عوامل محیطی بستگی دارد. اما جالب اینجاست که آنها ژنهای بسیار کمی را یافتند که منحصراً تأثیر مشخص و قابل ملاحظهای روی بهره هوشی داشته باشد. یعنی ژن خاصی به نام ژن هوش وجود ندارد بلکه IQ بیشتر نتیجه فعالیت ژنهای متعدد و تعامل آنها با محرکهای محیطی است. در واقع ۴۰ درصد از کل ژنهای یک فرد در میزان هوش وی سهیم هستند.
تاثیر اجتماع در هوش افراد
اما نباید فراموش کرد که رشد اجتماعی و شرایطی که افراد در آن رشد می کنند نیز در بهره هوشی افراد کاملا موثر و قابل تشخیص است چون هرچند ژنتیک نقش زیادی در تعیین میزان هوش افراد دارد اما عوامل محیطی نیز میتواند تأثیر به سزایی داشته باشند. تحقیقات متعدد نشان میدهد که هوش نوزاد هنگام تولد تکامل نیافته و به تدریج رشد کرده و به ویژه در سالهای اولیه تغییر میکند. در واقع علاوه بر ژنها محیط خانواده و آموزش منظم نقش مهمی در رشد IQ کودک دارد. خانواده بیش از هر فرد یا مؤسسهای از جمله مدرسه میتواند روی هوش کودک تأثیر گذار باشد اما این تأثیر حداکثر تا سن ۸ یا ۹ سالگی است و پس از آن نقش خانواده کمرنگتر میشود. از جمله کارهایی که والدین میتوانند انجام دهند تداوم در تحصیلات خود، مراقبت و تغذیه مناسب کودک، گذراندن وقت با کودک در حد امکان، تحریک ذهن کودک از طریق اشکال، اعداد، رنگها و…، کتاب خواندن و ایجاد شرایط مناسب برای تجربیات بیرون از خانه است.
در مورد روشهای افزایش بهره هوشی تحقیقات زیادی انجام شده است. یکی از این تحقیقات نشان میدهد که آموزش موسیقی موجب عملکرد بهتر مغز شده و هوش ریاضی و قدرت تجسم فضایی را در کودک افزایش میدهد. همچنین کودکانی که در محیطهای مهیج و پویا رشد میکنند (که این محیط از رحم مادر شروع میشود) کودکانی فعالتر، هوشیارتر و کنجکاوتر هستند و از سطح مهارتهای اجتماعی بالاتری برخوردارند.