روابط ایران و انگلستان که در قرنهای اخیر از پرحاشیهترین بخشهای روابط خارجی ایران بوده است، اکنون با توجه به کاهش سطح روابط دیپلماتیک و نیز رو به قطع رفتن روابط اقتصادی در سالهای اخیر به یکی از محدودترین وضعیتها رسیده، ولی احتمالا شاهد تحولاتی خواهد بود.
به گزارش «تابناک»، در شرایطی که دو کشور در حال بررسی شرایط و لوازم ازسرگیری روابط کامل دیپلماتیک هستند، جایگاه انگلستان در سطح جهانی و اهمیت آن برای ایران با تحلیلهای گوناگونی روبهروست.
در سالهای اخیر و پس از بروز تنش بر سر مسأله هستهای روابط اقتصادی ایران با کشورهای اروپایی به شدت کاهش یافته است و مجموعهای از کشورهای آسیایی و همسایه ایران به اصلیترین شرکای اقتصادی ایران تبدیل شدهاند.
انگلستان علاوه بر محدودیت روابط اقتصادی در سالهای اخیر، شاهد کاهش جدی روابط دیپلماتیک با ایران بوده است؛ هرچند تجدید روابط دیپلماتیک با انگلستان حتی در اواخر دولت احمدینژاد نیز در دستور کار بوده است و به نظر میرسد، دو طرف تا یک سال دیگر به مرحله بازگشت سفرا برسند.
اما میزان اهمیت روابط با انگلیس مسألهای است که با تحلیلها و پاسخهای متعددی همراه است. یکی از این تحلیلهای جالب و احتمالا عجیب در مورد میزان اهمیت روابط انگلیس با ایران، نظر علینقی خاموشی، عضو سابق شورای مرکزی حزب مؤتلفه و رئیس سابق اتاق بازرگانی ایران است.
وی در بخشهایی از مصاحبهای با یک روزنامه که با تیتر «انگلیس دروازه روابط ایران با اروپاست» منتشر شده، اظهار داشته است: «نظر من راجع به نقش انگلیس در روابط با کشورهای غربی این است که انگلیس به هر حال، یک موقعیت استثنایی در اروپا و البته برای آمریکا دارد. حتی در دیدار با هیأتی انگلیسی هم به این مورد اشاره کردم که نقش انگلیس در ارتباط ایران با دنیا قابل تأمل است. به یاد دارم در جلسهای به انگلیسیها گفتم: به نظر من، شما در بین اروپا به مثل ایرانی شبیه بز گله عمل میکنید که اگر چوپان به جویی برسد اول آن بز را میپراند تا بقیه گوسفندها بپرند».
رئیس اتاق بازرگانی ایران و انگلیس در چند دهه پس از انقلاب که در جوانی برای کسب مدرک مهندسی نساجی راهی انگلیس شده، در حالی چنین جایگاهی برای انگلیسیها قائل است که حتی جک استراو، وزیر خارجه سابق انگلیس نیز اعتراف کرده که روابط این کشور با ایران، متغیری وابسته به فشارهای آمریکا بوده و برخی نخست وزیران انگلیس با الفاظی نه چندان مناسب به پیروی کامل از آمریکا متهم شدهاند.
از سوی دیگر، روابط اقتصادی ایران و انگلیس حتی پیش از برخوردهای سیاسی شدید دو کشور در سالهای اخیر و در سالهای کمتنشتر دولت هفتم و هشتم نیز هیچ گاه به گستردگی ادعایی نبوده است.
بر پایه آمار رسمی گمرک در سال 1380 انگلستان با صادراتی کمتر از هفتصد میلیون دلار به ایران و با داشتن کمتر از چهار 4 حجم واردات به ایران، دهمین کشور صادرکننده کالا به ایران بعد از آلمان، امارات متحده عربی، ژاپن، فرانسه، ایتالیا، کره جنوبی، روسیه، برزیل و چین بوده است. در همین سال، انگلستان با کمتر از یک درصد صادرات ایران در آن سال، 35امین کشور واردکننده کالا از ایران بوده است.
در سال 1383 نیز انگلستان چهاردهمین کشور صادرکننده کالا به ایران و بیست و هفتمین کشور واردکننده کالا از ایران بوده و تنها حدود یک درصد تجارت خارجی ایران را از آن خود کرده است، حال آنکه حجم روابط تجاری ابران با دیگر کشورهای اروپایی به مراتب بیشتر بوده و برای آلمان، بیش پنج برابر حجم روابط اقتصادی با انگلستان بوده است.
این سطح از اهمیت قائل شدن برای انگلیس ـ که دستکم با صحنه علنی سیاست جهانی فاصله دارد ـ در حالی صورت میپذیرد که استروا، وزیر خارجه سابق انگلیس، کمتر از یک سال پیش در گفتوگویی با بیبیسی گفته بود: «در وزارت خارجه بریتانیا لطیفهای هست که میگوید تنها ایرانیها هستند که گمان میکنند، بریتانیا هنوز هم ابرقدرت است. ضربالمثلی هم هست که میگوید زیر هر سنگی یک انگلیسی پنهان شده است».
به نظر میرسد، این روزها شمار کسانی که هنوز بر این باورند، بریتانیا یک ابرقدرت است، بسیار کم شده باشد!