یادداشت روز
کیهان درباره برخی نیروهایی که قصد نزدیکی به دولت را دارند با اتهاماتی بزرگ
همراه است. مخالفان و موافقان استیضاح وزیر علوم در روزنامهها هم به توجیه مواضع
خود پرداختهاند. پیشبینیها و تحلیلهای مختلف درباره مذاکرات هستهای به فردای
توافق احتمالی نیز کشیده شده است.
شرط کیهان برای
پذیرفتن قسم جلاله روحانی درباره بازگشتناپذیری دوره 84-92
کیهان در یادداشت
روز خود با عنوان «دولت مراقب SD LUREها باشد»
و به قلم محمد ایمانی نوشته: جسارت به برخی دلارامهای امروز نباشد. هنگامی که
ارتش دشمن به خاک پاکمان پنجه انداخت و از عوام و خواص، خون خونمان را میخورد، سیاستمداری
پرادعا با ژست دلآرامی گفت «نگران نباشید! زمین میدهیم و زمان میگیریم و مثل
کوروش و داریوش عمل میکنیم.» بعدها البته معلوم شد او با اسم رمز SD LURE با لانه
جاسوسی آمریکا در ارتباط بوده است. اما آن سرزمینی که در اثر بیکفایتی و ولنگاری
و خیانت برخی سیاستمداران ظرف چند هفته به اشغال دشمن رفت، با جانفشانی بهترین
فرزندان ملت و با زحمتی 8 ساله بازپس گرفته شد؛ هرچند که جناب دلارام چند ماه پس
از آن نبوغ استراتژیک، با گریم و آرایشی نه چندان دلآرا از کشور گریخت و در پاریس
اقامت گزید. البته همه آنها که نگرانیهای واقعی را انکار و دعوت به دلارامی میکنند،
مامور نیستند و چه بسا دچار بدفهمی یا تنآسانیاند. اما در اصل ماجرا- که لالایی
خواندن و خواب کردن افکار عمومی به هنگام بیدارباش دشمن است- و آثار شوم آن تفاوتی
ایجاد نمیکند.
نویسنده پس از
مرور مسائل کوفه در زمان امیرالمومنین و نیز سخنان رهبر انقلاب در باره دشمنیهای
خارجی با ایران نوشته: صورت مسئله روشن است. نمیشود در حوزه فرهنگ و سیاست و
رسانه، مجال به تحلیل بردن انسجام ملی و انسجام حاکمیتی را به دشمن داد و آنگاه از
موضع قدرت وارد زورآزمایی و مقاومت یا حتی مذاکره با او شد. به این اعتبار، برخی
اجزای دولت در حوزه فرهنگ و رسانه و هنر و دانشگاه و مدیریت، برخلاف منطق «قدرت ملی»
عمل میکنند و به جای محکم کردن پیچ و مهرههای مقاومت، در حال شل کردن و فشل
ساختن سیستماتیک دولت هستند. مهرهچینی افراطیون بدسابقه- که ننگ نقشآفرینی در
دو آشوب نیابتی را در کارنامه خود دارند- در برخی دستگاههای دولتی قبل از هر کس
برای خود دولت و رئیسجمهور محترم هشداردهنده است. معاملهای که همین جریان با آقایان
هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری- و حتی خاتمی- در گذشته انجام دادند، به غایت عبرتآموز
است. اگر رئیسجمهور محترم با تاکید میگوید «والله بالله تالله، سالهای 84 تا 92
گذشت و تکرار نمیشود»، باید بررسی کرد اولا آیا همه دغدغهها مربوط به دوره 84-92
است و ثانیا چه زمینهها و نگرانیهایی باعث شد مردم در سال 84 حکم به تغییر
بدهند؟ آیا میتوان از برخی خیانتهای دوره 68-76 و مهمتر از آن دوره 76-84 چشم
پوشید که افراطیون، کار را به آشوبگری زنجیرهای، قفل کردن حاکمیت، تهدید به تعطیلی
انتخابات و فشار برای سرکشیدن جام زهر تسلیم در برابر غرب کشاندند.
امروز متاسفانه
همان طیف افراطی که مردم را به ستوه آورده بودند، در حالی که تصریح میکنند «آقای
روحانی شخصا یک میلیون رای بیشتر نداشت و با حمایت ما 19 میلیون رای آورد»! در
دولت طمع کردهاند. یا باید امید آنها را ناامید کرد و یا اینکه لااقل با قسم
جلاله از بازگشتناپذیری دوره 84-92 سخن نگفت. امروز همینها هستند که چاره گشایش
اقتصادی را گدایی آمریکا به قیمت کوتاه آمدن از اصول انقلاب میدانند. اینها قسم
خوردهاند که آقای روحانی و دولت او را به دولتی دست و کتف بسته در برابر آمریکا و
غرب تبدیل کنند. در نگاه این جریان افراطی مذبذب، دولت روحانی صرفا یک رحم اجارهای
برای بالیدن و فربه شدن جریان ساختارشکن است و پس از فربهی حتی میتوان مادر اجارهای
را پیش پای جنین طفیلی قربانی کرد. در این باره سخنان چندی پیش دبیر کل حزب موتلفه
اسلامی خطاب به وزیر دادگستری، سخنان سنجیدهای بود. آقای وزیر میگفت اصولگرایان
از روحانی در انتخابات حمایت نکردهاند و بنابراین نباید توقع داشته باشند که دولتی
از جنس اصولگرایان شکل بگیرد اما از دبیر کل موتلفه شنید «دغدغه ما این نیست که
چرا نسبت انتصابات اصولگرایان در دولت بالا نیست؛ دغدغه ما این است که به فتنهگران
اجازه حضور ندهید. آقای روحانی سخنران روز 23 تیر 78 بودند، ما میخواهیم رئیسجمهور
ما همان رئیسجمهوری باشد که آن سخنرانی را کرد.»
این در حالی است
که اعتماد در مطلبی با عنوان «سرنوشت اصلاح طلبان و روحاني به هم گره خورده است»
نوشته: حسين مرعشي گفت: سرنوشت روحاني و اصلاح طلبان به هم گره خورده است. عضو
شوراي مركزي كارگزاران با بيان اينكه اگر در انتخابات اصلاح طلبان همراه روحاني
نبودند، پيروزيش ممكن نبود، گفت: اگر مجددا انتخاباتي بخواهد برگزار شود، روحاني و
اصلاح طلبان بايد با هم حركت كنند. وي ادامه داد: اصلاح طلبان را به ستون فقرات يا
هرچيز ديگري تعبير كنيم بالاخره جزو حاميان اصلي روحاني در انتخابات خرداد92 بوده
اند و سرنوشت روحاني و اصلاح طلبان به هم گره خورده است. مرعشي تاكيد كرد: روحاني
شخصيت جامعي است و دوستان زيادي در بين اصلاح طلبان و اصولگرايان دارد ولي سال
هاست كه اصولگراها آقاي روحاني را كنار گذاشته اند. وي خاطرنشان كرد: اصولگرايان
چند سالي است كه دچارعدم انسجام و كشمكش داخلي هستند و شخصيت هاي موثري همچون
روحاني را از خود دور كرده اند: به هرحال در انتخابات رياست جمهوري خرداد 92 جريان
اصولگرايي پشت سر روحاني نبود و كانديداي مستقل خودشان را داشتند: بخشي از
اصولگراها طرفدار جليلي، برخي طرفدار قاليباف و برخي طرفدار ولايتي بودند. در واقع
جريان اصولگرايي دچارتشتتي شده كه در ادامه تشتت هاي 16 سال اخيرش بوده است، يعني
بعد از خرداد 76 به اين طرف ديگر جريان اصولگرايي هيچ وقت نتوانست در مورد مسائل
مهم سياسي كشور با انسجام و وحدت حركت كند: در انتخابات خرداد92 هم همين تشتت
ادامه داشت.
شهروند نیز
درباره «حامیان واقعی روحانی» به قلم حمیدرضا جلاییپور نوشته: انتخابات ریاستجمهوری
سال گذشته، یکی از مهمترین انتخابات در کشور بود. حتی شرایطی که کشور طی هشتسال و مخصوصا چهارسال
آخر، تجربه کرده بود، حساسیت این انتخابات را به نوعی افزایش میداد. از این رو ۲ جناح اصولگرا و اصلاحطلب با علم
به این مطلب، در انتخابات حضور پیدا کردند.
هر کدام از این جناحها آرایش سیاسی و کاندیدای مخصوص به خود را داشتند.
اما در این میان تدبیری که اصلاحطلبان در انتخابات به خرج دادند، قابل ملاحظهتر
بود و تعدد کاندیداهای اصولگرایان میتواند این مطلب را اثبات کند. اکنون پس از روی
کار آمدن دولت روحانی حامیان سیاسیاش را میتوان در سه دسته تقسیمبندی کرد: ۱- اصلاحطلبان؛ ۲- تحولطلبان و ۳- اصولگراهای میانهرو. این سه دسته جزو حامیان سیاسی روحانی هستند که تندروها هیچ
جایگاهی در این سه گروه ندارند. از سوی دیگر،
اصولگرایان در انتخابات دچار نوعی توهم شدند که دوباره قدرت را به دست خواهند گرفت
و تا این اندازه مطمئن بودند که اگر درصدی احتمال پیروزی روحانی را میدادند، به
هر طریقی شده، به سرنوشت آیتالله هاشمی دچارش میکردند. اما عدم پیروزی اصولگرایان در انتخابات چند دلیل
عمده داشت و یکی از آن عدم انسجام بود. علی
مطهری و ناطق نوری ازجمله افراد شناختهشده اصولگرا بودند که طی سالهای اخیر به
نوعی مواضعشان تغییر کرد و از این نقطه به بعد اصولگرایان دیگر نتوانستند انسجام
خود را مانند گذشته، حفظ کنند. نکته دیگر
نیز مربوط به عملکردشان طی هشتسال در دولت نهم و دهم است. آنها به گونهای کشور را اداره کردند که جامعه
ایرانی را از لحاظ اقتصادی در بحران فرو بردند و عدهای نگران سرنوشت کشور شدند.
بنابراین این موارد و مجموع عملکرد اصولگرایان موجب عدم موفقیتشان در انتخابات ریاستجمهوری
یازدهم شد. اکنون هم با اظهارنظرهایی چون
بیتأثیر بودن آرای اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری به نوعی شکست و موقعیت
بدشان را در جامعه توجیه میکنند. در صورتی که برای طرح چنین بحثهایی اصلا الزامی وجود
ندارد. اصولگرایان هنگام طرح این بحثها
تفرقشان را نباید فراموش کنند و اینکه اگر نگاهشان بعد از هشتسال به مردم باشد
نه قدرت، میتوانند خود را بازسازی کنند.
البته طرح چنین بحثهایی در اردوگاه اصولگرایی شاید از سوی تندروهای
اصولگرا مطرح شود و بدنه معتدل اصولگرایان باید در نظر داشته باشند که هر چه بیشتر
فعالیت کنند جای افراطگرایان تنگ میشود.
اگر اصولگرایان میانهرو از برنامههای روحانی دفاع کنند خیلی هم خوب و به
نفع کشور است و بخش میانهروی آنها اتفاقا قوی میشود. اما اینطور به نظر میرسد که آنها همچنان نمیخواهند
وارد مسیر فعالیت سیاسی شوند و میخواهند وارد رانت قدرت شوند
اعلام مواضع در آستانه استیضاح احتمالی
وزیر علوم
در گزارش اعتماد از آخرين وضعيت استيضاح فرجي دانا آمده است که: استيضاح وزير
علوم هنوز نيامده غوغا كرده است. طرح استيضاحي كه هنوز حرفش مشخص نيست و در عين
ابهامش عده يي بر آن مهر تاييد مخالفت با دولت كوبيده اند.هيات رييسه مجلس و ميانه
رو ها كه بناي تعامل و همكاري دارند مانده اند با كدام باشند و بين تعامل با دولت
يا نمايندگان دو دل هستند كه رسالت تعامل را برگزينند يا همصداي تكنوازان بهارستان
شوند. انتخابي سخت و تعيين كننده كه مشخص مي كند دوران هشت ساله مجلس و دولت احمدي
نژاد تداعي خواهد شد و باز پاي فيلم و فايل هاي صوتي در پارلمان باز مي شود يا
دوره جديد و فصلي نو در بهارستان مي آيد كه رييس مجلس بشارت آن را تنها ساعاتي پس
از اعلام نتايج انتخابات 92 به مجلس داده بود.فصل جديد و نويي كه مجلس اين روزها
بيشتر به آن محتاج است و پر بيراه نيست اگر بخواهيم از ميان حرف هاي بهروز نعمتي و
حسين سبحاني نيا دو عضو هيات رييسه مجلس آن را جست وجو كنيم.جايي كه هر دو از
احتمال اعلام وصول نشدن طرح استيضاح وزير علوم و نقش ريش سفيدي شان در لغو طرح
استيضاح مي گويند: چيزي نه در حد حرف و ادعا كه در عمل بارها و بارها هيات رييسه
به آن وفا كرد و اجازه نداد تا رابطه بين دولت و مجلس به كارزاري مثل يكشنبه سياه
دولت دهم تبديل شود. حسين سبحاني نيا روز گذشته در رابطه با همين موضوع و احتمال
اعلام وصول آن از سوي هيات رييسه مجلس، گفته است: «هيات رييسه مجلس هنوز در مورد
اعلام وصول استيضاح وزير علوم تصميم نگرفته است و اين طرح تا روز سه شنبه اعلام وصول
نخواهد شد.» البته تاكيد بر تعامل و همكاري نه تنها در بدنه مجلس كه در اقشار مدني
نيز به چشم مي خورد. اعلام حمايت دانشجويان در تغيير مديريتي دانشگاه علامه از سوي
سرپرست موقت وزارت علوم و نامه اخير 643 نفر از اساتيد دانشگاه هاي سراسر كشور در
حمايت از وزير علوم و سياست هاي دولت مصداق بارزي از همين مسائل است كه ميانه
روهاي مجلس را به سمت تعامل و همكاري قوا سوق مي دهد.
اما اين فقط يك طرف
ماجراست و موضوع وقتي پيچيده تر مي شود كه تكاپوي طرف مقابل را نيز در نظر
بگيريم.تلاشي دقيقا در جهت عكس هيات رييسه با محوريت پايداري ها و حمايت فراكسيون
اصولگرايان كه تاكنون بيشترين نقش كليدي را در طرح سوالات و استيضاح ها داشته
است.اين گروه كه بر خلاف هيات رييسه و ميانه روها كمتر به رايزني و مشورت پرداخته
اند، بر اين نظر هستند كه برگزاري نشست با دولت راه به جايي نخواهد برد و اين
ابزارهاي مجلس يعني طرح سوال، استيضاح و نطق ها هستند كه باعث مي شود تا جايگاه
نظارتي مجلس نشان داده شود و دولت را ضابطه مند مي كند.
ابتکار در بخشی
از گزارش خود در این باره و در مورد «موضع گيري مخالفان فرجي دانا» نوشته: اما
دکتر احمد بخشايش عضو کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس گفت: «اگر طرح استيضاح
وزير علوم اعلام وصول شود احتمال استيضاح ايشان توسط نمايندگان زياد است؛ هرچند
اين موضوع به نوع دفاع وزير بستگي دارد.»وي ادامه داد: «از سوي ديگر اکنون تعامل
دولت با مجلس بسيار ضعيف است؛ در حالي که نمايندگان بيشتر مشکلات منطقه خود را
بيان مي کنند و در حال حاضر بيکاري در کشور بيداد مي کند.»بخشايش در پاسخ به اين
سوال که اين مسائل چه ربطي به استيضاح وزير علوم دارد؟، گفت: «شما بايد بستر را
ببينيد. ما فقط يکبار مي توانيم يکي از آقايان را مورد سوال قرار دهيم، هر روز که
نمي توانيم.»اين نماينده اصولگرا در پاسخ به اين سوال که آيا بنابراين وزير علوم
به نوعي قرباني اين مسائل هستند؟، گفت: «خير؛ ايشان که در استفاده از نيروهاي
مسئله دار پيشگام هستند و به مجلس هم توجهي ندارند.»بخشايش درباره علت ديگر راي
آوردن احتمالي استيضاح وزير علوم گفت: «علت ديگر اين است که مجلس مي خواهد اقتدار
خود را به دولت نشان دهد. دولت گاهي به مجلس تودهني مي زند و هر وقت يکي از وزرا
کارت زرد مي گيرد رئيس جمهور عنوان مي کند اين کارت ها براي ما اهميت ندارد و اين
بيان نوعي توهين به مجلس است.»وي افزود: «لذا من گمان مي کنم نه تنها وزير علوم؛
بلکه هر وزير ديگري که مورد استيضاح قرار بگيرد احتمال راي آوردن استيضاح زياد
است؛ هرچند همانطور که گفتم به دفاعيات وزير هم بستگي دارد.»بخشايش گفت: «متاسفانه
وزرا معمولا با رئيس مجلس و روساي کميسيون ها مي بندند و احساس مي کنند اگر آنها
را داشته باشند کف مجلس را هم خواهند داشت. اين در حالي است که وزرا بايد با کف
مجلس هماهنگ باشند. يعني اگر وزيري به من احترام نگذارد (يعني مثلا به درخواست
قانوني من توجه نکند)، اگرچه به آقاي لاريجاني احترام بگذارد اما به درد بنده نمي
خورد.»وي ادامه داد: «دولت استيضاح وزير علوم را سياسي تلقي مي کند در حالي که ما
شهرستاني ها آن را صنفي نگاه مي کنيم و مثلا من دوست دارم وزير علوم يکسري کارهايي
براي شهر من انجام دهد و وقتي مي بينم هيچ کاري انجام نمي شود دلگير مي شوم.»وي در
پايان گفت: «من تمايلي به ورود به اين مسائل ندارم اما اگر استيضاح وزير علوم
اعلام وصول شود بنده آن را امضاء خواهم کرد.»
در حالی که
روزنامههای هوادار دولت از نامههای با امضای فراوان در حمایت از وزیر خبر دادهاند،
کیهان در یکی از اخبار ویژه خود با عنوان «جمعآوری امضاهای زورکی برای فرار از
استیضاح» به مقابله پرداخته و نوشته: مافیای افراطیون در وزارت علوم با ارعاب برخی
اساتید آنان را مجبور به امضای طومارهای حمایت از مواضع غیرقانونی وزیر علوم میکند.
این رفتار البته مسبوق
سابقه است چنان که برخی پدرخواندههای افراطیون در مجلس ششم، با روش تهدید و ارعاب
یا تطمیع مجبور میکردند خلاف باور و میلشان برخی نامههای تهیه شده در مرکزیت مافیا
را امضا کنند و بدین ترتیب چنین القا شود که مافیای یاد شده در انزوا و اقلیت نیست.
تحرک اخیر به
واسطه مطرح شدن استیضاح فرجیدانا در مجلس صورت میگیرد. نمایندگان مجلس سال گذشته
با وجود برخی هشدارها درباره اینکه فرجیدانا آلت دست افراطیون و جریان فتنه است،
به وی حسنظن نشان دادند اما وی برخلاف وعدهها و تعهدات خود عمل کرد.
رهبر معظم انقلاب
در دیدار اخیر اساتید دانشگاهها نسبت به تکرار فراری دادن مغزها، تبدیل دانشگاه
به باشگاه احزاب و توقف رشد علمی کشور در سایه برخی سیاستبازیها که در گذشته
تجربه شده بود، هشدار دادند.
رسالت نیز سخنان سهراب
صلاحي رئيس سازمان بسيج اساتيد را با عنوان «آتش بياران فتنه 78 در وزارت علوم
فعالند» تیتر کرده و نوشته: رئيس سازمان بسيج اساتيد با بيان اينکه فرجيدانا در
خصوص عدم بهکارگيري افراد فتنهگر و حاشيهساز در وزارت علوم به تعهدات خود عمل
نکرد، گفت: افرادي که در سال 78، فتنه 18 تير را بوجود آوردند، امروز در وزارت
علوم فعاليت ميکنند.
پیشبینی سختترین مرحله در روند توافق
هستهای
داوود هرميداس
باوند در یادداشتی با عنوان « بليت بختآزمايي » در روزنامه
آرمان نوشته: مذاكرات وين6، آخرين فرصت يا شايد بهتر بتوان عنوان داشت؛ بهترين
فرصت براي توافق هستهاي است. در واقع اين كارشناسان و حتي مذاكره كنندگان هستند
كه معتقدند وين6 بهترين فرصت براي توافق در خصوص پرونده هستهاي ايران است چرا كه
تابستان امسال ماموريت كاترين اشتون مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا پايان مي
پذيرد. با پايان پذيرفتن ماموريت وی طبعا ادامه مذاكرات بدون حضور او کمی مشکل میشود
چرا كه او بيشترين درك و البته ارتباط را با پرونده هستهاي ايران در چند سال اخیر
داشته است. از سوي ديگر بانوي اول اتحاديه اروپا بيش از هر كسي مايل است با يك
كارنامه موفق، مسند سياست خارجي اروپا را ترك كند. به هر حال اين تمام ماجرا نيست.
در ماههاي آتي اوباما رئيس جمهور ايالات متحده نیز با مشكلات متعددي روبروست؛
انتخابات ميان دورهاي مجلس در آمريكا در حالي برگزار ميشود كه حزب دموكرات اكثريت
كرسيها از دست داده و در مجلس سنا هم تنها 4 كرسي بيش از جمهوريخواهان دارد.
بنابراين در آينده رئيس جمهور ايالات متحده هم به شدت تحت فشار نيروهاي داخلي قرار
خواهد گرفت. بايد بدانيم باراك اوباما تا كنون كارنامه درخوري در مسائل
اوكراين،سوريه، عراق و ديگر نقاط جهان نداشته و اين احتمال وجود دارد كه از سوي
كنگره تحت فشار قرار بگيرد. به يك معنا ميتوان عنوان داشت وين6 براي او و ديپلماتهايي
مانند برنز و ساليوان آخرين فرصت بختآزمايي است. از مجموع اين مسائل حاشيهاي ميتوان
به خوبي دريافت كه غرب با تمام توان براي توافق در اين مذاكرات شركت مي كند. شركت
هيات 14نفره آمريكا در مذاكرات «وين6» گواه توجه مقامات اين كشور به مذاكرات و
آينده آن است. حال كه دو طرف بر مذاكرات برد – برد تا پايان تيرماه پاي ميفشارند
ميتوان اميدوار بود كه ماحصل اين تلاش و اراده توافق هستهاي باشد. البته بايد
دانست محصول اين توافق هر چه باشد مخالفاني را در دو سوي ميدان دارد و اتفاقا كار
سخت از فرداي روز انتشار متن احتمالي توافق وين6 آغاز ميشود. احتمال ميرود
مخالفان توافق در داخل ايران، جناح وابسته به نتانياهو در رژيم صهيونيستي، نئوكانها
در آمريكا و برخي حاميان آنها در برخي از كشورها به مخالفت جدي با اين توافق
برخيزند. البته از هم اكنون جناح وابسته به نتانياهو مخالفت خود را آشكار كرده
است. حال با توجه به تجربهها و پيشزمينههاي قبلي به جرات ميتوان ادعا كرد پس
از انتشار توافق احتمالي در وين6 اين گروهها به شدت مقابل آن موضع بگيرند. همگان
به خوبي ميدانند بحرانيتر شدن پرونده هستهاي ايران يك پيامد بسيار مهم دارد و
آن معطل ماندن برخی امور است چنانكه در 8 سال گذشته به واسطه سياست خارجي وقت اقتصاد
به مسائل بسیاری دچار شد. اكنون تمام تلاش دستگاه ديپلماسي عادي شدن پرونده هستهاي
ايران است هرچند در وين6 اين پرانتزها هستند كه سرنوشت مذاكرات را تعيين مي كنند.
پرانتزهايي كه بيشتر از جنس ميزان غنيسازي و تعداد سانتريفیوژها هستند.حال كه چند
روز بيشتر تا مهلت 6ماهه توافقنامه اقدام مشترك باقي نمانده مذاكرهكنندگان تلاش
ميكنند تا از تعداد اين پرانتزها بكاهند. اكنون به نظر ميرسد اصرار ايران بر
داشتن 20هزار سانتريفيوژ كه تنها چند هزار از آنها در فاز صنعتي قرار دارند و
اصرار غرب مبني بر تعطيلي كامل سانتريفيوژها نسبت به گذشته كاهش پيدا كرده است و
همگان اميدوارند كه تا چند روز آينده گشايش مثبتي در روند مذاكرات ايجاد شود. طبعا
باز شدن در مذاكرات، در تحريم ها را از سوي ديگر ميبندد؛ بنابراين در مجموع ميتوان
عنوان داشت كه ايران و غرب هر دو به وين6 به چشم يك بليت بختآزمايي مينگرند.