سخنان رييس جامعه
مدرسين حوزه علميه قم در باره رابطه این تشکل با روسای جمهور با اعتراض روزنامه
جوان نسیت به برخورد برخی رسانهها با رئیس جمهور همراه شده است. طنز و شوخی بخشی
از مطالب جدی روزنامهها درباره طرح مجلس علیه پیشگیری از بارداری است. پایان جام جهانی برای
ایران هم به صفحه اول بیشتر روزنامهها راه یافته است.
هشدار درباره
علنی شدن تذکرات جامعه مدرسین به رئیسجمهور
اعتماد از جمله
روزنامههایی است که در مطلبی با عنوان «تذكرات فوق محرمانه به روحاني» به سخنان
رویس سابق قوه قضائیه پرداخته است. اعتماد نوشته: «تذكرهاي فوق محرمانه» به دولت
از طرف «جامعه مدرسين» : تذكرهايي كه رييس جامعه مدرسين مي گويد اگر رييس جمهور به
آنها توجه نكند «رسمي» مي شود و امكان رويارويي دولت و جامعه مدرسين را پديد مي
آورد. اما اين تذكرهاي فوق محرمانه چاشني انتقادات آيت الله يزدي از رييس دولت
سابق نيز بوده است: دولتي كه عضو فعلي هيات رييسه مجلس خبرگان در مورد رييسش مي
گويد: « احمدي نژاد در ماه هاي آخر واقعا كارهاي خلاف مي كرد». در يك سالگي دولت
يازدهم بازار تذكر به دولت تازه كار و علني شدن انتقادات از دولت پيشين گرم است: بازاري
كه معلوم نيست گرمايش تا چقدر ديگر افزايش مي يابد. آيت الله يزدي روز گذشته در
گفت وگو با يك سايت حوزوي از شرايط و وظايف يك روحاني گفت. از استقلال روحانيون و
لزوم عدم وابستگي شان. براي اين موضوع مثال هم آورد. مثال هايي كه نمونه هاي بارز
آن دولت فعلي و دولت گذشته است. مصداق آورد كه حوزه علميه قم بايد آنقدر مستقل
باشد كه اگر دولت با دين همراهي نكرد به آن تذكر بدهد. اين دومين بار است كه
تذكرات رييس جامعه مدرسين به دولت افشا مي شود: تذكراتي كه مرتبه پيش به گفته خود
آيت الله يزدي به تندي به دستيار رييس جمهور داده شده بود اما اين بار از سوي
اعضاي جامعه مدرسين به كل دولت و احتمالادر جلسه چندي پيش اين جامعه با دولت مطرح
شده است. جامعه مدرسين حوزه علميه قم حالامنتظر واكنش دولت است. شرايط نشان مي دهد
كه با وجود تلاش دولت يازدهم براي مستحكم كردن رابطه با حوزه اما هنوز هم عده يي
از حوزويان از اين رابطه ناراضي اند و در حال مرور خاطرات تلخ دوره احمدي نژاد
هستند. جامعه مدرسين حوزه علميه قم با اين وجود يكي از دو قطب اصلي تصميم گير براي
انتخابات ها در جريان اصولگرايي است. جامعه يي كه اصولگرايان در سال هاي اخير آن
را ناديده گرفتند و…
حالااين جامعه نه تنها
از اصولگرايان كه از رييس دولت پيشين و حاميانش نيز دل چركين است. براي عدم تكرار
روزهاي دولت احمدي نژاد نيز چاره را در آن ديده است كه از همان ابتداي امر به دولت
تازه كار تذكر بدهد و نگذارد برخوردهاي احمدي نژاد با حوزه بازهم تكرار شود. آيت
الله يزدي روز گذشته، تاكيد كردكه لازم است مبلغ حوزه كه به ميان مردم مي رود،
مردم بدانند كه وابستگي به هيچ جناحي ندارد و به خاطر دين تلاش مي كند. به گزارش
سايت «مباحثات» وي ادامه داد: روحانيت، نبايد وابستگي داشته باشد. اصولاحوزه علميه
قم بايد مستقل باشد. اين يك بحث حوزوي است و لزوما ربطي به مبلغان ندارد و حرف كلي
است. حوزه علميه قم، چه در مجموعه مراجع و اساتيد و طلاب و فضلا، چه واحدهايي كه
در چنين حوزه يي كار مي كنند مثل مراكز تحقيقي، مراكز پژوهشي و مراكز علمي و
همچنين درس هاي آزاد، كساني كه فعاليت مي كنند، نبايد به اين جناح و آن جناح
وابستگي داشته باشند و به عبارت ديگر، حزب هايي كه با هم تقابل دارند، با حوزه
سازگار نيستند: زيرا حوزه علميه ثابت است و خواهد بود ولي دولت ها مي آيند و مي
روند و تغيير مي كنند. يك روز اصلاح طلب ها، مسلطند و روز ديگر اصولگراها. روحاني
كسي است كه هم در آن روز كه تندرو مسلط است و هم آن روزي كه كندرو مسلط است، دين
خدا جلوي چشمش باشد و براساس آن عمل كند. شنونده سخنان او بايد در هر دو وقت بداند
كه منظور اين روحاني دين خداست نه اينكه اين دولت را تحكيم يا دولتي ديگر را تضعيف
كند.
رييس جامعه مدرسين حوزه
علميه قم تاكيد كرد: البته، مراتب تذكر دادن فرق دارد و اشخاص هم موقعيت هاي
متفاوتي دارند. گاهي رهبري تذكر مي دهد، گاهي مجلس تذكر مي دهد، گاهي هم يك روحاني
محترم تذكر مي دهد. حوزه، مرجعيت و روحانيت بايد در شرايط مختلف، زمان و مكان را
در نظر داشته باشد. مرحوم امام نيز خيلي روي اين نكته تاكيد داشتند. وي در مورد
عملكرد دولت فعلي نيز يادآور شد: وقتي دقت كنيم مي بينيم اين جمله در طلبگي و مبلغ
بودن هم نقش دارد. طلبه بايد در زمان انجام وظيفه، اين را در نظر داشته باشد تا
بداند در كجا حرف بزند و كجا ساكت باشد. مثلادر اين اواخر، جامعه مدرسين چند تذكر
به رييس جمهور محترم داده است. ولي من مطمئنم اگر آقاي رييس جمهور توجه نكند، همين
جامعه مدرسين، همين مواردي كه محرمانه و فوق محرمانه تذكر داده شده است را ممكن
است رسما تذكر بدهد. روزي هم ممكن است رودرروي همديگر قرار بگيرند. وي افزود: حوزه
علميه قم، چه مجموعه مراجع و اساتيد و طلاب و فضلا، چه واحدهايي كه در چنين حوزه
يي كار مي كنند مثل مراكز تحقيقي، مراكز پژوهشي و مراكز علمي تا برسد به درس هاي
آزاد، هيچ كدام نبايد به اين جناح و آن جناح، وابستگي داشته باشند. نمونه هايي در
دوره احمدي نژاد وجود داشت و اقدامات لازم انجام شد. اختيار دولت و وزير خاصي
باشد. وي همچنين در پاسخ به اين سوال كه رابطه يك طلبه با نظام در تبليغ چگونه
بايد باشد و از چه چيزي دفاع كند، گفت: سوال بسيار بجايي است. اينكه به طور كلي،
روحانيت ما چه رابطه يي با نظام داشته باشد، در درجه اول تا رهبر داريم، هيچ مشكلي
نداريم. بايد به رهبر نگاه كرد. راه رهبر و پشت سر رهبر حركت كرد. اما مي دانيم
چيزهايي است كه رهبر، محظور دارد وارد آن شوند. اما براي ديگراني كه پشت سر رهبري
هستند اين محظوريت وجود ندارد. آيت الله يزدي ادامه داد: بايد به مسوولان تذكر
داد. امام رضوان الله تعالي عليه در يكي از سخنان شان فرمودند كه ما براي آب و نان
انقلاب نكرديم ما براي دين مردم انقلاب كرديم، ما براي اخلاق مردم انقلاب كرديم.
البته معنايش اين نيست كه به آب و نان مردم بي توجه باشيم، مجلس شوراي اسلامي،
دولت و قوه قضاييه، وظيفه دارد، در راستاي رفاه مردم حركت كند.
روزنامه جوان در
سرمقاله خود از زاویهای متفاوت نسبت به «تبعات تحقير آراي ملت» هشدار داده و
نوشته: تكرار ادبيات نشريات زنجيرهاي و افراد و گروههاي مرتبط با افراطيون
اصلاحطلب عليه رئيس جمهور اين گمانه را كه نوع همراهي و پشتيباني آنها با دولت به
خاطر رعايت مصالح ملي و حل مشكلات كشور است باطل كرد و نشان داد كه بهرغم تحولات
اخير و برگزاري چند دوره از انتخابات كه اين جريان با ادبار مردم مواجه شده است،
ديدگاههاي «تماميت خواهانه» و «تحقير دولتي» كه خود مدعي به سركار آوردن آن شدهاند،
چارچوب اصلي سياستهاي راهبردي آنها را در مواجهه با دولت و ديگر فعالان سياسي و
حتي نهادهاي قانوني نظام شكل ميدهد.
روزنامه آرمان
روز دوشنبه دوم تيرماه بدون توجه به نقش مردم در انتخابات و بهرغم شعارهاي
دموكراسي خواهي اين جريان با چاپ عكس بزرگ آقاي هاشمي و خاتمي، تولد دولت اعتدال
را پروژه مشترك هاشمي و خاتمي توصيف ميكند و روزنامه آفتاب نيز در اقدامي مشابه
با چاپ عكس رؤساي جمهور پيشين مينويسد رئيس جمهوران پيشين، رئيس جمهور سازند.
هفته قبل از آن
نيز در آستانه سالگرد انتخابات مشاور يكي از رؤساي جمهور پيشين مطالبه تغيير وزرا
را ميكند و آن ديگر دولت را متهم ميكند كه در مقابل مجلس كوتاه آمده و امتياز بيجا
ميدهد و اگرچه در سالگرد برگزاري انتخابات بديهيترين اقدام مورد انتظار از فعالان
سياسي و مدعيان حمايت از رئيسجمهور، اين بوده و هست كه با ارزيابي منطقي عملكرد
يكساله دولت، پيشنهادهاي عملي براي عبور از مشكلات و حل مسائل سياسي و اجتماعي
كشور ارائه دهند، اما اينگونه مطالبهگريها و عاريتي تلقي كردن رأي رئيسجمهور
چشمانداز نامناسبي را از نوع تعامل آينده آنان با دولت يازدهم ارائه ميدهد
کیروش بماند یا برود؟
بیژن ذوالفقارنسب
مربی پیشین تیمملی در توصیف بازی ایران با بوسنی و در یادداشتی با عنوان «واقعیت
فوتبال ایران» در روزنامه شرق نوشته: دو بازی خوب تیمملی کشورمان مقابل نیجریه و
آرژانتین باعث شد تا رضایتی عمومی میان مردم و کارشناسان فوتبال کشور ایجاد شود.
همین نکته موجب شد در نبرد سوم با بوسنی، اغلب بازیکنان در دام «خودباوری کاذب»
گرفتار شوند و با اعتمادبهنفس بالایی مسابقه را آغاز کنند. در بازی پایانی، ایران
دنبال گلزدن و پیروزی بود و با تاکتیک متفاوتی وارد زمین شد، اما باتوجه به ذات
فوتبال ما که بیشتر بازیکنان، خلاق و تاکتیکپذیر نیستند، نتوانستند تاکتیک مورد
نظر «کارلوس کیروش» را در زمین پیاده کنند. سرمربی پرتغالی تیمملی، در این بازی،
دفاع یوزها را جلوتر برد و هافبکها را به کناره منتقل کرد تا از کنارهها به
دروازه حریف حمله کند، اما این برای تیمی که در دوبازی پیشین، دفاعی بازی کرده بود
و موفق هم بود، به منزله خودکشی بود. «کیروش»، میخواست یک بازی متعادل در این میدان
ارایه کند، اما بازیکنان ایران نتوانستند تاکتیک متفاوت او را در سومین مصاف به
مرحله اجرا درآورند. از دیگر مسایلی که باعث ناکامی «تیمملی» شد، خستگی بازیکنان
میانی ایران بود که قادر نبودند دوندگی چشمگیر دو بازی گذشته را تکرار کنند و آمار
دوندگیشان بسیار کمتر از دو بازی با نیجریه و آرژانتین بود. علاوه براین، ما در
ساختار حمله هم مشکل داشتیم و به دلیل نبود هافبک خلاق و بازیساز نتوانستیم کنترل
جدی و موثری در مرکز میدان داشته باشیم. در نتیجه، اغلب توپها را بهراحتی از دست
میدادیم. تیم بوسنی با شناخت خوبی که از قوچاننژاد و دژاگه داشت، این دو بازیکن
را به خوبی کنترل کردند و به آنان اجازه هنرنمایی ندادند.
باخت 3 بر یک مقابل بوسنی،
واقعیت تلخ فاصله تیمملی ایران با سطح اول فوتبال دنیا را نشان میدهد و ما نباید
انتظار داشته باشیم این فاصله خیلی زود پر شود. هرچند، نباید از کنار بازیهای امیدوارکننده
یوزها در نبرد با نیجریه و آرژانتین بیتفاوت گذشت. درواقع، سوای اینکه مربی بعدی
«تیمملی» کیست و «کیروش» میماند یا میرود، باید پذیرفت که ایجاد استمرار در
بازیهای خوب «تیمملی»، نیازمند برنامهریزی و بهرهگیری از مربیان کاربلد و دادن
فرصت و امکانات لازم به سکاندار «تیمملی» است تا «روند» بازیهای ملیپوشان با حداقل
«نوسان» همراه شود.
در بخشی از گزارش حسين قهار از آخرین بازی ایران در جام
جهانی در روزنامه اعتماد و با عنوان « جام جهاني تمام شد، آينده پيش روست»
آمده است: تيم ملي روحيه جنگندگي و انگيزه دو بازي اول خود را در بازي با بوسني
نداشت و از عملكرد تمام بازيكنان مشخص بود كه بدن هاي آنها آمادگي لازم براي رسيدن
به پيروزي را ندارد. باخت ايران مقابل بوسني بدون هيچ ترديدي به خاطر عملكرد
درخشان ملي پوشان در بازي با نيجريه و آرژانتين اتفاق افتاد. جام جهاني براي ايران
در همان دو بازي بزرگ خلاصه شد در حالي كه راه صعود از بازي آخر مي گذشت: مسابقه
يي كه خيلي مفت از دست داديم تا با آخر شدن در گروه وداعي تلخ با جام جهاني برزيل
داشته باشيم.
از نظر آمار اما بعد از
مسابقه رسانه ها از بدترين عملكرد ايران در تاريخ جام هاي جهاني نوشتند. انگار نه
انگار كه همين تيم تمام مردم را اميدوار به صعود كرده بود. منتقدان اما بهانه خوبي
پيدا كردند و روي موج حمايت از تيم ملي سوار شدند اما اعلام كردند كه درست نيست
قرارداد كارلوس كي روش تمديد شود. به هر حال بايد نوشت فوتبال ايران و افرادش
هميشه بايد تاوان لحظه اي بودن خود را بدهد. اينكه موفقيت با نتيجه فقط و فقط
سنجيده مي شود و نگاه درستي روي فوتبال كشور وجود ندارد.
مصطفی عابدی در
روزنامه شهروند « در مخالفت با كمپين ماندن كيروش» نوشته: اين
روزها تعدادي از فعالان گوناگون اجتماعي و حتي سياستمداران، خواهان ادامه كار سرمربي
تيم ملي شدهاند. دلايل زيادي هم براي اين
كار ميآورند كه همه آنها به جاي خود قابل توجه است. اين يادداشت در پي آن است كه
هم به آقاي كيروش و هم به مسئولان و طرفداران باقي ماندن وي، توصيه كند كه اين
كار را نكنند، زيرا به ضرر هر دوطرف است.
اگرچه نويسنده تحليلگر فوتبال نيست، ولي از همان روزي كه آقاي سرمربي
دروازهبان اول تيم ملي ايران را كنار گذاشت، معلوم بود كه مربي كاربلد و درست و
حسابي است و مثل برخي از مربيان داخلي نيست كه از بازيكنان قوي خط بگيرد و جلوي
آنها ذليل باشد و در مقابل هرچه عقده دارد روي سر بازيكنان متوسط و ضعيف خالي
كند ولي چرا مخالف ادامه كار كيروش هستم؟
۱- موقعيت بهوجود آمده در جامجهاني ميتواند آغازي باشد براي يك
اقدام موثر جهت اصلاح ساختار ضعيف و فاسد
فوتبال كشور. موفقيت تيم ايران در اين جام
را میتوان به نوعي شبیه پرورش گلخانهاي دانست و هيچ ربطي به ساختار واقعي فوتبال
ايران ندارد چراکه اگر آقای سرمربی قرار بود از اين ساختار تبعيت كند اصولا تیم ایران
به جامجهاني هم صعود نميكرد، چه رسد به اینکه در برابر آرژانتین اینطور نمایشی
از خود نشان دهد. اين تربيت گلخانهاي نميتواند
ادامه پيدا كند، بنابراين دير يا زود با شكست مواجه ميشود و در نتيجه بهرهمندان
از فوتبال فاسد خواهند گفت كه بازيهاي جامجهاني خوششانسي بوده و باید همین وضع
داخلی ادامه یابد و به قول معروف دوباره روز از نو و روزي از نو آغاز خواهد شد.
۲ـ فوتبال ايران از حيث مديريت، باشگاهداري، فساد (انواع و اقسام
آن)، بازيكنسالاري و زيرساختها در بخش خصوصي بسيار شكننده و ضعيف است. هرچند
استعدادهاي بازيكنان آن در حدي است كه سرمربي تيم ملي بتواند در حد بازيهاي موجود
از آنها بازي بگيرد. ولي اين موفقيتها در
جامجهانی (حتي اگر به دور دوم هم برويم) هيچ كمكي به اصلاحات فوتبال در ايران نميكند. فوتبالي كه بزرگترين اتهامات به داوري آن زده
ميشود و كمترين مجازاتها اعمال ميشود، بدون آنكه سرنوشت اتهامات معلوم شود.
فوتبالي كه از بيثباتي
و عدمشفافيت مالي در رنج است. فوتبالي كه
برخي از رفتارهاي فسادآميز از آن شنيده ميشود كه در هيچ جاي دنيا نميتواند موارد
مشابه آن را شنيد! فوتبالي كه تا خرخره رانتي است و نهتنها سودآور و مولد نيست،
بلكه از جيب ملت هزينه ميكند و بدون رعايت قواعد بازار، پولهاي كلاني در آن رد و
بدل ميشود.
با توجه به جميع
ملاحظات فوق، اجازه دهيد با خوبي و خوشي با آقاي كيروش خداحافظي كنيم تا شيريني
اين خاطره زير زبانان بماند و آن را با اتفاقات بعدي تلخ نكنيم كه به ضرر هر دو
طرف است. اگر ارادهاي بر اصلاح ورزش
فوتبال تعلق گرفت، بايد از جاي ديگري شروع شود. شايد ورزش واليبال الگوي بهتري
براي اين كار باشد، هرچند در اين ورزش هم
نمونههايي ديده ميشود كه برخلاف فضاي گذشته است و بيننده را به اين نتيجه ميرساند
كه نكند كمكم واليبال هم به سرنوشت فوتبال دچار شود. يكي از اين موارد، خشونتهايي
است كه در مسابقات واليبال داخلي ديده شد كه حتي بازيكنان هم وارد درگيريهاي
فيزيكي ميشوند!
واقعيت اين است
كه تاكنون ارادهاي روشن و كارآمد براي اصلاح ساختار فوتبال ديده نشده. در آن میان وزارت ورزش در پي به حاشيه راندن
فوتبال است و به غلط گمان ميكند كه راهحل مشکلات فوتبال، توجه بيشتر به ساير
ورزشهاست. همچنين به نظر نميرسد كه درون
خانواده فوتبال نيز جريان قدرتمند و رو به رشدي براي اصلاح ساختار آن وجود داشته
باشد. در نتيجه بايد قدري صبر كرد. شايد اين اراده ابتدا در بيرون از فوتبال شكل
بگيرد و با اراده همخون خود در داخل فوتبال هماهنگ شود و تغيير اساسي در اين ورزش
ايجاد كند.
موضوعات مجلسي،
شوخي هاي مردمي
روزنامه ابتکار
نوشته: روز گذشته مجلس کليات طرحي را تصويب کرد که گفته ميشود در قالب «طرح تعالي
خانواده و افزايش جمعيت» قدم به اتاق خواب مردم گذاشته است. تصويب جرمانگاري
اعمال جراحي براي پيشگيري از بارداري و تعيين مجازات 2 تا 5 سال حبس که هنوز مشخص
نيست تنها شامل پزشکاني که اين اعمال را انجام ميدهند خواهد شد يا شامل مراجعان
براي اين جراحيها هم هست، علاوه بر موج شديد انتقادهاي رسانههاي خارجي از مجلس
ايران در داخل کشور هم اعتراض کارشناسان را بلند کرده است.
حتي اگر برخي
رسانههاي محلي تلاش کنند با انتشار مطالبي نظير مصاحبه با يک روحاني 32 ساله که 9
فرزند و دو داماد دارد، تبليغات موثر در حمايت از افزايش جمعيت انجام دهند،
کارشناسان وزارت بهداشت در خط مقدم مخالفت با اعمال زور براي تشويق مردم به
فرزندآوري قرار دارند.
ديروز مديرکل
دفتر سلامت جمعيت، خانواده و مدارس وزارت بهداشت محمداسماعيل مطلق در اعتراض به
تصميم ديروز مجلس تلويحا به تقابل اين تعيين مجازت براي جلوگيري از بارداري با
حقوق شهروندي اشاره کرده و گفت که در کشور تنها 1.5درصد کساني که ميخواهند از
وسايل پيشگيري از بارداري استفاده کنند، تمايل به اعمال جراحي دارند و استدلال کرد
که تشديد مجازات در اين مورد لازم نيست، بلکه ضروري است که نمايندگان مشوقهايي
براي افزايش نرخ باروري را در دستور کار خود قرار دهند و نظرات وزارت بهداشت را هم
در نظر بگيرند.اشاره مطلق به در نظر گرفتن حقوق شهروندي در مورد انجام اعمال جراحي
براي جلوگيري از بارداري در حالي است که کشور چين که در سر ديگر طيف مشکلات جمعيتي
سالهاست تلاش ميکند با پيشگيري اجباري از بارداري مجدد زوجها را به داشتن تنها
يک فرزند محدود کند، هميشه با اعتراض نهادهاي حقوق بشري مواجه بوده است.
خراسان هم در سرمقاله
خود با عنوان «اين طرح فرزند نمي آورد» در این باره نوشته: «ثبت نام تورهاي سه
روزه وازکتومي در سواحل آنتاليا شروع شد، وازکتومي کنيد اقامت رايگان بگيريد! و …»
اين لطيفه ها از روز گذشته
در محيط هاي مجازي و شبکه هاي اجتماعي به سرعت در حال انتشار است. لطيفه هاي تلخي
که در صورت تصويب نهايي طرح افزايش نرخ باروري با مفاد فعلي، بعيد نيست شاهد عملي
شدن مسائلي شبيه آن باشيم.
اهميت داشتن فرزند از دو
منظر «خانواده» و «جامعه» قابل بررسي است. «خانواده» اولين نهادي است که از نداشتن
فرزند آسيب جدي خواهد ديد. تعداد اندک فرزندان علقه انساني را بين اعضاي خانواده
کاهش مي دهد و اگر روند تک فرزندي رواج و گسترش يابد بعضي از منسوبان مانند خاله،
عمو، عمه، دايي و حتي برادر و خواهر را تنها بايد در قصه ها و تاريخ بيابيم.
همچنين در خانواده هاي کم فرزند ارتباطات اجتماعي، روابط عاطفي، تقسيم کار و…
ضعيف مي شود و والدين نيز به خصوص در دوران کهنسالي با مشکلات زيادي رو به رو
خواهند شد که مراجعه به آسايشگاه سالمندان و شنيدن شرح حال زندگي ساکنان اين خانه
هاي تنهايي، بيشتر اين موضوع را برايمان نمايان مي کند.
اما از سوي ديگر پير شدن
جمعيت پيامدهاي منفي اقتصادي، فرهنگي و سياسي زيادي براي «جامعه» به دنبال دارد.
با پير شدن جامعه تعداد نيروي کار کاهش مي يابد و در نتيجه تعداد مصرف کنندگان
جامعه نسبت به نيروي کار و فعال زيادتر مي شود. اين مسئله مي تواند کشور را از نظر
قدرت ملي دچار مشکل کند؛ چراکه بزرگ ترين قدرت يک کشور نيروي انساني آن است. عده
اي تصور مي کنند با افزايش جمعيت، امکانات و منابع مصرفي کشور کاهش مي يابد در
واقع اين افراد به هر فرد اضافه شده تنها به چشم يک عامل مصرف نگاه مي کنند غافل
از اين که هر فرد به غير از دهان داراي ۲ دست و البته فکر و انديشه است و مي تواند
کشور را از نظر يافتن منابع جديد انرژي و استفاده بهينه از آن ياري کند.
بر اساس آنچه مسئولان
وزارت بهداشت مي گويند بيشترين نرخ رشد جمعيتي را از سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵ شاهد بوديم
و پس از آن نرخ رشد، سير نزولي پيدا کرد و در سال ۹۰ اين رقم به 1.29 درصد رسيد.
اين در حالي است که از نظر سازمان بهداشت جهاني به عنوان مهمترين نهاد بين المللي
اگر نرخ باروري در کشوري به زير ۲ برسد، تهديد سلامتي محسوب مي شود، بد نيست
بدانيم هم اکنون نرخ باروري در کشور ايران به 1.8 درصد رسيده است و بعيد نيست با
ادامه روند فعلي، در سال هاي پيش رو رشد جمعيت به صفر نيز کاهش پيدا کند.
با اين توضيحات بر کسي
پوشيده نيست که امروز نرخ باروري ايرانيان به مرز تهديد رسيده و حتما بايد سياست
هاي افزايش نرخ جمعيت در دستور کار قرار بگيرد.
عالیه شکربیگی
مدير كارگروه مناسبات خانواده انجمن جامعهشناسي ايران هم در یادداشتی با عنوان «راهکارهای
افزایش جمعیت» در روزنامه آرمان نوشته: همان زمان که بحث تصویب طرحی در مجلس برای
افزایش باروری مطرح شد برخی از کارشناسان با وجود اینکه چندان از کم و کیف آن
اطلاعی در دست نداشتند مخالفت خود را با هرگونه اقدام اجباری برای افزایش جمعیت
اعلام کردند. اکنون که طرح افزایش جمعیت به تصویب رسیده باید بر این نکته تاکید کنیم
که افزایش باروری با اجبارامکان پذیر نیست. حتی اگر بپذیریم افزایش جمعیت به لحاظ
ملاحظات جمعیتشناختی یک ضرورت است. تصویب طرحی که در آن مجازاتهایی برای جلوگیری
از بارداری در نظر گرفته شده است، غیرمنطقی به نظر میرسد. چه در بحث افزایش جمعیت
و چه در هر مساله اجتماعی دیگر راهکار موفقیت آمیز، راهکاری است که از اصولی دیگر
تبعیت میکند. دولت، ساختار یا هر چیز دیگری که به عنوان فرادست تصمیماتی را اتخاذ
میکند باید این واقعیت را در نظر بگیرد که موفقیت یک طرح منوط به این است که اول
سرمایه اجتماعی خود را افزایش دهد و با این افزایش سرمایه اجتماعی بتواند جلب
اعتماد کرده و از شهروندان بخواهد کاری را انجام دهند. در واقع، راهکار درست برای
اجرای طرحی مانند افزایش جمعیت این است که اعتماد مردم نسبت به دولتها جلب شود.
اقدامات سلبی و طرحهایی که در آن نوعی اجبار وجود دارد موفقیتی در بر ندارد. در
همین بحث افزایش جمعیت باید ریشهیابی کرد که چرا خانوادهها تمایل خود به
فرزندآوری را از دست دادهاند. در بیانی کلی میتوان به این پرسش اینطور جواب داد
که عواملی مختلف به صورت ذهنی این نگرش را در شهروندان به وجود آورده است که برای
مثال یک یا دو بچه کافی است. وقتی به هر دلیلی مثلا دلایل جمعیت شناختی و اینکه با
چنین رشد جمعیتی ما در آینده دچار مشکل میشویم، تصمیم بر آن میشود که نرخ رشد
جمعیت افزایش پیدا کند باید این نکته در نظر گرفته شود که موفقیت چنین طرحی منوط
به تغییر بینشها و نگرشهاست. تغییر بینشها و نگرشها بحثی فرهنگی و ذهنی و همچنین
زمانبر است. مگر مردم یکشبه به این نتیجه رسیدهاند که یک یا دو بچه داشته
باشند؟ آنها در طول سالیان زیاد و با توجه به شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی که
در آن قرار داشتند چنین نگرشی پیدا کردهاند بنابراین، تغییر این نگرش نیز زمانبر
خواهد بود. مجلس به جای اینکه در یک روز طرحی را تصویب و عنوان کند از این به بعد
جلوگیری از بارداری دو تا پنج سال حبس دارد، باید به سمت راهکارهای بلندمدت فرهنگی
و اجتماعی برود. در جریان این راهکارها باید بسترسازی شود و برای مثال شرایط مناسب
فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برای بچهداشتن بهوجود بیاید ضمن اینکه، باز باید
تاکید کرد که اکنون سالهاست کارشناسان مسائل اجتماعی به این نتیجه رسیدهاند که
موفقیتآمیزبودن هر طرح اجتماعی منوط به اعتمادی است که میان تصمیمگیرندگان و
شهروندان بهوجود میآید. برای افزایش جمعیت به نظر میرسد این گونه اقدامات موفق
نخواهد بود و بعد از مدتی متوجه خواهیم شد، شهروندان برخلاف آنچه مدنظر بوده، حرکت
کردهاند.