درست است که توفان رقم خورده در تهران به لحاظ سرعتی که داشت و محدودیت دیدی که پدید آورد، “توفان شدید” محسوب میشود اما وقتی دقت میکنیم که در زمانی کوتاه، خسارات زیادی بر جای گذاشت و شهر را فلج کرد، آن زمان است که به ضعف مفرط زیرساختهای شهری پی خواهیم برد و نسبت به وقوع زلزله، به شدت نگران خواهیم شد.
به گزارش «تابناک»، با گذشت چند روز از رقم خوردن توفان در تهران، هنگامی که خسارت های ریز و درشت رقم خورده بر اثر آن را بر شمرده و فراتر از مواردی چون سقوط چند صد درخت و شکستن شیشه در و پنجره که خاصیت جریان یافتن تندبادها و توفان ها به شمار میآید، به ضررهای چند ده میلیاردی شرکت برق و پیرو آن قطعی برق بخشهای وسیعی از شهر، سقوط داربست های ساختمانی و حتی ریختن بناهای فرسوده در برخی نقاط شهر و مواردی از این دست میرسیم، درخواهیم یافت که کلان شهر پر جمعیت پایتخت تا چه میزان آسیب پذیر است و برای رفع این نقططه ضعف آن چه اقداماتی صورت دادهایم.
البته پر واضح است که این ماجرا منحصر به تهران نبوده و چه بسا در مقام قیاس، پایتخت گل سر سبد شهرهای کشور در عرصه پیش بینی حوادث غیر مترقبه و کاهش آسیب های ناشی از آن باشد اما تجربه اخیر نشان داد اگر همین گل سر سبد جایی در استان سیستان، حوالی نقاطی که بادهای 120 روزه در آن جریان دارد، واقع شده بود، تا کنون بارها و بارها تخریب شد و تهی از زندگی شده بود!
این در حالی است که اغلب مسئولان در پاسخ به چرایی رقم خوردن حوادث متعدد در مجموعه تحت امر خود، از «غافلگیر شدن» با توفان سخن به میان آورده و از بی اطلایی وقوع توفان، داد گلایه سر میدهند تا کاه و کوزه را بر سر هواشناسی شکسته و پشت ادعایی شبیه به این که “اگر مطلع بودیم، این گونه نمیشد”، قایم شوند.
با عبور از کنار این ادعای ثابت نشده و سهم سازمان هواشناسی در این ماجرا –که به باور بسیاری قصورشان محرز است،- به این پرسش خواهیم رسید که آیا با اطلاع یافتن از وقوع قریب الوقوع رویدادی چون توفان، سیل و زلزله، میتوان از تبعات منفی آن در مقیاس بزرگ جلوگیری کرد؟ آیا میتوان مانع شکسته شدن درختان، ریزش ساختمان، خسارت دیدن خطوط انتقال آب، برق یا گاز یا حوادث دیگر شد؟ آیا اموری از این دست در چند ساعت و یکی دو روز شدنی هستند یا به زمانی به مراتب طولانی تر نیاز دارند؟
پاسخ دادن به سوالاتی از این دست، قطعا سخت نیست اما از این رو در دیدگاههای ارائه شده توسط مدیران و مسئولان با غیر ممکن بودن مقابله با خسارت های حوادث غیر مترقبه در زمانی کوتاه تعارض به چشم میخورد که برای پیشگیری از این دست حوادث در بلند مدت برنامه ریزی نکردهایم.
به عبارت بهتر، وقتی خطوط انتقال برق یک منطقه از شهر را بی توجه به احتمالات و خطرات حوادث طبیعی و غیر طبیعی دایر نموده و بعدها هم به وضوع موجود اکتفا کردهایم، طبیعی است که اطلاع داشتن از زمان رویدادی مانند توفان هم کارگر واقع نشده و نتواند در ممانعت از قطع برق آن مناطق نقشی ایفا کند.
و یا وقتی درختان خیابانی به مرور طی سالها بر اثر اشتباهات متعدد سست شده، ریشه های خود را از دست داده و با حمله آفت ها سست شوند، اگر در زمان تند باد سقوط نکنند، عجیب است، نه اینکه شاهد باشیم به تعداد متعدد ریشه کوتاه درخت های تناور و چندده ساله از عمق نیم متری زمین بیرون آمده و در بهترین حالت، راه بندان ایجاد کرده و در بدترین حالت، کشته و مجروح بر جای گذاشته و راه امداد رسانی را هم مسدود نماید.
اگر ساختمانی که دور از چشم نهادهای نظارتی یا با غمض عین ایشان بر مشکلاتش برپا شده، بر اثر رویدادی طبیعی آوار شود، آیا میتوان مدعی شد که اگر از وقوع رویداد یک روز پیشتر اطلاع داشتیم، مانع از ریزش آن میشدیم؟
آیا میتوان گفت چون از وقوع توفان اطلاع نداشتیم، داربست را به گونهای بستیم که به سادگی با باد ریخت؟ یا مدعی شویم نمای ساختمان را مقاوم در برابر باد ساخته بودیم نه توفان؟ خطوط انتقال برق، آب یا گاز را چه؟ آیا میتوان گفت این خطوط برای شرایط عمولی ساخته شدهاند و در زمان اجرایان هیچ تدبیری برای مواقع ضروری دیده نشده است؟
بدین ترتیب درخواهیم یافت استفاده مسئولان از موضوعی چون بی اطلاعی از وقوع توفان، ولو به ادعایی صحیح هم اشاره داشته باشید، صرفا توجیه کوتاهی ایشان و اسلافشان در بلند مدت بوده و حکم دستاویز قرار دادن موضوعی کم اهمیت در قیاس با موارد مهم و حیاتی که در بلند مدت مورد غفلت قرار گرفته را دارد.
اینجاست که میتوان توجه نهادهای نظارتی چون مجلس شورای اسلامی و شورای شهر تهران را به کوتاهی دیگر مدیران شهری و کشوری و حتی ناظرانی چون خودشان جلب کرد و حالا که تصمیم ایشان درباره توضیح خواستن از مسئولان هواشناسی جدیت یافته، خواستار بررسی نقش مدیرانی که خطراتی چون زلزله، توفان و سیلاب را ساده انگاشته و هیچ اقدامی در آن راستا ترتیب نمیدهند، شد.
در غیر اینصورت به آنجا خواهیم رسید که روزی وقوع زلزله غافلگیرمان کرد و گفتن ندارد که غافلگیری آن به شدت متفاوت با غافلگیری ناشی از سیلاب و بوران در سالهای گذشته و توفان در روزهای اخیر است و چه بسا نهادی برای بازخواست و مسئولی برای بازخواست شدن باقی نگذارد!