گوناگون

جایگاه ایران در نقشه فرهنگی جهان کجاست؟ + نمودار

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران دو استاد علوم سیاسی به نام‌های رونالد اینگلهارت از دانشگاه میشیگان و کریستیان ولزل از دانشگاه لوفانای آلمان، در یک مطالعه جدید با استفاده از اطلاعات مربوط به شرایط و ارزش‌های فرهنگی مناطق مختلف دنیا، نقشه فرهنگی کشورهای جهان را طراحی کرده‌اند.

آنها برای طراحی این نقشه فرهنگی، از طرز کار سامانه موسوم به بررسی ارزش‌های جهان World Values Survey (WVS) که بزرگترین مطالعه سری‌های زمانی درباره عقاید و ارزش‌های بشری است که تاکنون انجام شده، استفاده کرده‌اند. طرح بررسی ارزش‌های جهان از سال 1981 و بر اساس پاسخ‌های 400 هزار نفر در 100 کشور جهان آغاز شد و هر چند سال یک بار، به‌روز می‌شود. اینگلهارت و ولزل نمودار فرهنگی جهان را بر مبنای اطلاعاتی که طی چند دوره در فاصله سال‌های 1995 تا 2009 جمع‌آوری شده، تهیه کرده‌اند.

2420801 609

در سمت
پایین محور عمودی، ارزش‌های سنتی شامل اهمیت مذهب، روابط والدینی-فرزندی و حق
اختیار است. افرادی که به این ارزش‌های سنتی توجه دارند، عموما از طلاق، سقط جنین،
اوتانازی (كشتن‌ از روى ترحم‌ انسان‌ يا جانور به‌ خاطر نجات‌ دادن‌ آنها از درد و
غيره‌) و خودکشی پرهیز می‌کنند. اینگونه
جوامع معمولا سطح بالایی از ملی‌گرایی، افتخار ملی و موارد مشابه دارند. در
آمریکا، این ارزش‌ها بیشتر در ایدئولوژی‌های محافظه‌کارانه به چشم می‌خورد.

در
مقابل، در سمت بالای محور عمودی چارت فرهنگ جهان، ارزش‌های سکولار-تعقلی قرار
دارند که بیانگر تفکرات لیبرالی است.

در سمت چپ محور افقی این چارت، ارزش‌های ماندگاری قرار دارند که شامل امنیت
فیزیکی و اقتصادی، سلامت، اعتماد و تحمل می‌شود. در سمت راست، ارزش‌های خودبیانی
قرار دارد که شامل حفاظت از محیط زیست، تکریم تساوی جنسیتی، تحمل خارجی‌ها و پذیرش
هم‌جنس‌بازها است.

در
این چارت، بر مبنای این چهار نوع ارزش فرهنگی، کشورهای جهان بر اساس ویژگی‌های
مشترک همچون مذهب، زبان و جغرافیا تقسیم‌بندی شده‌اند.

توصیف
ساده این چارت این است که با افزایش سطح استاندارد زندگی مردم و بهبود سطح توسعه‌یافتگی
کشور از طریق صنعتی‌شدن به سمت جامعه علمی- فراصنعتی، این کشور به طور مورب از
نقطه سمت چپ پایین (فقیر) به سمت راست بالا (ثروتمند) منتقل می‌شود که بیانگر
تغییر وضعیت کشور در هر دو محور است.

این
چارت همچنین نشان می‌دهد که رویکردهای جوامع در سطح بالایی با اعتقادات فلسفی،
سیاسی و مذهبی حاکم بر کشور، همبستگی دوجانبه دارد.

ارزش‌های
سکولار-تعقلی و ماده‌گرایی توسط فیلسوفان و سیاستمداران چپ انقلاب فرانسه شکل
گرفتند. در نتیجه این نوع ارزش‌ها در کشورهایی با سابقه طولانی سیاست‌های
سوسیالیستی یا سوسیال دموکراسی و همچنین در کشورهایی
که بخش زیادی از جامعه تحصیلات فلسفه یا علم دارند، به چشم می‌خورد.

این
نمودار همچنین نشان می‌دهد ارزش‌های ماندگاری مختص کشورهای شرقی است و ارزش‌های
خودبیانی نیز مختص کشورهای غربی است.

یافته
دیگر این مطالعه این است که در یک اقتصاد لیبرال پساصنعتی که بخش زیادی از جامعه
آزادی تفکر و بیان را قطعی فرض می‌کنند، ارزش‌های خودبیانی در سطح بالایی مورد
اقبال قرار می‌گیرد.

به
عنوان مثال، مراکش، اردن و بنگلادش که هر سه کشورهای اسلامی هستند از لحاظ ارزش‌های
سنتی و ماندگاری درجه بالایی دارند، اما آمریکا، کانادا و ایرلند که هر سه کشورهای
انگلیسی زبان هستند در ارزش‌های خودبیانی و سنتی درجه بالایی دارند.

روسیه،
بلغارستان، اوکراین و مولداوی که کشورهای ارتدکس هستند در ارزش‌های سکولار-تعقلی و
ارزش‌های ماندگاری درجه بالایی دارند، در حالی که سوئد، دانمارک و سوئیس که
کشورهای پروتستان هستند، از لحاظ ارزش‌های خودبیانی و سکولار-تعقلی، درجه بالایی
دارند.

اینگلهارت
و ولزل در کتاب «مدرنیزاسیون، تغییر فرهنگ و دموکراسی» که در سال 2005 منتشر
کردند، اظهار داشتند که توسعه‌های اقتصادی-اجتماعی، تغییرات قابل انتظاری در مردم
سراسر جهان ایجاد می‌کند. این تغییرات بیشتر شامل دموکراتیزه کردن و مدرنیزاسیون
کشورها می‌شود که می‌توان آن را علامت ارتباط تغییرات اجتماعی با صنعتی شدن نامید.

این
دو معتقدند که صنعتی شدن سبب حرکت کشورها از ارزش‌های سنتی به ارزش‌های سکولار-تعقلی
می‌شود و در نهایت به جدایی مذهب و حکومت منجر می‌شود. در مرحله بعد، یعنی مرحله
پساصنعتی مدرنیزه شدن، موجب تغییر از ارزش‌های ماندگاری به ارزش‌های خودبیانی می‌شود
که سبب افزایش آزادی‌ها در سطح کشور می‌شود.

در سمت پایین محور عمودی، ارزش‌های سنتی شامل اهمیت مذهب، روابط والدینی-فرزندی و حق اختیار است. افرادی که به این ارزش‌های سنتی توجه دارند، عموما از طلاق، سقط جنین، اوتانازی (كشتن‌ از روى ترحم‌ انسان‌ يا جانور به‌ خاطر نجات‌ دادن‌ آنها از درد و غيره‌) و خودکشی پرهیز می‌کنند. اینگونه جوامع معمولا سطح بالایی از ملی‌گرایی، افتخار ملی و موارد مشابه دارند. در آمریکا، این ارزش‌ها بیشتر در ایدئولوژی‌های محافظه‌کارانه به چشم می‌خورد.

در مقابل، در سمت بالای محور عمودی چارت فرهنگ جهان، ارزش‌های سکولار-تعقلی قرار دارند که بیانگر تفکرات لیبرالی است.

در سمت چپ محور افقی این چارت، ارزش‌های ماندگاری قرار دارند که شامل امنیت فیزیکی و اقتصادی، سلامت، اعتماد و تحمل می‌شود. در سمت راست، ارزش‌های خودبیانی قرار دارد که شامل حفاظت از محیط زیست، تکریم تساوی جنسیتی، تحمل خارجی‌ها و پذیرش هم‌جنس‌بازها است.

در این چارت، بر مبنای این چهار نوع ارزش فرهنگی، کشورهای جهان بر اساس ویژگی‌های مشترک همچون مذهب، زبان و جغرافیا تقسیم‌بندی شده‌اند.

توصیف ساده این چارت این است که با افزایش سطح استاندارد زندگی مردم و بهبود سطح توسعه‌یافتگی کشور از طریق صنعتی‌شدن به سمت جامعه علمی- فراصنعتی، این کشور به طور مورب از نقطه سمت چپ پایین (فقیر) به سمت راست بالا (ثروتمند) منتقل می‌شود که بیانگر تغییر وضعیت کشور در هر دو محور است.

این چارت همچنین نشان می‌دهد که رویکردهای جوامع در سطح بالایی با اعتقادات فلسفی، سیاسی و مذهبی حاکم بر کشور، همبستگی دوجانبه دارد.

ارزش‌های سکولار-تعقلی و ماده‌گرایی توسط فیلسوفان و سیاستمداران چپ انقلاب فرانسه شکل گرفتند. در نتیجه این نوع ارزش‌ها در کشورهایی با سابقه طولانی سیاست‌های سوسیالیستی یا سوسیال دموکراسی و همچنین در کشورهایی که بخش زیادی از جامعه تحصیلات فلسفه یا علم دارند، به چشم می‌خورد.

این نمودار همچنین نشان می‌دهد ارزش‌های ماندگاری مختص کشورهای شرقی است و ارزش‌های خودبیانی نیز مختص کشورهای غربی است.

یافته دیگر این مطالعه این است که در یک اقتصاد لیبرال پساصنعتی که بخش زیادی از جامعه آزادی تفکر و بیان را قطعی فرض می‌کنند، ارزش‌های خودبیانی در سطح بالایی مورد اقبال قرار می‌گیرد.

به عنوان مثال، مراکش، اردن و بنگلادش که هر سه کشورهای اسلامی هستند از لحاظ ارزش‌های سنتی و ماندگاری درجه بالایی دارند، اما آمریکا، کانادا و ایرلند که هر سه کشورهای انگلیسی زبان هستند در ارزش‌های خودبیانی و سنتی درجه بالایی دارند.

روسیه، بلغارستان، اوکراین و مولداوی که کشورهای ارتدکس هستند در ارزش‌های سکولار-تعقلی و ارزش‌های ماندگاری درجه بالایی دارند، در حالی که سوئد، دانمارک و سوئیس که کشورهای پروتستان هستند، از لحاظ ارزش‌های خودبیانی و سکولار-تعقلی، درجه بالایی دارند.

اینگلهارت و ولزل در کتاب «مدرنیزاسیون، تغییر فرهنگ و دموکراسی» که در سال 2005 منتشر کردند، اظهار داشتند که توسعه‌های اقتصادی-اجتماعی، تغییرات قابل انتظاری در مردم سراسر جهان ایجاد می‌کند. این تغییرات بیشتر شامل دموکراتیزه کردن و مدرنیزاسیون کشورها می‌شود که می‌توان آن را علامت ارتباط تغییرات اجتماعی با صنعتی شدن نامید.

این دو معتقدند که صنعتی شدن سبب حرکت کشورها از ارزش‌های سنتی به ارزش‌های سکولار-تعقلی می‌شود و در نهایت به جدایی مذهب و حکومت منجر می‌شود. در مرحله بعد، یعنی مرحله پساصنعتی مدرنیزه شدن، موجب تغییر از ارزش‌های ماندگاری به ارزش‌های خودبیانی می‌شود که سبب افزایش آزادی‌ها در سطح کشور می‌شود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا