خبرگزاری مهر – گروه فرهنگ و هنر: حسین مسافر آستانه از چهرههای مدیریت عرصه فرهنگ کشور است که بیشتر در عرصه تئاتری شناخته شده ولی با حضور حجتالله ایوبی در سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از وی به عنوان یک مدیر سینمایی دعوت به کار شد.
او در حال حاضر مدیریت موسسه رسانههای تصویری از موسسات وابسته به ارشاد را برعهده دارد که این موسسه به عنوان یکی از بازوهای سازمان سینمایی شرح وظایف مهمی را برعهده دارد.
مدیرعامل مؤسسه «رسانههای تصویری» با حضور در خبرگزاری مهر از چالشهای مدیریتی در عرصه های مختلف فرهنگ و هنر و چگونگی اجرایی کردن توصیه های مقام معظم رهبری سخن گفت.
مسافرآستانه در این گفتگو به نکات مختلفی چون تفاوت میان مدیریت در عرصه فرهنگ و صنعت، وجود نیروهای بازدارنده برای به انجام رسیدن پروژه های فرهنگی، دست اندازی در انجام تصمیمهای مدیریت، تاثیر نیروهای رادیکال در انجام پروژه های هنری و بسیاری دیگر از مسائل و مشکلات مدیریت در عرصه فرهنگ و هنر اشاره کرد.
بخش نخست از گفتگو با مدیرعامل مؤسسه «رسانههای تصویری» را میخوانید:
* با توجه به حساسیت مقام معظم رهبری نسبت به حوزه فرهنگ و تبلور آن در نامگذاری سال 93، فکر میکنید چه بخشی از دادههای فرهنگی کشور باید بیش از گذشته تقویت شود؟
– برای پاسخ به این پرسش لازم میدانم به این نکته اشاره کنم که تمام فعالیت های زندگی تحتتاثیر فرهنگ شکل می گیرند. به عنوان مثال اگر فعالیت های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و غیره از فرهنگ سالمی برخودار باشند، میتوان سلامت تمام این مقوله ها را تضمین کرد.
به صراحت میتوان گفت سلامت هر فعالیتی در جامعه اعم از علمی، ورزشی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در گرو فرهنگ است و اگر فرهنگ اجتماع سالم باشد قطعا همه ابعاد فعالیتهای آن جامعه می تواند از سلامت برخوردار باشد. بسیاری از ناهنجاری های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و غیره به دلیل عدم بهرهمندی از یک تربیت اجتماعی صحیح است و باید بدانیم که این تربیت اجتماعی از دامن پرداختن به فرهنگ به وجود میآید.
* حساسیت مقام معظم رهبری که در شعار سال مبنی بر «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» نیز آن را تبیین کردهاند تا اندازهای است که واژه فرهنگ را همراه با اقتصاد مقاوتی آوردهاند.
– این حساسیت قابل درک است و نیاز به تامل بسیار دارد. کشور ما به کرات از سوی دشمن در جنگ تحمیلی مورد حمله قرار گرفت و پس از آن به انحای مختلف زیر فشارهای سیاسی، اقتصادی، و تحریم ها بوده ایم و مورد آزار و اذیت قرار گرفته ایم اما آنچه مسلم است مقام معظم رهبری در تمام این برهه های تاریخی حرف از مقاومت ملت و شکست دشمن زدند و هیچگاه نگفتند من نگرانم ولی درباره مقوله فرهنگ فرمودند که نگران هستند.
همین اظهار نگرانی ایشان اهمیت مقوله فرهنگ را به مدیران فرهنگی، هنرمندان و حتی مردم گوشزد می کند. متاسفانه مقوله فرهنگ در سالهای گذشته تنها کارکرد تزئینی برای مدیران داشته است یعنی هر مدیری -حتی مدیران فرهنگی- در طول سالهای مدیریتشان تنها با فرهنگ عکس یادگاری انداختهاند. درست به همین دلیل است که مسائل فرهنگی به حاشیه رفته و کسی نیامده که نقش و اهمیت مسائل فرهنگی را به درستی تبیین کند.
* تبیین مسائل فرهنگی در گرو توجه ویژه همه مدیران و هنرمندان در حوزه های مختلف فرهنگ و هنر است.
– من پا را فراتر می گذارم و می گویم که اهمیت پرداختن به مسئله فرهنگ و هنر تنها به مدیران فرهنگی و هنرمندان معطوف نمی شود بلکه مجلس، دولت، قوه قضاییه، ارگانها و نهادهای انقلابی در تبیین نقش فرهنگ و هنر در جامعه سهیم هستند ولی متاسفانه آنگونه که باید این سهم از سوی مسئولان و متولیان در سطح کلان جامعه ادا نشده است یا به عبارت دیگر اغلب واکنشهای دیده شده از سوی مسئولان در سطح کلان جامعه، بازدارنده است.
* منظور از واکنش های بازدارنده از سوی مسئولان در سطح کلان جامعه چیست؟
– منظور دقیقا واکنشهایی است که نسبت به برخی از حوزه های فرهنگ و هنر ارائه می شود. نبود برنامه مدون و هدفمند در مدیریت فرهنگی موجب تصمیمات آنی و نادرست میشود. به عنوان مثال وقتی فیلمی تولید می شود که با معیارهای مورد قبول تا اندازه ای زاویه دارد، فورا جلوی فیلم را می گیرند، برخوردهای ضربتی می کنند آنهم بدون اینکه اشکال و آسیب موجود را ارزیابی کنند و به نتیجه خوب برای بهبود شرایط فیلم برسند؛ حال اینکه وقتی اثری خوب و قابل دفاع عرضه می شود کمتر حمایت و قدردانی از آن می شود.
سینمای ایران آثار ارزشمندی در گونه های مختلف دینی، دفاع مقدس و اجتماعی و اخلاق مدار تولید کرده است، اما آنگونه که باید از سوی مسئولان دیده نشده و ساده از کنار آنها گذشتهاند. همین امر رغبت تولید آثار خوب را در هنرمندان کمرنگ کرده است.
* یکی از دلایل حساسیت بیش از انتظار در مقابل آثاری که با معیارهای مورد قبول فاصله دارند، ممانعت از تولید آثاری بیشتر از این دست است. به اصطلاح با سختگیری درباره یک اثر میخواهند تولید آثار مشابه را بگیرند.
– تجربه نشان داده مخالفت با آثار حساسیت برانگیز برای پیشگیری از ساخت آثار دیگری از این دست، به شیوه درشتنمایی نتیجه عکس داده است.
بنده میگویم در حال حاضر بیشتر به جای اینکه تاثیرات مثبت یک اثر هنری را در عالم فرهنگ و هنر نقد و تحلیل کنیم، نقاط ضعف را می بینیم و نقدهای تند می کنیم و در نهایت کالبدشکافی تحلیلگرایانه از یک اثر هنری را کمتر مورد توجه قرار می دهیم. با وجود چنین درشتنمایی هایی است که هنرمندان باانگیزه در عرصه فرهنگ و هنر که پایبند به ارزش های فرهنگی نیز هستند، حضور کم رنگی در عرصه تولید پیدا میکنند.
* به هر حال همه کسانی که در عرصه فرهنگی نگرانی دارند، به دنبال اجرایی شدن دغدغههای مقام معظم رهبری در حوزه فرهنگ آنهم با پیگیری و برنامهریزی درست از سوی مدیران فرهنگی هستند.
– قطعا اجرایی شدن توصیههای مقام معظم رهبری نباید به کلیگویی مسئولان اجرایی منوط شود. اگر بخواهیم توصیههای ایشان به برنامه تبدیل شود و این برنامه ها رنگ اجرا به خود بگیرند باید بر تداوم ارائه و ادامه جریانات فرهنگی پافشاری کنیم و باید بدانیم عمل به توصیههای ایشان و همچنین برداشت آنچه مدیران کاشتهاند نیاز به زمان دارد.
به اعتقاد من برنامه ریزی درباره این مسئله را نباید یک پروژه کوتاه مدت دانست بلکه عملیاتی کردن دغدغه های مقام معظم رهبری یک جریان بلندمدت است که نقطه پایانی برای آن نمی توان متصور شد چراکه نگاه و نظر ایشان درباره فرهنگ تداوم دارد، از همین رو بسیار ساده انگارانه است که تصور کنیم پرداختن به مسائل فرهنگی و جامه عمل پوشاندن به دغدغه های معظمله تنها معطوف به امسال است.
* نقش مدیریت در تبیین این دغدغهها به شکل بلندمدت چیست؛ آنهم در شرایطی که عمر مدیریتها در ایران چندان طولانی نیست.
– نقش مدیریت بسیار تعیینکننده است. مدیریت جهادی و آنچه مقام معظم رهبری به عنوان دغدغه و تذکر از آن یاد می کنند، مستلزم حضور یک مدیریت مستمر است.
البته به نظر من هم یکی از آسیبهایی که حوزه فرهنگ و هنر در طول سالها دیده، تغییر مکرر مدیریت ها آنهم به شکل بی دلیل و با دلیل است.
*به نظر می رسد یکی از دلایل تغییر مدیریت در عرصه فرهنگ برخورد سلیقه ای با آثار هنری و ارائه طرح های نا کارآمد و یا غیر حرفه ای در این عرصه است.
– برخوردهای سلیقه ای تنها یک بخش از کارنامه کاری مدیر است اما واقعیت این است که جز معدود مدیران فرهنگی که زحمات و خدمات بسیاری در این عرصه کشیده اند، بخش بزرگی از مدیریت فرهنگی تحت تاثیر حاکمیت نگاه سیاسی- جناحی بر مسائل فرهنگی بوده است و همین مسئله اجازه نداده هیچ کدام از برنامه های مدیریت به نتیجه برسند.
* در واقع سایه سیاست همیشه بر سر جریان های فرهنگی بوده است.
– یک بخش پر رنگ از فعالیتهای فرهنگی همیشه تحت تاثیر سلایق سیاسی جامعه بوده، اما یک بخش دیگر هم به انتخاب افراد به عنوان مدیر مرتبط است.
* چطور؟
– ببینید در دوره های گذشته برای انتخاب و انتصاب مدیران فرهنگی مطالعه و دقت کافی نمی شد و انتصابها معمولا بر اساس شناخت و توصیه مدیران بالادست در هر حوزه شکل میگرفت.
حال اینکه معمولا مدیر ناآشنا به حوزه بعد از آزمون و خطاهای بسیار کار یاد می گیرد و درست در زمانی که باید از آموخته های خود به نفع حوزه زیر مجموعهاش استفاده کند، دوران مدیریتش تمام میشود و باز هم انتخاب و انتصاب مدیر بعدی؛ و این روند به همین شکل تکرار می شود. به عنوان نمونه لیستی از آمار مدیران فرهنگی در حوزههای مختلف هنری را مشاهده کنید و ببینید پس از دوره مدیریتی خودشان، کجا هستند!
* آقای مسافرآستانه به عنوان مدیری که سالها با هنرمندان به خصوص اهالی تئاتر کار کردید، نقش هنرمندان را در هدایت مدیران چگونه ارزیابی می کنید؟
– به اعتقاد من هنرمندان، اساتید، محققان و همه کسانی که در حوزه های مختلف فرهنگی و هنری با هر عنوانی مشغول به کار هستند بیشتر تحتتاثیر مدیریت قرار دارند. بسیاری از فعالیتهای هنری با تغییر مدیریت ها متوقف می شود و برخی دیگر از پروژه های هنری با این تغییر مدیریتها ممکن است به بیراهه رود و در نهایت تعطیل شود و یا اثر خوبی از آب در نیاید و در نهایت به عکس آنچه هدف اصلی پروژه بوده است، نتیجه دهد؛ بنابراین اتفاق هایی که در حوزه فعالیت های فرهنگی و هنری رخ می دهد جریانی است که مدیریت کلان برای آنها ایجاد کرده است.
یک مدیر هر قدر حاذق و کاربلد باشد و یا هراندازه که تازهکار باشد و با آزمون و خطا مدیریت کند، در نهایت در جریان عمومی عرصه فرهنگ و در نزد هنرمندان و چگونگی موضع گیری نسبت به تولید آثار، تاثیرگذار است.
البته هنرمندان با نوع موضعگیریشان در قبال مدیران، خواه مثبت و همراه با مدیران یا منفی و در مقابل مدیران، در جریان عمومی مدیریت تأثیرگذار هستند.
* یکی از موانعی که در راه اجرایی کردن فرمایشات مقام معظم رهبری پیش میآید انتقادهای شدید از سوی جریانهای تندور است که بعضا تمرکز مدیریتها را هم برهم میزند و از سوی به حذف عدهای از هنرمندان و مدیران هم منجر میشود. به اعتقاد شما جریان های رادیکال تا چه اندازه مسلط بر مدیریت های فرهنگی هستند؟
– عمده ترین دلیل که باعث شده مسیر روشن و شفافی سر راه فرهنگ کشور نباشد، وجود همین رادیکال های فرهنگی است. عدم ضابطهمندی و نگاه سلیقهای مدیران در تولید آثار هنری این جریان رادیکال را ایجاد کرده است. ما عملاً در مهندسی فرهنگی یک جاده رو به کمال را متصور نیستیم.
* نمی توانیم متصور باشیم.
– واقعیت این است که می توانیم متصور باشیم، اما اجازه ورود داده نمی شود. فرهنگ سرزمین ما هم به لحاظ ملی ریشه در تمدن کهن دارد و هم از لحاظ دینی و مذهبی سرآمد ادیان جهان است. بنابراین افتخار می کنیم صاحب دینی هستیم که مربوط به یک مقطع زمانی خاصی نیست و در همه اعصار کاربرد دارد.
در تعالیم دین مبین اسلام ویژگیهای فرهنگی بی نظیر داریم که باید از آنها بهره برداری کنیم و خروجی های مورد نظر را بگیریم اما همین نگاه های رادیکال همیشه بازدارنده بودند و باعث شده اند در برنامههای فرهنگی، آینده چندان دیده نشده و عموما به امروز بسنده کنیم.
* شما به عنوان مدیری که سالها تجربه مدیریت دارید، در چنین موقعیتهایی چه میکنید؟
– من با مدیران زیادی در حوزه فرهنگ و هنر کار کردم و بر تاثیرات مدیریت در فرایند فرهنگ اجتماعی آشنایی عملی دارم و متاسفانه باید بگویم اغلب مدیریت ها نگاه و توجه ویژه به امور روزمره دارند و فقط به این فکر می کنند که در لحظه از مسئولیت مدیریتی خود سربلند بیرون آیند و پاسخگوی عملکرد امروز خود باشند و برای اینکه این پاسخگویی سخت نباشد، آنقدر احتیاط می کنند که در نهایت هیچ کاری برای حوزه تحت مدیریت خود نکرده و اساساً ریسکپذیر نبوده اند.
* با این اوصاف در طول سالها محافظه کاری را یاد گرفتهاند.
– می خواستم به همین نقطه برسم که محافظه کاری اصل مدیریت فرهنگی امروز شده است و مدیر به این فکر می کند که به گونه ای عمل کند که کمتر مورد سؤال قرار بگیرد. به همین دلیل تصمیم های چالش برانگیز در راستای بهبود شرایط نمی گیرد و متاسفانه به روزمرهگی میرسیدند. البته پیگیریهای غیرکارشناسی از سوی مراکز مختلف درخصوص بازدارندگی از تولید هنر، در محافظهکاری مدیران فرهنگی تأثیر داشته است.
ادامه دارد…