Mihanpostپیشنهاد سردبیردسته‌بندی نشدهگفت و گو

گفت و گویی جالب و شنیدنی با علی پروین + عکس

به گزارش میهن پست – علی پروین در روز سوم مهر ۱۳۲۵ در تهران، محله بازار، کوچه غریبان به دنیا آمد.او پنجمین فرزند یک خانواده پرجمعیت ده نفره است .

علاقه پروین به فوتبال از همان سال‌های کودکی شکل گرفت . در همان سالها خانواده‌اش به محله دولاب ( خیابان عارف) نقل مکان کردند. این جابجایی در افزایش علاقه او به فوتبال تاثیر بسزایی داشت زیرا محله دولاب به خاطر داشتن زمین‌های خاکی فراوان مثل زمین نادر، زمین منبع، زمین عارف و … مورد توجه علاقه‌مندان به فوتبال بود.

1- گفتگو با علی پروین اصول خاص خودش را دارد. می توانید با او تماس بگیرید. قرار یک مصاحبه را بگذارید، از وی بشنوید که: «حتما بیا جوون. بیا، بیا بشینیم یه کتاب حرف بزنیم…» و درست در لحظه ای که تصور می کنید می توانید به سادگی پای حرف های سلطان فوتبال بنشینید، ناگهان یک ماه تمام را صرف پیدا کردن رد و نشان جدیدی از وی کنید. سخت ترین مصاحبه ما، گفتگوی نوروزی با علی پروین بود.

2- از ابتدای بهمن ماه 1393 پیگیر ترتیب دادن یک گفتگوی نوروزی با علی پروین بودیم اما هر بار در آستانه انجام این مهم یک اتفاق ناخواسته موضوع را به تعویق می انداخت تا اینکه بالاخره در آخرین ساعاتی که نشریه زیر چاپ می رفت همه چیز مهیا شد و قسمت شد به حریم سلطان وارد شویم واز هر دری با او به بحث و گفتگو بپردازیم.
2_8410290011_L600
3- از یک روز حضور در کنار معروف ترین فوتبالیست تاریخ کشورمان می توانید به وضوح به این نکته پی ببرید که پروین هنوز قلبش برای پرسپولیس می تپد و وقتی از این تیم و نتایج گذشته اش حرف می زند، برق عشق در چشمان تیله ای اش موج می زند. مادر طبیعت در جوهره ذات پروین گوهری قرار داده که زیبنده شخصیت محبوب سلطان است.

4- او در طول این گفتگو هیچ گاه از بالا به اتفاقات درون فوتبال نگاه نکرد و با اینکه تافته جدابافته فوتبال ماست، همواره خودش را در قالب یکی از اعضای خانواده فوتبال قلمداد کرد و توقع نداشت در این گفتگوی نوروزی برای وی امتیاز ویژه ای قائل شویم و به شیوه دیگری که نشاندهنده تکریم بیش از پیش شخصیت او باشد، چهره محبوب فوتبال را مورد خطاب قرار دهیم. پروین این بار با شیوه ای متفاوت و رویی گشاده به سوالات ما پاسخ گفت؛ پرسش و پاسخی که کمتر در گفتگوی پروین با رسانه های گروهی به چشم می خورد.

اگر می خواهید در آستانه سال جدید پای درد دل پروین بنشینید و از دغدغه های ذهنی سلطان مطلع شوید، خواندن این مصاحبه متفاوت را به شما توصیه می کنیم.

علی آقا سال 93 برای شما چطور بود؟
– سال بدی نبود. به هر صورت در سال اتفاقات زیادی در زندگی هر کسی پیش می آید. در مجموع فکر می کنم من یکی سال بدی را تجربه نکردم. خانواده ام خوب بودند، مردم خوب بودند و حال همه خوب بود.

می دانید سال 1393 چه سالی بود؟
– یعنی چی؟

نام چه حیوانی روی این سال بود؟
– اسب؟ یا گاو؟ نه، نه. اسب بود.

سال اسب چه مفهومی برای شما دارد؟
– اسب حیوان سریعی است. به نظرم امسال به همین تندی سپری شد. عین برق و باد به پایان سال رسیدیم. چاره ای هم نیست. همه چیز در این دنیا سریع می گذرد. عمر که خیلی سریع تر.

یک آرزو که دوست داشتید در سال 93 محقق شود چه بود؟
– راستش آرزو داشتم در زندگی ورزشی ام موفقیت تیم ملی در جام جهانی و جام ملت ها را ببینم. آرزو داشتم پرسپولیس اوضاع بهتری داشت و بالاخره می توانست از زیر بار این همه مشکل فرار کند که هیچ کدام از آرزوهای ورزشی ام در این سال برآورده نشد و همگی در حد همان آرزو باقی ماند.
38373_135
یعنی آرزوهای ورزشی شما همین ها بود؟
– آره دیگه. چه آرزویی می توانم داشته باشم! سال ها سرمربی پرسپولیس بودم، سرمربیگری تیم ملی را هم به اندازه کافی تجربه کردم، مدیرعامل پرسپولیس هم بودم و سال های سال همه کاره تیم محبوبم بودم. دیگر چه آرزویی غیر از موفقیت پرسپولیس و تیم ملی می توانم داشته باشم. البته ناشکری نمی کنم، انساءالله سال آینده سال خوبی برای فوتبال ایران است و پرسپولیس هم سروسامان پیدا می کند. انشاءالله یک نفر مالکیت این باشگاه را در دست می گیرد که دلش برای تیم می سوزد و ضمن اینکه برای هوادارانش ارزش قائل است، قدردان زحمات پیشکسوتانی خواهد بود که عمر و زنندگی شان را برای سربلندی پرسپولیس گذاشته اند.

چرا خود شما پرسپولیس را نمی خرید؟
– راستش خیلی دوست داشتم پرسپولیس را بخرم اما اینقدر پول از کجا بیاورم که برای خرید این باشگاه هزینه کنم، تازه کلی هم در سال خرج تیمداری در رقابت های مختلف کنم و یک چیزی هم عایدی داشته باشم. اینها در شرایط فعلی قدری ساده انگاری است و نمی توان به چنین وعده هایی دل خوش کرد.

زمانی که پرسپولیس در صندوق عقب ماشین شما بود حدس می زدید یک روزی تبدیل به باشگاهی شود که 290 میلیارد تومان قیمت بخورد؟
– ارزش دلی و قلبی پرسپولیس خیلی بیشتر از این حرف هاست. باشگاهی است که میلیون ها هوادار دلشان برای نتایج تیم می تپد و این خودش یک سرمایه بزرگ و ماندگار به حساب می آیداما از لحاظ مادی شاید اکر روزی تصور می کردم این پرسپولیس که در صندوق عقب ماشین من به این طرف و آن طرف می رود 290 میلیارد می ارزد، هیچ وقت صندوق عقب ماشینم را باز نمی کردم که از دستم بپرد! (با خنده)

حالا که قرار شده هر اتفاقی بیفتد، 20 درصد سهام به پیشکسوتان پرسپولیس برسد.
– من نه، اما حق پیشکسوتانی که سال ها با نداری این تیم ساخته اند و امیدوار بودند یک روزی این زحمات به بار بنشیند بیشتر از بیست درصدی است که تازه هنوز معلوم نیست به ما داده شود یا نه.

علی آقا، مایلید یک فلاش بک هم به گذشته فوتبال شما داشته باشیم و در آستانه سال جدید از اتفاقات سال های دور و نزدیک یاد کنیم؟
– اگر قرار نباشد سوال حاشیه ای بپرسید موافقم یک تجدید خاطره ای داشته باشم و آن روزها را دوباره با هم مرور کنیم.

می گویند پروین با یک کودتای بدون خونریزی مربیگری پرسپولیس را از محراب شاهرخی گرفت.
– دیدی اول بسم الله سراغ سوال حاشیه ای رفتی! کدام کودتا؟! من اگر اهل کودتا بودم که این بازی را بلد بودم و نمی گذاشتم علیه من کودتا کنند.

از کدام کودتا حرف می زنید؟
– بگذریم… کم کم به اینجای قضیه هم می رسیم و برایت سیر تا پیازش را می گویم.

بالاخره قبول دارید غیر از مایلی کهن و دادکان بقیه در این جابجایی با شما همراه بودند؟
نه، قبول ندارم. آن زمان گروهی از بازیکنان تیم که اکثریت قریب به اتفاق را تشکیل می دادند به صورت دسته جمعی از من خواستند مسئولیت فنی تیم را برعهده بگیرم. من هم مقابل عمل انجام شده قرار گرفتم و مسئولیت مربیگری پرسپولیس را پذیرفتم و تا جایی که توان داشتم برای این تیم زحمت کشیدم. حالا اگر کسی در حق من و پرسپولیس لطف دارد و از این اتفاق به نام کودتا یاد می کند خودش باید جوابگوی اعمال و رفتار و البته گفتارش باشد اما اگر از زبان من می شنوید که در بطن قضیه قرار داشتم، می گویم از کودتا مودتا (!) خبری نبود.
Ali_Parvin
دادکان و مایلی کهن مخالف این جابجایی بودند؟
– اگر مخالف بودند که بعد از این اتفاق پرسپولیس را همراهی نمی کردند. این حرف و حدیث ها را از کجا آورده اند که برای من و تیم محبوبم درست کرده اند! کم کم داره اعصابم خرد می شه ها… گفتم سوال حاشیه ای نپرس آن وقت…

داستان زمین شاهرخ بیانی و حضور در پرسپولیس چه بود؟
– زمانی که شاهرخ عضویت در پرسپولیس را پذیرفت، از طرف سازمان زمین شهری به بازیکنان تیم یک قطعه زمین دادند و پولش را گرفتند. درست به خاطر ندارم شاهرخ این زمین را گرفت یا نه و اصلا سرنوشت زمین شاهرخ چه شد اما این که می گویند من بیانی را با وعده زمین دادن خام کردم و به پرسپولیس آوردم دروغ است. اصلا مگر شاهرخ بچه بوده که خام وعده و وعیدشود؟!

مرتضی فنونی زاده چندی پیش گفت در جریان دربی اسفند 70 بین دو نیمه شنیده شما به تدارکات پرسپولیس گفته اید برای بیانی و مهدی فنونی زاده پیغام ببرد هوای شما را داشته باشند.

– من نمی دانم فنونی از کجا چنین اظهارنظری کرده و چگونه حرف نگفته در زبان من را شنیده است اما از زمانی که یادم می آید برای پیروزی از هیچ کس التماس دعا نداشتم و نخواستم از این راه های غیرمتفاوت به موفقیت برسم. هر چه در بازی های پرسپولیس و در کل هر تیمی که سرمربی بوده ام رقم خورده درون زمین بوده و هیچ وقت نخواسته ام از این راه ها برتری ام را به حریف دیکته کنم.

در رختکن پرسپولیس چه می گذشت؟ بعد از شکست ها چه عکس العملی نشان می دادید؟ در این مورد حرف و حدیث های زیادی شنیده ایم.
– توقع ندارید تیم شکست خورده را ناز کنم که! قبول دارم گاهی اوقات به خاطر نتیجه تیم بد و بیراه گفته ام اما فحاشی نه. این هم از اون حرف هاست. من از شکست متنفرم. این اخلاق از بچگی با من است. خوب به خاطر دارم حتی وقتی در دوران کودکی و در بازی های توی کوچه شکست می خوردم، در تنهایی بغض می کردم و نمی توانستم این شکست را هضم کنم. اگر هم می بینید پروین شده ام، اول لطف خدا و ائمه بود، سپس این اخلاق که از شکست متنفر بودم.این تنفر باعث می شد هر روز سعی کنم بهتر از دیروز باشم تا در هر بازی موفق تر از دیدار قبلی عمل کنم.
488615_707
چطور شد برای یک مقطع زمانی چند ساله خانه نشین شدید؟
– آهان… الان به همان کودتایی رسیدیم که از آن یاد کردم. بعضی افراد به دلایلی که هیچ گاه برای من روشن نشد، از حضورم در فوتبال استقبال نمی کردند و منتظر فرصت بودند که به نام و وجهه من ضربه بزنند. این فرصت هم به خاطر یک اتفاق نابجا که هیچ دخالتی در آن نداشتم رقم خورد و بعضی ها شروع به توطئه چینی علیه من کردند؛ توطئه ای که خیلی زود نتیجه داد و خیلی ها متاسفانه تحت تاثیرش قرار گرفتند. در این مورد بیشتر سوال نکن. من هیچ جوابی درباره آن روزها ندارم. خوشبختانه در عمل ثابت شد خیلی در مورد من اشتباه فکر می کردند.

برای چند تن از بازیکنان پرسپولیس سند گذاشتید و با ضمانت شما از مشکلات انتظامی و قضایی رهایی پیدا کردند. در این مورد حرف و حدیث های زیادی به گوش می رسد.

یادآوری اتفاقات آن سال ها چه فایده ای دارد! بالاخره اگر خدا به من آبرویی داده و در میان خلق خدا ارج و قربی دارم از کنار همین فوتبال و پرسپولیس است. اگر هم برای بازیکنان پرسپولیس فعالیتی کرده و به قول شما ضمانت کرده ام، به حرفی که می زدم از ته قلب اعتماد داشتم؛ چون اگر کسی مشکل داشت اصلا اجازه نمی دادم بازیکن پرسپولیس شود. من همیشه به شاگردانم اعتماد دارم و هر کجا که برایشان مشکل پیش بیاید و اطمینان داشته باشم که موضوع با یک گفتگوی دوستانه حل و فصل می شود، هیچ گاه از این کار مضایقه نمی کنم ولی هرگز پای آدم مشکل دار را به پرسپولیس باز نمی کردم چون می دانستم این تیم محبوب دل میلیون ها هوادار است و امکان دارد از این موقعیت سوءاستفاده شود. در این مورد هم خوشبختانه سربلند هستم و کسی نمی تواند پیرامون این موضوعات به من ایراد بگیرد.

خیلی ها هنوز از بازی های 92 هیروشیما یاد می کنند و تیمی که شما به ترکیبش دست نزدیدتا حذف شد.
– اتفاقا یکی از تلخ ترین خاطرات دوران زندگی ام مربوط به همین بازی هاست. درست به خاطر دارم بعد از حذف از این رقابت ها با یک پرواز به شیراز آمدیم و از شیراز راهی تهران شدیم. هنگامی که در فرودگاه مهرآباد بر زمین نشستیم باخبر شدم وقتی در پرواز شیراز به تهران بوده ام، من را از سرمربیگری تیم ملی برکنار کرده اند. از این بابت دادکان هم شبیه من بود، چون وقتی در پرواز بازگشت از آلمان به ایران نشسته بود، او را از ریاست فدراسیون فوتبال برکنار کردند.

یک بار این اتفاق در دنیای سیاست هم رخ داد.
– چطور؟
برکناری متکی، وزیر امور خارجه سابق را به یاد دارید؟
– آره، اتفاقا در جریان برکناری متکی هم به یاد خودم افتادم و اتفاقی که در آن سال برایم رخ داد.
488614_209
نگفتید چرا تعویض نکردید؟
– من در مربیگری به یک اصل اعتقاد دارم؛ آنچه موفقیت یک تیم را در پی دارد، ثبات تیمی و شناخت دقیق مهره ها از یکدیگر است. اگر می دیدید پرسپولیس در اکثر اوقاتی که من مسئولیت فنی آن را عهده دار بودم موفق عمل می کرد، به دلیل همین ثبات تیمی و عدم تعویض پی در پی مهره ها بود. وقتی تیمی اینگونه ثبات داشته باشد که بازیکنانش چشم بسته یکدیگر را پیدا کنند، آن وقت حرکات تیمی خود به خود جا می افتد و بازیکنان یاد می گیرند چشم بسته در زمین همدیگ ررا پیدا کنند.

اما معمولا می گویند پروین به ترکیب تیم برنده دست نمی زند.
– به ترکیب تیم برنده که اصلا دست نمی زنم اما در کل چندان موافق تغییر و تحول در ترکیب یک تیم نیستم، چون تغییرات همیشه مثبت نیست و همیشه منجر به یک اتفاق خوشایند نمی شود. در بازی های هیروشیما هم اگر به این باور می رسیدم که تعویض می تواند گره گشای تیم باشد این تغییر و تحول را اعمال می کردم. پس اگر تعویض نکردم اولا به این باور نرسیدم که گره تیم با یکی دو تعویض حل می شود و ثانیا مهره هایی بهتر از بازیکنانی که در زمین به میدان فرستاده بودم در اختیار نداشتم یا اگر بازیکنی بوده با ترکیب تیم همخوانی نداشته است.

علی آقا، یک سوال داریم که دوست داریم پاسخ آن را بی رودربایستی بشنویم.
– بفرمایید.

مبتکر سیستم علی اصغری شما بودید؟
– سیستم علی اصغری را من کشف نکردم و به قول شما مبتکر آن نبودم اما این سیستم نه نماد فوتبال کهن و سنتی است و نه تیمی که این سیستم را بازی می کند از فوتبال کهن و دیمی بهره می برد و این ورزش را بدون علم و مبانی فوتبال علمی در زمین اجرا می کند.

پس لازم شد یک تعریف درست از سیستم علی اصغری در فوتبال ارائه کنید.
– فوتبال علی اصغری یعنی فوتبالی که بر اساس توانایی های بازیکنان درون زمین تشکیل شده و بازیکنان بر اساس آنچه که در چنته و ذات فوتبالشان است کار را پیش می برند، بر همین اساس هم می خواهند به موفقیت برسند.

اما معمولا این سیستم به تیمی اطلاق می شود که سانتر از جناحین را در دستور کار دارد.
– با این تعریف که فوتبال انگلیسی علی اصغری خالص است. نه، اینطور نیست؟ اگر دیدید در پرسپولیس سال ها سانتر از جناحین اولویت برنامه های تهاجمی تیم بود دو دلیل واضح داشت. اول اینکه ابزارهای استفاده از این سیستم را به طور کامل در اختیار داشتیم و از بهترین مهاجمان سرزن سود می بردیم، ضمن اینکه هافبک های کناری داشتیم که این وظیفه را به بهترین نحو در زمین اجرا می کردند. پس این دلیل اول توجه ما به سانتر از جناحین بود و دلیل دوم و مهمتر این قضیه مربوط به اتفاقاتی است که بعد از یک سانتر خوب درون محوطه هجده قدم حریف رخ می داد. در واقع شما با این سیستم اجازه داشتین فرصت کافی برای پوشش دادن نقاط ضعف را از خط دفاع حریف بگیرید و می توانید حتی به اتفاقات احتمالی درون محوطه جریمه و اشتباهات فردی بازیکنان حریف هم خوشبین باشید، ضمن اینکه می توانید در کمتری زمان از فاز دفاعی به آرایش حمله و تهاجمی تغییر موضع دهید.

نمونه دیگری برای سیستم علی اصغری سراغ دارید؟
– کی روش هم معمولا با همین روش مربیگری می کند. یعنی بیش از آنکه به سیستم های متفاوت چیدمان نفرات توجه کند، نگاه می کند ببیند بازیکنانش در چه متر و معیاری قرار دارند، درهمان منطقه از آنها استفاده می کند و بر اساس توانایی های آنها سیستم تیمش را پایه ریزی می کند. ضمن اینکه سانتر از جناحین یکی از برنامه هایی است که تیم کی روش در زمان گره خوردن بازی در دستور کار قرار می دهد و از این حربه برای رسیدن به گل و پیروز شدن در بازی استفاده می کند.

اصلا کلمه علی اصغری از کجا آمد؟
– در آن زمان که ما جوان بودیم این لغت در میان بازیکنانی که در فوتبال محلات بازی می کردند و بازیکن زمین خاکی بودند خیلی باب بود. معمولا همه می گفتند بریم علی اصغری ببریم.

بالاخره شما حامی کی روش هستید یا مخالف کی روش؟
– راستش نه حامی کی روش هستیم نه مخالف کی روش. تا زمانی که حس کنم وجود کی روش برای فوتبال ما و تیم ملی مثبت است و می تواند به این فوتبال چیزی اضافه کند، طبیعی است که از او حمایت می کنم اما وقتی حس کنم روشی که کی روش برای هدایت تیم ملی در پیش گرفته مثبت نیست و در نهایت به نفع تیم ملی نخواهد بود از او انتقاد می کنم. من طرفدار منافع ملی و تیم ملی کشورم هستم و اگر حرکت کی روش دراین راستا باشدهمیشه تایید من را به همراه دارد، اگر هم نباشه که هیچی، تکلیف معلوم است.

خب تا به حال حضور کی روش در فوتبال ایران مثبت بوده یا منفی؟
– نه مثبت به معنای مطلق و نه منفی به معنای مطلق کلمه. کی روش هم خوبی داشته هم بدی که مجموع این دو شخصیت سرمربیگری او در تیم ملی کشورمان را ساخته است.
488613_619
پرسپولیس این روزها حال و روز خوشی ندارد؛ به خصوص در رقابت های لیگ برتر.
– پرسپولیس در جام باشگاه های آسیا دو پیروزی پیاپی به دست آورده که از این بابت خیلی خوشحالم. شکست دادن لخویای قطر با نتیجه 3- یک و به خصوص شکست یک – صفر بنیادکار، آن هم در ازبکستان کار بزرگی بود که بچه ها موفق به انجام آن شدند. آنها کاری کردندن که به آینده پرسپولیس امیدوارتر شوم. البته قطعا در رقابت های لیگ، این تیم موفق نبوده و کارنامه اش طوری بوده که هر هواداری آن را به یاد می آورد به شدت ناراحت می شود ولی با این دوتا پیروزی می توان امیدوار بود که در لیگ هم نتایج دیگری رقم بخورد و پرسپولیس این بار یقه مدعیان لیگ ایران را بگیرد.

اما پرسپولیس در میانه جدول است!
– بله، درست است که پرسپولیس در میانه جدول است اما تجربه بازی های اخیر ثابت کرده این تیم نه آنقدر بی مهره است، نه آنقدر بی انگیزه که جایگاهش اینجای جدول باشد. کافی است مشکلات مالی تیم برطرف شود و تیم از لحاظ مدیریتی به یک ثبات منطقی برسد که با یک جهش قابل توجه همه را متحیر کند. این پرسپولیس وقتی به برد احتیاج دارد می داند چطور باید به گل برسد و چطور نتیجه به دست آمده را حفظ کند. این یک حسن بزرگ برای هر تیم فوتبالی و از جمله پرسپولیس است.

تا همین یکی دو هفته پیش زمزمه حضور قطبی و برانکو در رأس کادر فنی پرسپولیس بود. این اتفاق را چطور ارزیابی می کنید؟
– راستش معتقدم یکی از بزرگترین موانعی که بر سر راه مربی وجود دارد، استرس کاری و تعیین کردن ضرب الاجل برای تغییر در نتایج تیم است. معمولا این استرس نتیجه معکوس دارد. در چنین شرایطی معمولا کار به جایی می رسد که یک مربی حتی نمی تواند در یک سطح معمولی و عادی هم از توانایی هایش استفاده کند و همه چیز تحت تاثیر حرف و حدیث های ناشی از یک مهلت برای احیای تیم قرار می گیرد. اگر مدیری می خواهد در تیمش تحول ایجاد کند و به مربی اش اولتیماتوم دهد، جای این اولتیماتوم اتاق های دربسته است نه صفحات روزنامه ها. صحبت کردن از جانشینانی که معمولا فقط ذهن یک مربی را به هم می ریزد و هیچ کمکی به حل مشکل نمی کند.

اما ظاهرا این مورد درخصوص درخشان و پرسپولیس جواب داد.
– نه، آنچه در مورد پرسپولیس جواب داد و از آن می توان به عنوان شروع تحول در این تیم یاد کرد اولتیماتوم نبود، بلکه راه رفتن در مسیر درست بود. در واقع بازیکنان و اعضای کادر فنی در یک مسیر با یکدیگر همگام و هم قسم شدند تا این اتفاق مثبت رقم بخورد. اگر کسی فکر کند اولتیماتوم باعث شد درخشان و پرسپولیس متحول شوند، نه درک درستی از فوتبال دارد و نه از علم مربیگری چیزی می داند.

چطور؟
– برای این ادعا دو دلیل دارم. کدام مربی است که وقتی روی نیمکت تیمش می نشیند و هدایت بازیکنانش را در دست می گیرد برای موفقیت تیمش کم فروشی کند و از حداکثر توانایی هایش بهره نبرد که دادن اولتیماتوم به وی باعث شود در تفکراتش تجدید نظر کند و از همه توانایی هایش برای هدایت تیم تحت امر خود سود ببرد؟ در ضمن چه کسی می تواند ادعا کند مجموعه یک تیم در شرایطی که با بیشترین استرس مواجه هستند و بیشترین فشار روانی را تحمل می کنند بهترین بازدهی را دارند؟ به دربی های چند سال اخیر دقت کرده اید، هرگاه دو تیم در اوج بوده اند ورقابت تنگاتنگی با یکدیگر داشته اند صحبت شش امتیازی شدن نتیجه این دیدار بر سر زبان ها افتاده و همین موضوع فشار روحی – روانی زیادی را بر دوش مربیان و بازیکنان دو تیم قرار داده است. فشاری که باعث شده این بازی که باید گل بازی های لیگ برتری باشد از سکه بیفتد و همه از کسل کننده بودن آن حرف بزنند. دربی اخیر را به یاد بیاورید، هیچ کس از درخشان و تیمش توقع برد نداشت و رقابت تنگاتنگی هم بین دو تیم نبود که بر فشار بازی بیفزاید. پرسپولیس هم از این شرایط بهترین استفاده را برد و توانست یکی از بهترین دیدارهای این فصل خود را به نمایش بگذارد و موفق به شکست استقلال شود.

صحبت از دربی شد. شائبه تمایل مسئولان و حتی مدیران دو تیم برای تساوی در این بازی همیشه بر سر زبان ها بوده. در این مورد رکورددار دربی، بهتر از هر فرد دیگری می تواند اظهارنظر کند.
– یک بار برای همیشه بنویس. هیچ وقت به یاد نمی آورم که مقام مسئول یا حتی مدیری در داخل باشگاه از ما بخواهد که بازی با تساوی تمام شود یا حتی به گونه ای اظهار نظر کند که این موضوع در ذهن من شکل بگیرد که مدیر تیم ترجیح می دهد این دیدار با تساوی به اتمام برسد اما می دانم با این اظهارنظر من هم این حرف و حدیث ها خاتمه پیدا نمی کند و باز هم یا در آستانه دربی این حرف ها نقل محافل خبری می شود یا بعد از هر تساوی، دوستان مطبوعاتی شما و در کل رسانه ها در این مورد نیش و کنایه می زنند و اصل موضوع را فراموش می کنند. امثال من هم ظاهرا چاره ای نداریم و می گوییم که بنشینیم و این حرف و حدیث ها را بشنویم و دم برنیاوریم تا متهم جانبداری از فرد خاصی نشویم و فردا نگویند پروین برای حمایت از فردی چنین اظهارنظری کرده است.

یک اتفاق تلخ در سال 93 را بیان کنید.
– دعوای مایلی کهن و دایی اتفاق تلخ فوتبالی من در سالی که در روزهای پایانی آن هستیم به شمار می رود. من از اینکه کار به رو در رویی جدی این دو نفر کشید و حتی پای مایلی کهن به زندان باز شد واقعا دلخور شدم. البته در هر حال سعی کردم نه از دایی طرفداری کنم و نه از مایلی کهن چون معتقد بودم حمایت از هر کدام به معنی تخریب طرف مقابل و سرمایه سوزی در فوتبال است. حالا هم دوست دارم این نکته را یادآوری کنم که امیدوارم این اتفاق دیگر در فوتبال کشور رخ ندهد. در ضمن این نکته را هم باید یادآور شوم که در هر شرایطی حرمت استاد و شاگردی واجب است و کاش شرایط به گونه ای بود که کار به اینجا نمی کشید تا خیلی ها از این اتفاق متاثر شوند و از آن به خوبی یاد نکنند.

این روزها جادو و جمبل در فوتبال ما باب شده است.
– راستش از اینکه چنین مسائلی را می شنوم واقعا ناراحت می شوم. نمی دانم چه کسی این مسائل را قاطی فوتبال ما کرد و این اتفاق دقیقا چه زمانی رخ داد اما در این باره دو جمله جالب دارم.

بفرمایید.
– بنویس یا باید فاتحه فوتبال جادو و جمبلی را بخوانیم یا باید برای فوتبالی که جادو و جمبلی شده فاتحه بخوانیم. این دوتا با همدیگر همخوانی ندارند. همه می دانید من با فضای معنوی عزاداری ائمه (ع)، روحم تازه می شود. به دعا و کمک ائمه اطهار اعتقاد قلبی دارم و معتقدم هر چه دارم از نوکران این خاندان است و به نوکری امام حسین (ع) هم افتخار می کنم اما وقتی می شنوم چنین مسائلی مثل جادو و جمبل و وردهای خاص در فوتبال باب شده واقعا تاسف می خورم و از این فضا به شدت ناراحت می شوم. آخر مگر می شود یک مربی در خانه فلان دعانویس به دنبال پیروزی تیمش بگردد و سعی کند از این راه در فوتبال نتیجه بگیرد؟! پس اعتقاد به خدا و تلاش در زمین بازی کجای این فوتبال نقش دارد؟

اخیرا بین امیر قلعه نویی و عادل فردوسی پور منازعه کلامی درگرفته. در این باره چه نظری دارید؟
– راستش این هم از موضوعاتی است که جزو اتفاقات ناخوشایند فوتبال ما در سال 93 به حساب می آید. عادل و امیر هر دو جزو خانواده فوتبال هستندکه درگیری و منازعه کلامی بین آنها نباید هیچ کس را خوشحال کند. قبول دارم که عادل گاهی اوقات تند می رود و در انتقاداتش جانب انصاف را رعایت نمی کند که کاش در این رویه تجدید نظر کند تا برنامه اش جذاب تر شود.
488612_718
در مورد امیر قلعه نویی چه نظری دارید؟
– خود قلعه نویی می داند دوستش دارم و هیچ گاه نمی خواهم در شرایط دشواری قرار بگیرد. به هر حال امیدوارم با آمدن بهار و شروع سال جدید کدورت ها هم کنار برود و دو طرف برای سال 94 هم در فضای جدیدی نفس بکشند و هم دلخوری ها را به سال کهنه بسپارند. و در سال 94 با روحیه متفاوت کارشان را آغاز کنند.

امیدوارید در سال جدید پرسپولیس مالک جدیدش را بشناسد؟
– بله، امیدوارم مالک جدیدی که از اهالی نام آشنای فوتبال هم باشد بتواند مالکیت پرسپولیس را در اختیار بگیرد تا قدر سرمایه ای که در اختیار گرفته را به خوبی بداند. در ضمن همین جا مایلم از یک مسئله گلایه کنم.

بفرمایید. تا سال نو آغاز نشده هر گلایه ای هست بیان کنید تا کار به قول شما به سال جدید نکشد و همه گلایه ها را در سال رو به اتمام باقی بگذاریم.

– از این که بعضی از روزنامه ها و رسانه های گروهی به حسین هدایتی لقب عابربانک را می دهند خیلی دلخورم. این بنده خدا ثابت کرده هر کجا که فوتبال در فشار است و مشکل مالی وجود دارد حاضر است آستین همت بالا بزند و گره این ورزش و گره پیش روی پرسپولیس را باز کند، آن وقت در چنین شرایطی به جای اینکه از او به خاطر این حرکتش تکریم کرده و از تلاش و کوشش وی قدردانی کنیم و وی را یار و همراه پرسپولیس و فوتبال ایران بدانیم، به او لقب عابربانک بدهیم و فقط از جنبه مامدی، حرکت او را تجزیه و تحلیل کنیم؟ آیا این درست است. کاش در این خصوص خیلی ها تجدیدنظر کنند و قدردان و سپاسگزار زحمات امثال هدایتی باشند تا نمونه او در فوتبال بیش از اینها ورود کند، نه اینکه با اعمال و رفتار خودمان این افراد را از ورود به فوتبال منصرف کنیم تا همین معدود همراهان فوتبال هم از تصمیم خود منصرف شوند و دیگر برای کمک به فوتبال کشور هیچ رغبتی نداشته باشند.

سال جدید سال بز است. در مورد این سال و نام آن حرف خاصی ندارید؟
– نه. بنویس امیدوارم سال 94 سال پرواری باشد و تمام هموطنانم از هر لحاظ پیشرفت کنند. برای کلیه ایرانی ها آرزوی بهترین ها را دارم و دوست دارم این سال را با موفقیت و پیروزی آغاز کنند و با موفقیت و بهروزی به اتمام برسانند.

راستی به فال و این حرف ها اعتقاد دارید یا نه؟
– نه بابا… و این حرف ها بیشتر سرگرمی است تا واقعیت. یادم می آید وقتی بچه بودم یکی از آشنایان فال من را گرفت و در حضور همه اعضای خانواده به من قول داد دکتر می شوم. حالا اگر من دکتر شده ام فال هم درست می گوید. (خنده)

عید برای پروین چه رنگ و بویی دارد؟
– رنگش که سبز است اما بدون اینکه فکر کنید پولکی هستم باید بدانید عید برای من بوس اسکناس نو می دهد. اولین چیزی که با شنیدن کلمه عید در ذهنم تداعی پیدا می کند عیدی دادن و عیدی گرفتن است.

بیشتر اهل عیدی دادن هستید یا عیدی گرفتن؟
– خب وقتی بچه بودم بیشتر دوست داشتم عیدی بگیرم اما حالا کسی به ما عیدی نمی دهد و فقط عیدی می دهیم.

آخرین باری که عیدی گرفتید را به خاطر دارید؟
– نه. باور کنید یادم نمی آید آخرین مرتبه کی و کجا و چقدر عیدی گرفتم. این موضوع مال سال های گذشته است، دورانی که هنوز پشت لب هایمان سبز نشده بود و اسکناس های نو را با عشق و علاقه خاصی یکی یکی شمارش می کردیم و در جیب خودمان می گذاشتیم.

در مورد مبلغ عیدی که گرفته اید هم با کسی کل کل داشتید؟
– آره. با بچه محل هایمان کل کل داشتیم. یادم می آید تازه یاد گرفته بودم به شیوه ای که کسی متوجه نشود اسکناس های عیدیم را یک بار از اول بشمارم و یک بار از آخر. در واقع با این شیوه همیشه عیدی که می گرفتم دو برابر می شد. من هم با نشان دادن این پول ها و شمارش به این شیوه، حسابی ذوق می کردم. چه دورانی بود… هیچی مثل صفای دوران کودکی نمی شه.
ali-parvin2_7
اگر حرف خاصی مانده بفرمایید؟
– نه، فقط امیدوارم با نو شدن سال و شروع سال جدید فوتبال ما هم یک حتکان اساسی بخورد و اگر کم و کاستی در جای جای مسائل فنی و مدیریتی ورزش هست برطرف شود تا در پایان سال 94 بتوانیم از پربار بودن این سال برای فوتبال کشور دم بزنیم و به این مسئله افتخار کنیم. از شما هم ممنونم که پای حرف های من نشستید. امیدوارم کسی به خاطر اظهارات من ناراحت نشده باشد چون دوست ندارم خاطر کسی ناخواسته از من رنجیرده شود و با حرف هایم کسی را برنجام. در ضمن دلم برای تیمی که نام پرسپولیس داشت و لقبش هم زلزله بود حسابی تنگ شده است.

آن زمانی که لقب پرسپولیس زلزله را به این تیم دادند ما در هر بازی به کمتر از سه تا رضایت نمی دادیم. امیدواریم اتفاقات در سال 94 به گونه ای رقم بخورد که بار دیگر شاهد یک پرسپولیس سرحال و آماده باشیم که لقب زلزله واقعا برازنده اش باشد. حیف نیست تیمی مثل پرسپولیس با این همه سرمایه و هوادار میلیونی حتی یکی از سهمیه های ما در جام باشگاه های آسیا را از آن خود نکند و خیلی ها بگویند که پرسپولیس که هیچی، باید مواظب بقیه تیم ها باشیم؟ راستش نمی دانم از کی و کجا این اتفاق شکل گرفت اما هر چه هست یک اتفاق ناخوشایند به حساب می آید که اصلا به نفع فوتبال ایران نیست و در واقع باید تحت هر شرایطی جلوی این را گرفت. امیدوارم این اتفاق در آینده نزدیک رخ دهد. باز هم ممنون.

منبع:تماشاگر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا