بارها پشت میلههای زندان افتاده و میگوید در زندگی همه چیز را باخته است و حالا ادعا دارد «توبه کرده!» و دیگر سراغ دزدی نمیرود.
به گزارش ایران، «آرش»
صورتسرخی دارد و همین شهرتی عجیب را به وی داده است و یکی از تبهکاران
قدیمی است که بارها و بارها بهخاطر گردنبندقاپی از سوی پلیس پایتخت دستگیر
شده و بهاندازهای در کارش حرفهای است که در یک چشم برهم زدن گردنبند
را میقاپد.
این دزد حرفهای سه ماه پیش از زندان آزاد شد و دوباره
فعالیتهای تبهکارانهاش را آغاز کرد. آرش ادعا میکند پس از دستگیری توبه
کرده و میخواهد از این به بعد همانند مردم عادی کار کند و به زندگیاش
ادامه بدهد.
وی میگوید بیش از دو سال میشود که بچههایش را ندیده و میترسد آنان فهمیده باشند پدرشان دزد است!
الان چند ساله ای؟
40 ساله شدهام.
برای چندمین بار است که دستگیر شده ای؟
فکر کنم پنجمین بار.
فقط گردنبندقاپی میکنی؟
بله.
چرا؟
متأسفانه در این نوع سرقت حرفهای هستم.
چند بار زندان رفتی؟
بهتر است بپرسید چند سال زندان بودی، در مجموع 12 سال از عمرم را در زندان بودهام.
به چه اتهامهایی؟
پنج سال آن را به خاطر درگیری خانوادگی و هفت سال نیز بهخاطر دزدی.
پیش از دزدی چه شغلی داشتی؟
موتورسازی داشتم، گاهی موتور هم خرید و فروش میکردم.
پس چطور دست به دزدی زدی؟
به
خاطر درگیری خانوادگی به زندان افتادم، پس از پنج سال زندان مجبور شدم
برای پرداخت دیه، مغازهام را بفروشم و رضایت شاکی را بگیرم. وقتی بیرون
آمدم کاری نداشتم و پولی هم در دست و بالم نبود و با وسوسه یکی از بچه
محلهایم دست به کیفقاپی و گردنبندقاپی زدیم.
به همین راحتی؟
نه،
وقتی دوستم آمد و پیشنهاد داد قبول نکردم، خیلی اصرار کرد ولی اهمیتی
ندادم ولی وقتی آنها را میدیدم که با موتور یا خودروی صفرکیلومتر جلوی
پایم ترمز میکردند و خودشان را به رخ من میکشیدند کمکم وسوسه شدم. من
پول ساندویچ نداشتم، آن وقت دوستانم پولهایی خرج میکردند که برق از سرم
میپرید. بنابراین تصمیم گرفتم و با توجه به دست فرمان خوبی که در
موتورسواری داشتم برای دزدی رفتیم.
نمیترسیدی دستگیر شوی؟
برای بار نخست چرا، خیلی میترسیدم ولی پس از چند سرقت ترسم ریخت.
چه زمانی ازدواج کردی؟
یک سال پس از آزادی از زندان.
همسرت میدانست دزدی میکنی؟
نه، آن زمان نمیدانست.
چند تا بچه داری؟
دو پسر چهار و هشت ساله دارم که دو سال است آنها را ندیدهام.
همسرت از تو جدا شده است؟
بله، سه سال پیش که بازداشت شده و به زندان رفتم وی دادخواست داد و از من جدا شد.
دوسال پیش که در همین پایگاه سوم پلیس آگاهی بازداشت بودی قول دادی که سرقت نکنی، پس چرا دوباره دست به دزدی زدی؟
بله، حرف شما درست است، آن زمان بهخاطر 100 بار گردنبندقاپی به زندان رفتم و با رد مال و
گرفتن
رضایت از طعمههایم آزاد شدم ولی خیلی بدهکار بودم و برای اینکه بتوانم
بدهیهایم را جبران کنم مجبور شدم دزدی هایم را آغاز کنم.
چند سرقت انجام دادهای؟
17 سرقت.
چقدر پول بهدست آوردهای؟
17 میلیون تومان.
با پولها چه کار کردی؟
با 9 میلیون آن موتور خریدم، چهار میلیون آن در خانهام است و چهار میلیون نیز نزد مالخر باقی
مانده است.
فکر میکردی این بار هم دستگیر شوی؟
بله، ولی نه به این زودی.
از زنان هم دزدی میکنی؟
در مرام من نیست که از زنان دزدی کنم.
بهنظرت مقصر اصلی در زندگیات چه کسی بوده است؟
ابتدا
خودم و بعد دوستانم. آنها با دزدی و خلاف، وضعیت مالی خوبی داشتند و
بهطور غیر مستقیم مرا تحریک میکردند که من نیز به سوی خلاف بروم که
اینطور هم شد.
اگر به 15 سال پیش برگردی دوباره دزدی را شروع میکنی!
نه،
اگر میشد زمان را به عقب برگرداند بهخاطر عشق موتورسازی که دارم،
دوباره موتورسازی میزدم و مانند بقیه مردم آبرومندانه کار و برای خود و
خانوادهام زندگی خوبی دست و پا میکردم ولی حیف…!
خانوادهات را میبینی؟
دو
سال است که پدر، مادر و بچههایم را ندیدهام. خانوادهام دوست ندارند مرا
ببینند و فکر کنم از من متنفرند، دلم برایشان آنقدر تنگ شده که گاهی در
خلوت خودم برایشان گریه میکنم.
بهنظرت این بار چه حکمی در انتظارت خواهد بود؟
نمیدانم، دیگر پیر و خسته شدهام و از زندگی در زندان نیز بیزار هستم.
حرف آخر؟
من
توبه کردهام، اگر میشود تیتر بزنید «آرش توبه کرد» اگر این بار از زندان
آزاد شوم قول میدهم از این کار لعنتی دست بردارم و مانند آدم زندگی کنم و
هر طور شده زن و بچههایم را برگردانم و نان حلال به آنان بدهم و اگر بار
دیگر دستگیر شدم حاضرم هر حکم سنگین حتی اعدام را نیز بپذیرم.
دکتر حسین ابراهیمی مقدم- روانشناس
در مورد فردی که به کرات دستگیر شده و 12 سال از عمر خود را در زندان گذرانده داشتن اختلال شخصیت ضد اجتماعی یک احتمال نزدیک به یقین است.
در صورت وجود این اختلال شخصیتی در مجرمانی از این دست اگر آنها تحت روان درمانی قرار نگیرند باز هم شاهد تکرار همان رفتار مجرمانه خواهیم بود.
اما بحث توبه که متهم به آن اشاره کرده یک احساس، یک عملکرد و یک رابطه کاملاً درونی است که فرد با خدای خودش عهد میبندند و به همین خاطر به صراحت نمیتوان گفت آیا توبهاش را ادامه میدهد یا آن را میشکند. مگر این که فرد تحت مصاحبه روانشناختی قرار گیرد.
در مورد بازگشت فرد به زندگی عادی موضوعی که حائز اهمیت است، این است که در بسیاری از مواقع جامعه شرایط بازگشت به زندگی عادی را برای فرد سابقهدار فراهم نمیکند.
برای مثال، سوءپیشینه امکان فعالیت اجتماعی و اقتصادی را از وی میگیرد و این در حالی استکه او بهخاطر دورههایی که در زندان بوده احتمالاً از منابع حمایت اقتصادی هم برخوردار نبوده که خودش کسب و کاری راه بیندازد. از طرفی ارتباطات اجتماعی وی با دوستان و در اکثر مواقع حتی با خانوادهاش هم دچار مخاطره شده و آنها از یک مجرم سابقهدار قطع امید کردهاند.
در چنین شرایطی یک انسان تنها برای امرار معاش روزانه خود هم با مشکل روبهرو خواهد شد.
در این میان افرادی که از توانمندی معنوی برخوردار نیستند به این ذهنیت میرسند که تنها راه ادامه حیات همان تکرار اعمال گذشته بوده و این نقطه مرگ توبه اوست. به همین دلیل است که توصیه میشود حمایتهای اجتماعی، بستههای تشویقی و در نظر گرفتن مسائل اقتصادی برای این افراد، مانند راهاندازی کارگاههای تحت نظارت دولت برای اشتغال به کار و تهیه امکانات اولیه زندگی، بیشتر مورد توجه مسئولان قرار گیرد.
توبه و توبه شکنی بزهکاران
دکتر غلامرضا محمدنسل-جرم شناس و استاد دانشگاه
بسیاری از ما با بزهکارانی سر وکار داشتهایم که در برهههایی از عمر خود دچار پشیمانی و ندامت قلبی شده و تصمیم به ترک بزهکاری و به اصطلاح توبه کرده و اعلام کردهاند از این به بعد انسانهایی قانونمند و درستکار خواهند بود.
به خاطر داریم برخی از آنها بر سر پیمان خود ایستاده و سراغ بزهکاری نرفتهاند اما برخی دیگر چند صباحی در برابر وسوسه ارتکاب جرم تسلیم شده و به بهانههای مختلف مجدداً به جمع بزهکاران پیوستهاند.
بهراستی چرا چنین میشود؟ چرا برخی موفق به ترک دنیای بزهکاری میشوند و برخی دیگر دیر یا زود مجدداً به ارتکاب جرم روی میآورند؟ از نگاه جرم شناختی در پاسخ به سؤالات فوق چند مسأله قابل توجه وجود دارد.
عمق و استحکام توبه بستگی به شرایط شخص توبهکننده دارد؛ بسیاری از کسانی که ادعا یا اظهار توبه میکنند از عمق درون پشیمان نیستند و در حال حاضر تحت شرایطی ناچار به اعلام ندامت میشوند اما از عمق درونشان هنوز اعمال گذشته خود را توجیه کرده یا دلایلی را برای توبه خود ذکر میکنند که حاکی از سرسری بودن و قطعیت نداشتن تصمیم آنان به توبه است.
توبه واقعی آن است که نگاه شخص کجرو به زندگی و اعمال گذشته خود عوض شده و با نهایت وجود عزم به ترک بزهکاری گرفته باشد و گرنه ذکر دلایل مانند خطر دستگیری و بدنام شدن و یا هزینه بر بودن بزهکاری و امثال آن که بیانگر گزینش عقلانی- و نه قلبی- ترک بزهکاری از سوی آنان است، در شرایط مساعدتر و کم خطرتر برای مجرم موجب اعاده مجدد به کجروی توسط او خواهد شد. باید به خاطر داشت عزم فرد تنها یکی از علل مؤثر برای موفقیت در توبه است و موفقیت کامل بستگی به فراهم بودن سایر شرایط دارد.
بهعنوان مثال نیاز مالی و تأمین هزینه گذران زندگی یکی از عوامل تکرار سرقت توسط سارقان حرفهای است. حال اگر سارقی توبه کند به آن معنی نیست که دیگر نیاز به شغل و امرار معاش ندارد بلکه بدان معنی است که از این به بعد از طریق مشروع نسبت به تأمین مخارج خود اقدام خواهد کرد. موفقیت چنین فردی در گرو آن است که در عمل نیز امکان اشتغال و کسب درآمد مشروع برای وی فراهم باشد وگرنه شرایط نامطلوب اجتماعی و محیطی و اقتصادی مجدداً وی را ناچار به عهدشکنی و ارتکاب جرم خواهد کرد. در واقع برای برخی مجرمان به دلایل مختلف، ارتکاب جرم تنها انتخاب است و انتخاب دیگر وجود ندارد یا لااقل در عمل چنین است.
یا بهطور مثال معتادی که تصمیم به ترک اعتیاد گرفته برای فائق آمدن بر وسوسه و نیاز جسمی و روانی و قطع وابستگی به مواد مخدر و به سرانجام رساندن تصمیم خود نیاز به همکاری دوستان و آشنایان دارد. این قبیل افراد، نیازمند اعتماد و کمک سایرین هستند. برخی تصور میکنند کمک فکری و نصیحت به چنین کسانی برای اصلاح آنان کفایت میکند اما واقعیت امر این است که کمک مادی و همراهی و مراقبت برای پر کردن اوقات فراغت و برحذر داشتن این فرد از دوستان ناباب و کمک اقتصادی برای کاهش بزهکاری ثانویه ناشی از مصرف مواد مخدر و همچنین آماده کردن شرایط برای سازگاری فرد معتاد با جامعه از شروط اصلی موفقیت در ترک موفقیتآمیز اعتیاد است.
بر اساس تعالیم دینی موجود، توبه واقعی علاوه بر ندامت و پشیمانی نسبت به اعمال گذشته، مستلزم اقدام عملی در راستای اعاده وضعیت به حالت سابق و استرداد اموال دیگران و جبران خسارات وارده به سایرین است. نمیتوان ضمن انتفاع از منافع بزهکاری سابق، امید به اصلاح فرد در آینده داشت زیرا اصرار بر حفظ منافع جرم حاکی از تأیید مجرمیت گذشته است و این امر به هیچ وجه با توبه و پشیمانی از گذشته سازگاری ندارد.
و کلام آخر آنکه موفقیت بزهکاران در ترک عرصه بزهکاری مستلزم همکاری و هماهنگی شخص بزهکار و جامعه است. نباید فراموش کنیم در هر مورد از بزهکاری علاوه بر مسئولیت مستقیم شخص بزهکار، مسئولیت غیر مستقیم برای خانواده و جامعه نیز وجود دارد. این افراد بدون آنکه به سبب قصور یا تقصیر خود محاکمه شوند به دست طبیعت مورد سزادهی قرار میگیرند پس بهنفع همه ما است که به بزهکاران کمک کنیم در توبه خود موفق شوند!