تا به حال فرضیه های مختلفی ارائه شده است که زمان ساخته ذهن ما انسان ها است و واقعا این مقوله وجود ندارد . در این میان گروهی از فیزیکدانان معتقدند که زمان واقعی نیست و همه چیز در یک آن رخ میدهد. آنها میگویند برداشت کنونی ما از زمان ، ساخته ذهن خودمان است تا بتوانیم بین حال حاضر و دریافتمان از گذشته تفاوت قائل شویم. در ادامه با میهن پست همراه شوید.
زمان و مفهوم آن در واقع توهمی ساخته ی خاطرات انسانی است. تمام آنچه از گذشته تاکنون رخ داده و یا در آینده رخ خواهد داد – همین حالا -در حال رخ دادن است.
زمان اگر چه موضوع مطالعه تعداد زیادی از دانشمندان مطرح دنیا بوده است اما حالا این تئوری که زمان ساخته ذهن ما انسان ها است ، توسط گروهی از فیزیکدانان مورد مطالعه قرار گرفته تا در جهت حل یکی از بزرگترین معماهای کیهان تلاشکنند. تقریبا اکثر مردم به مفهوم زمان توجهی نمیکنند، اما حقیقت این است که هیچ چیزی در قوانین فیزیک وجود ندارد که نشان دهد «زمان باید به سمت جلو در حرکت باشد.»
با این حال و در مطالعه اثبات زمان باید توجه داشت که قوانین فیزیک متقارن هستند ، بدان معنا که زمان همان طور که میتواند جلو برود، عقب نیز میتواند برود.
یکی از تئوریهای مطرح شده در مورد نحوه پایان جهان، تئوری مِهرُمب (Big Crunch) است. در کیهانشناسی، مِهرُمب (Big Crunch) یک سناریوی ممکن برای سرنوشت فرجام جهان است که در آن گسترش فضا در نهایت معکوس شده و جهان بازمیرمبد (recollapse) و به یک تکینگی سیاهچاله میانجامد. واژهٔ رُمب بن مضارع فعل رمبیدن است که به معنی فروریختن و ویرانش است. مه رمب یعنی فروریختن و ویرانش فرجام گیتی.
در حقیقت، برخی از حامیان این تئوری معتقدند که زمانی که انبساط کیهانی متوقف و کیهان به سمت داخل منقبض میشود، زمان به سمت عقب حرکت خواهد کرد. این موضوع که چرا ما حرکت زمان را به سمت جلو میپنداریم، باعث شده تا برخی از دانشمندان آن را مورد پرسش قرار دهند. در پاسخ به این موضوع نیز برخی آن را صرفا یک برداشت انسانی تلقی کردهاند.
آنها بر این باورند که یک “بلوک کیهانی” وجود دارد که در آن فضا و زمان با هم مرتبط بوده و آن را “فضا-زمان” مینامیم و بر اساس این تئوری که از نظریه نسبیت انیشتین نیز حمایت میکند، فضا و زمان جزوی از ساختار چهار بعدی بوده که در آن تمام اتفاقات دارای مختصات خاص خود در فضا-زمان است.
این تئوری میگوید که تمام اتفاقات “واقعی” هستند، بدان معنا که زمان گذشته و حتی آینده در فضا-زمان همچنان زمان حال محسوب میشوند. بدین ترتیب، اهمیت همه چیز به اندازه زمان حال تعریف میشود.
ماکس تگمارک، فیزیکدان دانشگاه MIT در خصوص وجود زمان می گوید:
میتوانیم واقعیت را به دو حالت نشان دهیم: اول به صورت جهانی سه بعدی که اتفاقات به مرور زمان رخ میدهند؛ دوم به صورت جهانی چهار بعدی که در آن هیچ اتفاقی رخ نمیدهد و اگر تصویر دوم واقعیت داشته باشد، بنابراین تغییر یک توهم است زیرا هیچ چیزی برای تغییر وجود ندارد؛ همه چیز آنجاست: گذشته، حال، آینده.
بنابراین ما این توهم را داریم که در هر نقطهای از زمان گذشته قبلا اتفاق افتاده و آینده نیز هنوز رخ نداده است و اوضاع در حال تغییر است. اما تمام آنچه میدانم حالت مغزی من در زمان حاضر است.
جولیان باربور ، فیزیکدان بریتانیایی ، که چندین کتاب را در مورد زمان تالیف کرده تمام اتفاقات را به عنوان زنجیرهای از “اکنونها” توصیف میکند و در کتابش با عنوان «درباره زمان» خطاب ادم فرانک، مولف و فیزیکدان ، آورده است که در همین حال که زندگی میکنیم، به نظر میرسد که از زنجیرهای از اکنونها عبور میکنم؛ اما سوال این است که آنها چه هستند؟
آقای باربور همچنین در ارتباط با تئوری فضا-زمان که بر اساس آن همه چیز مختصات خودش را دارد نیز میگوید: «میتواند به آن به عنوان یک چشمانداز یا یک کشور نگاه کنید. هر نقطه در این کشور در زمان حال قرار دارد و من نامش را پلاتونیا میگذارم، زیرا زمان در آن وجود ندارد و خودش نیز توسط قوانین دقیق ریاضی ساخته شده است.»
وی در نهایت اضافه کرد که آنچه به عنوان گذشته درک میکنیم، صرفا توهمی است که توسط مغزمان ساخته شده است. دکتر باربور میگوید: «تنها مدرکی که از هفته گذشته در اختیار دارید، خاطره درون ذهن شماست. اما همان خاطرات نیز حاصل ساختارهای ثابت نورونهای موجود در مغز شما در زمان “حال” است.»
«تنها مدرکی که از گذشته سیاره زمین در دسترس داریم نیز صخرهها و فسیلها هستند. اما همینها هم ساختارهای ثابتی به شکل آرایش مواد معدنی هستند که در زمان حال آنها را مورد بررسی قرار میدهیم. خلاصه حرفم این است که ما فقط همین سوابق را اختیار داریم، که آن هم در حال “حاضر” موجود است.»
منبع Express