تبلیغات
تلویزیونی در آستانه ماه مبارک رمضان با پدیدههایی همراه شده که
حداقلهای اخلاقی را مورد توجه قرار نداده و در عین حال قرار است
اخلاقیترین حوزههای آموزشی را ترویج دهد؛ امری که یک ضدارزش بزرگ قلمداد
میشود و بدترین نوع تجارت برای دو کردن عموم مردم از آموزشهایس مذهبی
است.
به گزارش «تابناک»، تبلیغات تلویزیونی در مقاطعی چون جام جهانی
فوتبال آنچنان گستره وسیعی مییابند که اصل برنامهها تحتالشعاع تبلیغات
قرار میگیرند؛ رویکردی که شاید تا حدودی اجتناب ناپذیر باشد. با این حال
آنچه از افزایش حجم این تبلیغات، پراهمیتتر است، برخی رفتارهای نهفته در
این تبلیغات است که به خودیِ خود غیرقابل پذیرش و یک ضدتبلیغ بزرگ محسوب
میشود.
این ضدتبلیغ زمانی پررنگ میشود که درباره تبلیغ پیرامون
ساحتی اخلاقی باشد و در واقع عملاً یک امر اخلاقی به شیوهای غیراخلاقی
مورد بهره برداری اقتصادی قرار گیرد. نمود عینی چنین شیوه تبلیغی را درباره
تبلیغات اخیر در تلویزیون درباره آموزش قرآن شاهد هستیم که حاوی یک عمل
غیراخلاقی است؛ عملی که با سکوت درباره هزینه های یک طرح برای هر تماس
گیرنده رخ میدهد.
در این طرح که تبلیغاتش از تلویزیون پخش میشود،
شماره هوشمندی در نظر گرفته شده که کودکان با تماس با این تلفنها، آموزش
های قرآنیشان را میسنجند و شیوهای جذاب نیز در این زمینه در نظر گرفته
شده و در واقع اصل ایده قابل توجه است اما موضوع زمانی قابل تامل میشود که
در تبلیغات هیچ اشارهای نمیشود که این تبلیغ در هر دقیقه چه هزینهای بر
روی قبض تلفن مخاطب میآورد و عدهای تصور میکنند هزینه این طرح، همان
هزینه معمول تلفن است.
پیش از این درباره برنامههای کودک نیز چنین
طرحی به راه افتاده بود و متاسفانه سکوت در قبال بخشی از ماجرا که اتفاقاً
بخش اقتصادی آن است در آنها نیز متبلور بود که نیازمند تذکر ویژه بود اما
واقعیت آن است که این موضوع زمانی که درباره موضوع اخلاقی چون قرآن مطرح
میشود حساس تر است و زمینه بدبینی گروهی را فراهم میسازد و به همین دلیل
تذکری مضائف را میطلبد.
جای هیچ شکی نیست که آموزش قرآن چه در بحث
قرائت و چه در بحث حفظ، یک امر مقدس و ارزشمند است که به هیچ عنوان امکان
قیمت گذاری اش وجود ندارد اما در عین حال نباید به گونهای از این امر مهم و
حساس که باید از تمامی ظرفیت های فرهنگی برای ترویجش بهره برد، استفاده
اقتصادی کرد که ماهیت مقدس این امر دچار ثلمهای کوچک ولو در ذهن یک مسلمان
شود.
از این منظر شاید ضروری باشد نهادی مسئول در این حوزه نظارت جدیتری بر کیفیت و جزئیات آگهیهای بازرگانی و به طور خاص آگهیهایی داشته باشند که یک سوی آنها به اعتقادات مردم بسته است و سوی دیگر به احساسات کودکان و خردسالان گره خورده و به نوعی برای خانوادهها از منظر اخلاقی شبهاتی را میتواند در پی داشته باشد؛ امری که قطعاً مقدم بر میزان درآمدزایی رسانه ملی از محل آگهیهای بازرگانی و دیگر جنبههای اقتصادی است.