گوناگون

سرطان هزينه دارد، متولي كيست؟

سلامت نیوز:بيمه هاي دولتي يا بيمه هاي تكميلي اكثرا كارايي و پويايي لازم را در برابر پوشش هزينه هاي درمان ندارند. بيمه هاي دولتي عمدتا شامل تامين اجتماعي و خدمات درماني مي شوند، مهم ترين وظيفه خود را كنترل هزينه هاي بيمار مي دانند و به بهانه هاي مختلف براي پرداخت هزينه هاي بيماران كه در مراكز مختلف پرداخت كرده اند، شانه خالي مي كنند. عدم پرداخت هزينه هاي دارويي بيماران به صورت كامل، عدم پوشش تعرفه هاي درماني پزشكان، عدم پوشش هزينه هاي جانبي درمان از مشكلات عمده اين بيمه هاست.

حميد رضا دهقان، متخصص كلينيكال انكولوژي دانشگاه علوم پزشكي ايران در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: مادري نگران و وحشت زده از بيماري سرطان فرزندش است در حالي كه عمق مشكلات پيش رو را هنوز نمي دا ند. مردان و زناني نگران و سوگوار كه به تازگي متوجه بيماري سرطان پدر يا مادر سالمند خود شده اند و با ترس و اضطراب به دنبال درمان عزيز خود هستند. اينها نمونه هايي از صحنه هاي هر روزه يي است كه نگارنده و همه پزشكان دست اندر كار درمان سرطان با آن مواجهند. سرطان و مشكلات درماني آن جنبه هاي متعدد دارد و گروه هاي بزرگي از جمعيت و مسوولان درمان را درگير خود مي كند. مشكلات پيش روي بيماري را كه مبتلابه سرطان شده بايد در حداقل چهار دوره دسته بندي كنيم.

1- مرحله پيش از تشخيص: معمولابيماري سرطان در مراحل اوليه درد ندارد و حتي در مراحل بسيار ابتدايي علايم بسيار جزيي دارد، برخلاف باور عموم كه لاغري و كم اشتهايي را از علايم شروع سرطان مي دانند، اين علايم معمولادر مراحل پيشرفته تر خودش را نشان مي دهد مگر در سرطان هاي خون يا در مواردي كه تومور در مسير مستقيم تغذيه قرار گرفته باشد. مشكلات در اين زمينه فراوان است. بيمار با يك سري علايم غير اختصاصي به پزشكي مراجعه مي كند كه معمولاپزشك خانواده است و اغلب در مرحله اول درمان هاي معمولي را دريافت مي كند. با عدم بهبودي علايم بيمار به پزشك ديگري مراجعه مي كند و اين سير و چرخه تا مدتي ادامه مي يابد تا بيمار به مركز علمي و دانشگاهي يا پزشكان داراي تجربه در اين زمينه ارجاع داده شود و بيمار سيكل تشخيص را جهت رسيدن به تشخيص درست طي كند. هزينه، استرس و سردرگمي بيمار و همراهان در اين مرحله گاهي آنان را از ادامه پيگيري منصرف مي كند و متاسفانه بيماردر مراحل پيشرفته تر ودر مدت زماني كه امكان درمان مناسب نيست، به مسير تشخيص و درمان باز مي گردد. كنترل هاي دوره يي براي تشخيص زود رس كانسرهايي همچون سينه، گوارش و پروستات در كشور نهادينه نشده و مسوولان پيشگيري همان متوليان درمان هستند كه به درمان بهاي بيشتري مي دهند. عدم وجود يك شبكه ارجاع مناسب، عدم تسلط پزشكان عمومي و خانواده با بيماري هاي صعب العلاج همچون سرطان از ديگرمشكلات مهم مربوط به اين قسمت است.

2- مرحله تشخيص: زماني كه بيمار از مسيرهاي گوناگون و گاه غير طبيعي و طولاني وارد مسير تشخيصي و تخصصي مي شود. نوبت هاي طولاني در بيمارستان ها و مراكز دولتي و هزينه هاي سنگين در مراكزخصوصي، بيمار و همراهان را بامشكلات بيشتري مواجه مي كند. مشكل مهم دراين مسيراين است كه يك بيمار در مركز درماني خودش به تنهايي نمي تواند مسيرهاي تشخيصي و درماني را طي كند. او بايد هميشه يك همراه از خانواده يا دوستان داشته باشد چرا كه سيستم درمان متصل و يكپارچه يي وجود ندارد كه با پذيرش بيمار كارهاي تشخيصي و درماني او را پيش ببرد. به عنوان مثال بيمار در بيمارستان «الف» توسط متخصص گوارش آندوسكوپي مي شود، همراه بيمار بايد پاتولوژي تشخيصي را به مركز «ب» ببرد و تا حاضر شدن جواب كامل منتظر شود. او بايد براي تشخيص بهتر به مركز راديولوژي و سي تي اسكن «ج» مراجعه كند و آزمايشات تكميلي خود را در مركز درماني يا تشخيصي «د» انجام بدهد، اين يعني يك كفش آهني داشتن و دوندگي كردن بيمار و همراه او. حتي اگر هم در يك مركز تمامي اين امكانات وجود داشته باشد گاهي ارزيابي مجدد و عدم قبول پزشك معالج همراه بيمار را راهي مراكز ديگر مي كند. درصدد ارزيابي طرح تازه شروع شده سلامت خانواده نيستم كه نياز به زمان زيادي براي ارزيابي كاركرد آن دارد ولي آنچه روشن است اين است كه اين طرح باعث افزايش بار كاري مراكز دولتي و دانشگاهي شده كه در حالت عادي هم با مشكلات متعدد شلوغي و تراكم بالاي بيماران مواجه بودند. در اين طرح به صورت دستوري به همه مراكز از بالابه پايين ديكته شده كه بايد تمامي امكانات تشخيصي و درماني در همه مراكز وجود داشته باشد! زماني كه زير ساخت ها فراهم نيست، به زور بخشنامه نمي توان اين اقدامات را انجام داد.

3- مرحله بعد از تشخيص: بيمار سرطاني، خانواده و حاميانش دراين مرحله با مشكلات متعدد مواجه هستند. ارجاع به پزشك جراح و آنكولوژيست كه مورد تاييد خانواده و گروه تشخيصي باشد. سر درگمي بيماران در اين مسير و باز هم موضوع استفاده از مراكز درماني دولتي جهت درمان است كه ممكن است هزينه هاي كمتري داشته باشد ولي با شلوغي و تراكم بالاي بيمار مواجه يا مراجعه به مراكز خصوصي كه بيمار با مشكلات هزينه هاي فراوان در آن روبه رو است. بيمه هاي دولتي يا بيمه هاي تكميلي اكثرا كارايي و پويايي لازم را در برابر پوشش هزينه هاي درمان ندارند. بيمه هاي دولتي عمدتا شامل تامين اجتماعي و خدمات درماني مي شوند، مهم ترين وظيفه خود را كنترل هزينه هاي بيمار مي دانند و به بهانه هاي مختلف براي پرداخت هزينه هاي بيماران كه در مراكز مختلف پرداخت كرده اند، شانه خالي مي كنند. عدم پرداخت هزينه هاي دارويي بيماران به صورت كامل، عدم پوشش تعرفه هاي درماني پزشكان، عدم پوشش هزينه هاي جانبي درمان از مشكلات عمده اين بيمه هاست. بيشتر بيمه هاي تكميلي هم از اين معضل رنج مي برند. آنها عمدتا مرجع پرداخت هزينه خود را بيمه هاي دولتي مي دانند. كارشناسان اين بيمه ها كه عمدتا كارگزاراني از بخش خصوصي دارند، سعي در كاهش هزينه ها و كنترل حاشيه سود دارند كه اين مهم جز با كاستن از سهم بيمار و بيمارستان و پزشك مقدور نيست.

هزينه هاي سرسام آور دارو و درمان در اين مرحله براي بيماران بسيار مشكل آفرين است. خوشبختانه درمان هاي شيمي درماني و پرتو درماني از پروتكل ها و روش هاي مشخص درماني پيروي مي كند و عمده پزشكان متخصص در اين زمينه اطلاعات درماني خوبي داشته و بيماران را به روش هاي مناسب تحت درمان قرار مي دهند. همكاري پزشك مسوول با كليه گروه هاي تخصصي و گرفتن مشاوره هاي لازم طي درمان و برگزاري جلسات تخصصي تصميم گيري جهت ارائه درمان از ديگر مشكلاتي است كه بايد طي روند درمان در نظر گرفته شود كه معمولاكار گروه پزشكان و گروه درمانگر در اين زمينه كمرنگ است و پزشكان متخصص معمولافردي تصميم مي گيرند. اما نقيصه مهم در اين قسمت عدم وجود پروتكل درماني كشوري براي هر نوع تومور خاص است. نگارنده موافق يكسان سازي نسخ درماني پزشكان متخصص براي يك بيماري سرطاني خاص نيست و اين موضوع از نظر علمي كاملاغلط است ولي اگر پروتكل كشوري درمان وجود داشته باشد، براساس مورد بيماري مي توان در چارچوب درماني مناسب حركت كرد و هزينه كمتري را به بيمار و كشور تحميل كرد. به عنوان مثال براي درمان بيماري سرطان ريه مي توان در مرحله اوليه از پروتكل درماني استفاده كرد كه هزينه دارو هاي آن براي يك دوره زماني حد اكثر 100الي 150 هزار تومان است و همزمان مي توان از پروتكل درماني ديگري استفاده كرد كه هزينه آن براي يك دوره زماني حدود چهار الي شش ميليون تومان است.
در كشورهاي پيشرفته از نظر درماني بيمه ها لزوما تمام هزينه هاي درمان بيماران را پوشش نمي دهند ولي در اين كشورها در صورت رعايت و تاييد پروتكل درمان پزشك درمانگر توسط مراجع ذي صلاح علمي و اجرايي هزينه هاي درماني و حتي دارويي با پوشش بيمه براي بيمار رايگان است. اخيرا وزارت بهداشت و درمان در اين خصوص در گروه هاي تخصصي و درماني و بخش هاي علمي جهت كمك به نوشتن اين پروتكل هاي درماني دعوت كرده ولي باز هم ضعف ديگري كه در كشور وجود دارد در اينجا نيزخود نمايي مي كند. در سطح كارشناسي همه چيز به خوبي پيش مي رود و نظرات كارشناسي به دست تصميم گيران مي رسد اما در اين مرحله صد ها عامل تاثيرگذارغيرعلمي در سطوح تصميم گيري باعث تبديل اين روند علمي به يك روند غيرمرتبط غيرعلمي و حتي گاه سياسي مي شود و خروجي اين برنامه ريزي ها و پروتكل نوشتن ها كه به سود كشور، بيمار و بيمه هاست، مشخص نيست.

4- مرحله حين و بعد از درمان: مشكلات بيماران و همراهان در حين درمان فقط منوط ومنحصر به درمان هاي جراحي شيمي درماني و پرتو درماني نيست. بيماران نياز به حمايت عاطفي و رواني دارند. بسياري از بيماران اطلاعات كافي از بيماري خود ندارند و گاه همراهان بيمار به غلط سعي در پنهان كردن بيماري از آنها دارند و عمدتا اطلاعات همراهان بيمار نيز كافي نيست. روانپزشكان و روانشناسان از گروه هاي همكار و همراه، ضرورتي جهت پشتيباني از پزشكان و گروه درماني هستند كه متاسفانه جايگاه آنان در مسير درماني خالي است. به همه مراكز درماني سر بزنيد. آيا رويه هايي براي آشنايي بيماران و همراهان در سير درمان كه گاه طولاني و خسته كننده است وجود، دارد؟ جاي كساني كه مسوول آموزش بيمار جهت برخورد با بيماريشان و كنترل روند درمان و آموزش سازگاري و كاستن عوارضي همچون افسردگي و… در گروه درماني خالي است. به غير ازموارد ذكر شده، بيماران طي درمان نياز به كمك گرفتن از متخصصان تغذيه جهت بهبود مشكلات تغذيه يي و گروه پاراكلينيك جهت به دست آوردن توان روزانه شان براي ادامه درمان يا بازتواني براي بازگشت به جامعه و كار دارند. بيماري كه درمانش به اتمام رسيده، بدون توجه به مشكلات اجتماعي و اقتصادي به وجود آمده برايش و بدون درنظر داشتن مشكلات فردي، جسمي و عاطفي در جامعه رها مي شود. متولي خاصي براي ترميم شرايط فرد و خانواده و آماده سازي آنان براي بازگشت به جامعه وجود ندارد و تنها حاميان آنان همان گروه كوچك همراهان و خانواده هستند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا