گوناگون

“فریدمن” از ناتو چه درخواستی کرد؟

، بنیاد فرهنگ استراتژیك نوشت: اما در مورد تحلیل ادعای جورج فریدمن :

(1) برجسته سازی مسئله ” ظهور «تهدید روسیه» ” ؛ بهانه‌ای ابزاری برای درخواست افزایش هزینه‌های نظامی در ناتو شده است . 

دبیر کل ناتو آندرس فوگ راسموسن در یک کنفرانس امنیتی در براتیسلاوا، اسلواکی اظهار داشته است : “هزینه های دفاعی روسیه بیش از 10 درصد در شرایط واقعی است ، و در طول پنج سال گذشته (بطور سالانه) افزایش یافته است . ”

او روند افزایش سرمایه گذاری‌های مسکو را در تقابل با کاهش هزینه‌ها در چندین کشور اروپایی عضو ناتو ، که هر کدام حدود 20 درصد (یا حتی 40٪ ) از هزینه‌های خود را كاهش داده‌اند ، نگران كننده خواند . 

(2) آیا کسی در غرب واقعا از روسیه می ترسد؟ 

بدیهی است که نه تنها کاخ سفید و استراتفور . بلكه جورج فریدمن ، روسیه را اكنون به عنوان یک قدرت منطقه‌ای، نه جهانی ، می‌دانند ، و شخص باراک اوباما در مسئله اوكراین توانسته آنچه را كه به روسیه لازم بود (از دیدگاه واشنگتن) اجبار کند ، به عنوان مثال عادی سازی روابط خود (مسكو) با پترو پروشنكو ! این نکته اصلی برای شروع است. 

اما لیست دستورالعمل ها در ادامه می‌تواند چنین باشد :

        1) تمام نیروهای روسی باید از مرز اوکراین خارج شوند . 

رئیس جمهور ایالات متحده باید به روسیه بگوید که نیروهای خود را چگونه و در كجا مستقر نماید . 

         2) حمایت از تشکل‎های مستقل باید متوقف شود. 

حقیقت امر این است كه واحدها و تشكیلات مستقل ، تحت حمایت کرملین هستند و به همان شیوه به هیچ چیز وجه نمی‌توان حمایت از عملیات تنبیهی انجام شده توسط نیروهای اوکراین را که باعث ترس مردم محلی و افزایش نفرت به كیف شد را تغییر دهد . بر اساس این منطق ، هزاران نفر از پناهندگان از مرز روسیه عبور كرده‌اند و به منطقه روستوف وارد شده‌اند(!). تعداد کسانی که خواهان ترک اوکراین هستند ، در حال افزایش است . مردم مجبورند در صف‌های طولانی برای خرید یک بلیط قطار جهت مسافرت به اسلاوینسک، كراماتورسك و وولنواخا منتظر بمانند . واقعیت آشکار است ، اما این طرح دعوای روسیه ،  به جز چین دیگر اعضای شورای امنیت سازمان ملل را متقاعد نکرد ، و پیش نویس قطعنامه در مورد ایجاد دالان‌های انسان دوستانه در شرق اوکراین رد شد .

           3) تامین گاز ارزان قیمت

اگر آمریکایی‌ها چنین فکر می‌كنند که روسیه دیگر بیش از یک قدرت منطقه‌ای نیست ، در نتیجه آنها هیچ دلیلی برای ترسیدن از افزایش تخصیص‌های نظامی رو به رشد مسكو نباید داشته باشند .

 پس چرا باید متحدان احساس خطر كنند در مورد تهدیدی كه كسی آن را جدی نمی‌گیرد؟ 

موضوع چیز دیگری است ، بحران اوکراین یک دلیل خوب برای محكم تر كردن اتحاد آتلانتیک شمالی است . 

در مورد آلمان چطور ؟ 

به عقیده جورج فریدمن ، موقعیت آلمان تیره و بی ثبات است. او دلایل خودش را برای چنین طرز تفكری دارد .

از مدت‌ها قبل آلمان در ایجاد تعادل بین ” همبستگی اقیانوس اطلس” و “منافع ملی و اروپا ” نقش آفرینی می‌كرده است . واقعیت امر این است که آلمان برای تقویت بالتیک تعداد یوروفایتر تایفون خود را افزایش داد و اعزام 50 افسر اضافی به سپاه چند ملیتی شمال شرقی (سزین / لهستان) را نیز مستقلا  اتخاذ كرد ! .

 صدراعظم و وزیر امور مالی بر این باورند که هزینه‌های نظامی برلین باید 32 میلیارد یورو باشد و با احتساب الزام ناتو به تخصیص دو درصد از تولید ناخالص داخلی ، این رقم تا 55 میلیارد یورو هم خواهد رسید . 

آنها باور ندارند که کشورهای حوزه بالتیک واقعا در معرض تهدید قرار دارند و هیچ دلیلی برای ناتو برای حضور نظامی دائمی در شرق و مرکز اروپا قائل نیستند . مثال آلمان مسری است : جمهوری چک و اسلواکی نیز  نمی‌خواهند میزبان نظامی ایالات متحده باشند .!

جنگ سرد با روسیه چیزی نیست که مالیات دهندگان آلمانی و نخبگان آلمان آن را بخواهند. حتی رهبران نظامی ارشد ، كسانی که ایده افزایش هزینه‌های نظامی را تائید می‌كنند ، از طرح الحاق اوكراین به ناتو حمایت نمی‌كنند . 

(3) اتاق فكرهای شناخته شده آلمانی بر این باورند که ( Finlandization ) فنلاندسازی بیشتر به درد اوکراین می‌خورد .  ( فرایندی كه یك كشور قدرتمند بر سیاست‌های كشور كوچكتر و همسایه خود نفوذ پیدا می‌كند . این واژه در دوره جنگ سرد و نفوذ اتحاد جماهیر شوروی بر روی سیاست‌های فنلاد برگرفته شده است) 

(4) رولز ماتزنیچ به نمایندگی از حزب سوسیال دموکرات آلمان و « گزارش هارمل » (1967). 

رولز ماتزنیچ به عنوان وزیر امور خارجه ، گزارشی را با عنوان «وظایف آینده اتحاد» به وزرای ناتو ارائه داد . این گزارش که توسط شورا در دسامبر 1967 به تصویب رسید، به دكترین هارمل شناخته می‌شود .

این دكترین از یک دفاع قوی همراه با روابط دیپلماتیک خوب با کشورهای پیمان ورشو حمایت می‌کند. دکترین هارمل به هموار کردن راه برای تنش زدایی شرق و غرب در اوایل 1970  كمك شایانی كرد که همین دستآورد منجر به نشست 1975 هلسینکی و ایجاد سازمان امنیت و همکاری OSCE گردید . 

در چنین شرایطی ، واشنگتن نتوانست غضب خود را پنهان كند و متعاقبا وارد عمل شد . تقریبا یک سال پس از انتشار اخبار مربوط به جاسوسی ایالات متحده در ارتباطات آلمانی؛ رئیس دادستان فدرال هارالد رینج چند روز پیش اعلام كرد که شخصا  تحقیقاتی را درخصوص شنود تلفن همراه آنگلا مرکل صدراعظم آلمان داشته است . 

تصمیم هارالد رینج و خلوص و صداقت غیر معمول وی در كاربرد واژه “جرم” در خصوص شنود تلفن همراه مركل در سال‌های گذشته ، رفتار و نوع موضع آلمانی‌ها از افشاشدن این خبر نشان می‌دهد . هارالد رینج همچنین خبر تماس با پیمانکار سابق آژانس امنیت ملی آمریكا ادوارد اسنودن را از طریق وکیل آلمانی اسنودن ، تائید كرده است .

ایالات متحده از تصمیم دادستانی رضایت خاطر ندارد ، و طرح آن را نامناسب و در زمان اشتباه می‌داند (واشنگتن) . 

به گفته جورج فریدمن ، آلمان در حال تبدیل شدن به یک مشکل اصلی برای اروپا است.

(5)  جورج فریدمن اشتباه کرده است . آلمان یک مشکل برای اروپا نیست بلكه یک مشکل برای ایالات متحده آمریکا با غریزه قدیمی و از مد افتاده خود برای سلطه بر جهان است.

 

 
انتهای پیام/

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا