خطهی کویر همواره مردان و زنانش را صبور، پرتلاش و امیدوار بار میآورد، فرزند واقعیِ کویر که باشی آفتاب نزده باید آستین همت را بالا بزنی و سوزش گرما را به جان بخری و برای چرخاندن چرخ زندگیت و به قولی درآوردن لقمهای نان حلال عرق جبین بریزی.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقهی کویر، در این کارگاه زنان کویر هیچگاه خود را تافته جدا بافته ندانستهاند و دوشادوش مردان سختکوش خود کمر همت بسته و به پا خاستهاند تا از درخشش آفتاب سهمی و در خیمهشب بازی دهر نقشی داشته باشند.
بار دیگر سماجت و پشتکار بانویی از دیار کریمان ما را بر آن داشت تا پای صحبتها و انگیزههای این هنرمند نشسته و چند خطی از فراز و نشیبهای زندگی وی را روایت کنیم.
«مهنوش وحدتی» که تلاش و تعهدش به کار مثالزدنی است به خبرنگار ایسنا میگوید: به خاطر دارم در دوران کودکی هرگاه گریه میکردم اطرافیانم برای آرام کردن من گلها، حیوانات و نقش و نگارهای فرش را به من نشان میدادند و من هم تا مدتها به این نقوش دقت میکردم و تلاشم بر این بود تا آنها را از فرش خارج کنم!
وی افزود: در خانههای اقوام ما دارهای قالی برپا بود و من همانطور که بزرگ و بزرگتر میشدم در میان این هنر غیلوله میخوردم و هرازگاهی دلم میخواست پاکی بدست بگیرم و بر تن تار و پودی که به دار آویخته شده بودند ضربهای بکوبم.
وحدتی ادامه داد: زمان دانشگاه رفتنم فرا رسید و من در رشتهی «مکانیک – گرایش» جوشکاری در دانشکدهی بم پذیرفته شده بودم، همیشه میخواستم وارد ناممکنها شوم و یا تلاش میکردم کارهای دشوار را انجام بدهم از همینرو هم مدام بهدنبال این استاد و آن استاد بودم.
این بانوی کرمانی خاطرنشان کرد: در زمان دانشجویی وقتی نخستین جوشکاری را انجام دادم استادم بارها و بارها به آن چکش زد و کوبید اما نشکست و این استقامت در ذهنم باقی ماند تا به اهدافم برسم.
وی اظهار کرد: پس از فارغالتحصیلی برای کسب و کار به جاهای متعددی مراجعه کردم اما برخی مردان برایم محدودیت ایجاد کرده و زن بودنم را مانعی برای اشتغالم در این حرفه میدانستند، در این میان من آزرده خاطر میشدم اما این به معنای ناامیدی نبود.
وحدتی گفت: چون من به جوشکاری آشنا بودم به مس سرچشمه رفته و نخستینبار با ورقههای مس نسبت به ساخت گل فلزی اقدام کردم که تا سال 76 کسی این کار را انجام نداده بود بنابراین برای اینکه این کار را انجام دهم مبلغ 3000 تومان از استادم قرض کردم تا با آن مس خریداری کنم و فردای آن روز گلهای فلزی را با نوارچسب به هم وصل کرده و نزد استادم بردم، ایشان فکر نمیکرد به این سرعت عمل کرده باشم و از من خواست به جای چسب با جوش آنها را به هم وصل کنم.
ساخت گل فلزی با ورقههای دورانداختنی
وی ادامه داد: در آن زمان هیچ جوشکاری از جوش کاربیت اطلاع نداشت از همینرو هم یک ترم درسم را عقب انداختم تا کار یاد بگیرم، آن روزها ورقههای دورانداختنی روغنموتورها و حلبهای روغن نباتی را جمعآوری میکردم تا بتوان از فولاد آنها استفاده کنم.
این بانوی پرتلاش تصریح کرد: کنار اره برقی میایستادم و رنگهای قلع را از این فولادها جدا میکردم و بارها برایم اتفاق افتاد که وقتی این فولادها را روی شعله میگرفتم بعلت نازک بودن پودر میشدند! اما ناامید نشدم و آنقدر کارم را دنبال کردم تا توانستم با همین ورقههای دورانداختنی 45 گل رز بسازم.
وحدتی یادآور شد: پس از ساخت، گلهای فلزیام را رنگآمیزی کرده و روی میز دفتر سرپرست کارگاه قرار دادم، وقتی ایشان وارد دفتر شد به هیچ وجه تشخیص نداد که این گلها فلزی هستند و کسی که تا آن موقع آیهی یأس میخواند از من بسیار عذرخواهی و حتی تبلیغ کارم را هم میکرد.
وی ادامه داد: سال 77 به کرمان برگشتم و باز هم بعلت زن خانم بودن نتوانستم آن طور که شایسته است کارم را دنبال کرده و درآمدزایی داشته باشم از اینرو تصمیم گرفتم ادامه تحصیل بدهم.
وحدتی گفت: وقتی دفترچهی کنکور را خریداری کردم دیدم کارشناسی رشته من(مکانیک – گرایش جوشکاری) برای زنان پذیرش ندارد از اینرو در آن مقطع رشته فرش را انتخاب کردم.
این هنرمند کرمانی تصریح کرد: در آن سالها ارزش قالی کرمان را خیلی پائین آورده بودند و اصلاً نه جایگاه خوبی داشت و نه وجهه خوبی، چون وقتی از تصمیم به انتخاب این رشته حرف زدم همه با تعجب به من گفتند «میخواهی بروی قالی بافی؟»
وحدتی ادامه داد: اما من تصمیمم را گرفته بودم و آغاز به مطالعه کتابهایی در خصوص فرش کردم، هرچند که کتاب در خصوص فرش آن هم قالی کرمان به سختی پیدا میشد اما در میان مطالعاتم کتابی را خواندم به نام «یکسال در میان ایرانیان» نوشتهی پروفسور «دواردگرانویل براون» که حاصل سفر وی در حدود 9 سال پیش از انقلاب مشروطه به ایران بود.
وی گفت: براون در این کتاب در مورد قالی کرمان هم نوشته بود و من با خواندن آن متن بسیار تحتتأثیر قرار گرفتم و با خودم گفتم یک مرد غریبه هزارن کیلومتر را از کشور خارجی به ایران و کرمان آمده و هنر این سرزمین را شناخته است اما من در مهد هنر و در راهروهایی که مدام آهنگ پاکی طنینانداز است قدم میزنم اما گوش جان نمیسپارم.
وحدتی افزود: زمانی یاعلی گفتم و میخواستم وارد عرصهی فرش بشوم، این هنر بسیار مهجور و غریب شده بود و من که با رشته ریاضی، در دانشگاه مکانیک خوانده بودم و جوشکاری، حالا میخواستم فرش امتحان بدهم و قصدم نجات هنر این دیار بود.
وی اظهار کرد: بالاخره هر طور بود مطالبم را جمعآوری کردم و خوشبختانه در امتحان کتبی نتیجهی قابل قبولی کسب کردم اما این رشته برای جذب دانشجو مصاحبه و گزینش داشت، روزی که وارد اتاق مصاحبه شدم برایم بسیار سخت و دلهرهآور بود، چون یک میز بزرگ در آن قرار داشت و دورتادور آن را کارشناسانی تشکیل میداد که انگار همگی محاکمهکننده بودند و در صورت خطا از سوی متهم به شدت مجازاتش میکند.
وحدتی گفت: اما با وجود همه این استرسها هنوز هم اعتماد به نفسم بالا بود و وقتی جلوی این افراد قرار گرفتم به چند سوال خیلی خوب پاسخ دادم اما در واقع آنجا فهمیدم اصطلاحاتی در فرش و نقشهخوانی کرمانیها وجود دارد که در هیچ یک از کتابهایی که من خوانده بودم نبود!
وی یادآور شد: در میان پرسش و پاسخها از جواب دادن به سئوالاتی باز ماندنم و در کمال صداقت به استاد مظفری(از هنرمندان و قدیمیهای صنعت فرش کرمان) گفتم من چندان فرش را نمیشناسم اما به آن علاقه دارم، پس از این صحبت دیگر از من سئوالی پرسیده نشد و بیرون آمدم.
وحدتی ادامه داد: بالاخره زمان اعلام نتایج فرارسید و مرا در رشتهی فرش پذیرفته بودند، وقتی بعدها از استاد مظفری علت قبولیام را پرسیدم گفت کسی که الکترود جوشکاری بدست گرفته و گل فلزی میسازد حتماً فرش برایش زنگ تفریح است و همین طور هم بود من واقعاً از فرش لذت میبرم.
این هنرمند کرمانی خاطرنشان کرد: از دیگر بچههای هنر متفاوتتر بودم و احساس میکردم آنها شکننده و حساس اما من مقاوم و محکم هستم و قرار گرفتن در عرصهی فرش برای من دنیای دیگری بود و همین علاقه سبب شد تا من شاگرد اول کلاس باشم، برای همکلاسیهایم کلاس فوقالعاده میگذاشتم و بدون دریافت هیچ پولی به آنها آموختههایم را منتقل میکردم.
وی افزود: ترم دوم با آقای «ذویاور» که استاد طراحی دانشگاه بود ازدواج کردم، با تب داغی که من برای فرش داشتم در سختترین شرایط هم از اساتید و تحقیقاتم دور نشدم به گونهای که شش ماهه باردار بودم اما کنار دیگ رنگرزی میایستادم و به میزان بسیار زیادی ریس را رنگ میکردم.
وحدتی خاطرنشان کرد: باوجود اینکه اساتید، پدرم را میشناختند اما من از معرفی خود و پدرم خودداری میکردم، چون دوست داشتم بدون پارتی و با پشتکار خودم کار یاد بگیرم از همینرو در آن سال به گفتهی اساتیدم به اندازهی 40 سال یک استاد، رنگرزی کرده و آموختم.
وی گفت: پس از اینکه فرزندانم را از آب و گل درآوردم به استادم گفتم میخواهم برای جان گرفتم و احیای دوبارهی فرش کرمان آموزشگاهی راهاندازی کنم تا عظمت آن را برگردانم.
سپری شبهایی با خواب نیم ساعته
این بانوی سختکوش دیار کریمان گفت: میخواستم بدانم در گذشته مرحوم «ارجمند» چه کرده بود که فرش کرمان شهرهی عام و خاص جهانیان شده بود از همینرو بسیار تحقیق کرده و شبانهروز بهدنبال انواع سبک بافتها، انواع گره و ارتباط آنها با رنگ رفتم تا تقریباً همهی زیر و بمهای فرش را دریافتم و مدتها بود که شبها فقط نیم ساعت میخوابیدم.
وی گفت: در پی تحقیق در این زمینه دریافتم عدهای سودجو فیلمهایی جعلی مبنی بر بیگره بودن فرش کرمان تولید و پخش کردهاند تا نام اصیل و سابقهی درخشان قالی کرمان را خدشهدار و دچار تزتزل کنند در صورتیکه بدون گره فرش دستباف بافتن اصلاً امکان ندارد.
وحدتی سپس اظهار کرد: در سال 85 دچار سوختگی شدید شدم اما باز هم نخواستم از پای بنشینم از اینرو در گرمترین روزهای سال و با تاولهای بر جا مانده بر روی بدنم موفق به ثبت شرکت شدم و مدت سه سال طول کشید تا بتوانم مجوز ادارهکل فنی و حرفهای را دریافت کنم در حالیکه خودم مدرس آنجا بودم.
وی تصریح کرد: متأسفانه برخی مواقع شاهد هستیم که افرادی خودشان تن به کار نداده اما اجازهی کار به دیگران را نیز نمیدهند و علیرغم کارشکنیهای فراوان موفق شدیم مجوز را گرفته و با نام «قالی خوبان» که تهران برای ما انتخاب کرد آغاز به کار کنیم.
وحدتی افزود: پس از راهاندازی شرکت مدت شش ماه طول کشید تا دار قالی مدنظرمان را که طراحی کرده بودیم، ساخته شود و از آن روز که آموزشگاه زیرنظر شرکت آغاز به کار کرد حدود 200 دانشجو، زن خانهدار و افراد دیگری به اینجا مراجعه کرده و تعلیم دیدهاند، ضمن اینکه این افراد پس از اتمام دوره به فنی و حرفهای معرفی شده و گواهینامه با کد بینالمللی دریافت میکنند.
وی گفت: پس از گذشت مدتی احساس کردم به تجهیزات بیشتری نیازمندیم برهمین اساس در یکی از صندوقهای قرضالحسنه تقاضای وام 20 میلیون تومانی کردم اما پاسخی تعجبآور شنیدم چون مسئولان بانک اظهار کردند برای قالی تنها میتوانند دو میلیون وام به من اعطا کنند در حالیکه در همان روز پزشکی به صندوق مراجعه و برای تجهیز مطب خود تقاضای وام کرد و بلافاصله با درخواست وی موافقت شد.
وحدتی یادآور شد: در مدت چهار سال فعالیت آموزشگاه پنج بار اسبابکشی کردیم و در یکی از این جابهجاییها خانهای وجود داشت که 17 سال متروکه بود و من همهی وسائل و زبالههای آن را جمع کرده و بهدنبال نقاش ساختمان رفتم تا دیوارهای آن را رنگآمیزی کند اما با قیمت دو میلیون تومانی از سوی آنها مواجه شدم بنابراین خودم با دشواری دیوارها را از پائین تا سقف رنگآمیزی کردم.
عبور از 70 خوان برای رسیدن به وضعیت مطلوب
وی ادامه داد: در نهایت برای رسیدن به وضعیت امروز آموزشگاه قالیخوبان هفتخوان که نه هفتاد خوان را رد کردهایم، چون من مْصر بودم تا همهی مراحل کارم طبق قانون و مقررات پیش برود.
وحدتی خاطرنشان کرد: پس از 13 سال تلاش شبانهروزی که در صنعت فرش و زیرنظر اساتید بزرگ کرمانی همچون استاد ریحانی، دادگری، مظفری، شاهرخی، رسولی و … که انجام دادم امروز در این آموزشگاه سعی میکنم همهی داشتههایم را در اختیار شاگردان قرار دهم و خوشبختانه اغلب هنرجویان این آموزشگاه خودشان مربی شدهاند.
وی تصریح کرد: درواقع هنوز هم فرش جایگاه و بازار شایسته خود را نیافته است و با وجود تورم و مشکلات بسیار زیاد در این صنعت، اما تنها لطف خداوند و عشق به این هنر مرا نگه داشته است، چون با عشق نیروی مضاعفی میگیرم.
وحدتی گفت: همهی تلاش و هدف ما بر این است تا از خامهی اصل و مواد با کیفیت مناسب استفاده کنیم تا هم زحمتی که در این راه کشیده میشود ارج نهاده شود و هم نام فرش کرمان دوباره به آوازه کهن خود بازگردد.
این بانوی هنرمند کرمانی اظهار کرد: یکی از اولویتهای اصلی کار ما در آموزشگاه قالی خوبان ارائه آموزش صحیح به هنرجویان است از همینرو نیز سعی میکنیم دانشآموختگان این مکان در سراسر استان کرمان پخش شوند تا هرکدام بتوانند گوشهای از فرش کرمان را بگیرند، در همین راستا بهزودی یک شعبه از قالی خوبان در سرآسیاب شش کرمان و توسط یکی از هنرجویان قدیمی این آموزشگاه افتتاح میشود.
آموزش فرش به 2200 نفر در استان کرمان
وحدتی خاطرنشان کرد: تاکنون در 40 روستای استان کرمان تدریس کرده و در هر دورهی بهبافی حدود 40 هنرجو را آموزش دادهام ضمن اینکه در طرحهای هجرت نیز به افراد زیادی آموزشهای فرش داده شده است که در مجموع تاکنون حدود 2200 نفر از آموزشهای پیرامون فرش در استان کرمان بهرهمند شدهاند.
وی گفت: خدا را شاکرم که امروز امضای من معتبر است و تاکنون هیچ امضایی را بیمورد و از روی اغماض و یا پارتی بر روی کار کسی نزدهام و از سوی دیگر کسانی که امضای مرا دارند 100 درصد کار بلد هستند چون من معتقدم شاگردانم هم باید مثل خودم از صفر تا 100 کار یاد بگیرند.
وحدتی افزود: هماکنون نقشهکشی، چلهکشی و دیگر کارهای مربوط به قالیبافی بر عهدهی خودم است ضمن اینکه حدود 30 رشته هنری دیگر نیز در آموزشگاه به صورت تضمینی ارائه میشود که عبارتند از صنایع چرم و مس، معرق، سفرهآرایی، دوختهای تزئینی، نقاشی، گرافیک و … .
این هنرمند افزود: البته هستند شاگردانی که روز اول با حالت ناامیدی به این مکان قدم میگذارند و خانوادههای آنان نیز نگران هزینهها هستند اما پیش از اتمام دورهی آموزشی و با فروش کارهای بافته شده همچنین دریافت سفارش قوت قلب میگیرند و در واقع هنوز دوره تمام نشده سرمایهی اصلی به آنها بازمیگردد، طوریکه دیگر دلشان نمیخواهد از آموزش دور شوند و به گفتهی خودشان وابستهی قالی میشوند.
وحدتی خاطرنشان کرد: برخی میگویند اخلاقم تند است اما واقعاً رفتارهای من از روی دلسوزیست، چون دلم میخواهد عیوب کار را بگیرم تا چون گذشته به فرش کرمان آسیبی نرسد ضمن اینکه هنرجویان ثمرهی کار من هستند نه ابزارم.
به گزارش ایسنا، این هنرمند کرمانی هماکنون مقطع کارشناسیارشد فرش را پشت سر میگذارد و برای اینکه حقانیت فرش کرمان را به همگان ثابت کند موضوع پایاننامهاش را بررسی علل افت فرش کرمان در سالهای پیش انتخاب کرده است.
گزارش از «فهیمه افضلی»، خبرنگار ایسنا منطقهی کویر
انتهای پیام